به گزارش سوره سینما، برنامه «دعوت» در چهارمین قسمت میزبان خانواده خسروی سهلآبادی اهل روستایی در تربتجام بود که حسین پسر ناشنوای آنها با ورود ناخواسته به یک جریان محکوم به قتل یکی از اهالی روستا شده بود؛ قتلی که به هیچ وجه در آن نقشی نداشته است؛ در ابتدای برنامه پدر و مادر حسین از نحوه آشنایی خود و ازدواجشان گفتند سپس به تولد حسین اشاره کردند که بعد از ورود به هفت ماهگی بر اثر یک بیماری متوجه شدند که ناشنوا شده است؛در بخش دیگری از برنامه حسین و خواهرش وارد استودیو «دعوت» شدند و در کنار پدر و مادر خود قرار گرفتند؛ فاطمه خسروی خواهر حسین قصه را شرح داد و گفت: سال ۹۱ بر اثر یک اتفاق در روستای ما یک نفر به قتل رسید؛ آن زمان من در مشهد زندگی میکردم و در روستا نبودم تا اینکه یکی از اقوام با من تماس گرفت و گفت که برای برادرت چنین اتفاقی افتاده است؛ از سر نگرانی شبانه به روستا آمدم؛ برادرم حسین و باجناق مرحوم با هم دوست بودند؛ همسر مقتول در ابتدا چند نفر را به عنوان مضنون و قاتل معرفی کرده بود اما به دلیل نبودن ادله کافی همه آنها را آزاد کرده بودند.
فاطمه خسروی افزود: ما با خانواده مقتول فامیل بودیم و رفت و آمد هم داشتیم تا اینکه در روستا چند روزی خبر میپیچد که مقتول گمشده است و از او خبری نیست؛ روز هشتم محرم برادر من در هیئت بوده است که دوستش به او پیام میدهد بیا با تو کار دارم؛ حسین هم در جواب میگوید من در هیئت هستم و تو بیا تا اینکه دوستش به هیئت میآید و تا آخر شب با هم هستند و به او پیشنهاد میدهد که شب را به منزل ما بیا و و آنجا بخواب. حسین هم قبول میکند. در راه دوست حسین به طرف خانه خودش نمیرود بلکه به سمت خانه مقتول میرود؛ حسین از او میپرسد چرا به این سمت میروی و او در جواب میگوید میخواهم کلید را از خانمام بگیرم که آنجاست؛ وقتی به خانه میرسند همسر دوست حسین میگوید وارد منزل شوید تا کلید را پیدا کنم؛ بعد از چند دقیقه حسین مقتول را میبیند که در گوشهای از خانه خوابیده است و بقیه مشغول خوردن غذا هستند و از دوستش میپرسد چرا مقتول آنجاست که میگویند حالش خوب نیست و خوابیده است. قتل دو بعدازظهر رخ داده بوده است؛ حسین اصرار کرده که زنگ بزنند به کسی برای مداوا و کمک اما آنها گفتند چیزی نگو او مرده است حتی در را هم روی حسین قفل کرده بودند؛ به او گفتند کمک کن مقتول را به بیرون از روستا ببریم و کسی این قضیه را نمیفهمد.
گفتند تو به زندان برو و ما رضایت میدهیم
در این قسمت حجتالاسلام برمایی از حسین خسروی خواست تا ماجرا را توضیح دهد و او گفت: فکر کردم او خواب است؛ اصرار که کردم گفتند مرده است؛ قرآن آوردند و من را قسم دادند چیزی نگو و من هم چیزی نگفتم. تقصیر من نبود اما قتل را گردن من انداختند؛ ۱۵ روز بعد پیغام دادند که از او خبر داری و من اظهار بیاطلاعی کردم. بعد از آن به من گفتند تو به زندان برو و ما رضایت میدهیم.
قصاص یا دیه ۲۸۰ میلیونی
فاطمه خسروی ادامه داد: بالاخره برادرم دستگیر شد و حکم قصاص برای او آمد و به ما گفتند که یا رضایت خانواده مقتول را بگیریم یا حکم، قصاص است؛ با خانواده برای گرفتن رضایت رفتیم اما آنها گفتند قتل در محرم بوده و دیه بسیار است تا اینکه ۲۸۰ میلیون برای ما دیه بریدند؛ زمانی که دیدم پرداخت این مبلغ در توانمان نیست به بهزیستی مشهد رفتم که به من گفتند توان بهزیستی در این حد نیست اما ما خبرنگاری را به شما معرفی میکنیم تا در روزنامه و رسانهها این اتفاق را منتشر و اعلام کند؛ تا اینکه خانم اسکندریان آمدند بعد از صحبت با من گفتند و اجازه دادگاه و مدرک لازم است تا هر کاری که میتوانیم انجام دهیم؛ سپس کانون ناشنوایان این پیام را در فضای مجازی میبیند و بعد از پرس و جو و اطمینان از صحت ماجرا کمکهای بسیاری به ما کردند کمکهای قوه قضاییه و قاضی هم خیلی موثر بود؛ ۲۸۰ میلیون از طریق فضای مجازی و کمکهای خانم خبرنگار، کانون ناشنوایان، بهزیستی، خیران و …جمع آوری و حسین آزاد شد.
کسی را جز خدا نداشتیم
در پایان پدر و مادر حسین خسروی درباره احوالاتشان در آن زمان گفتند: ما در آن روزها فقط میگفتیم در برابر خدا هیچ راهی نداریم و همه چیز به دست اوست؛ ما پسرمان را به خدا و همه امامان واگذار کردیم؛ کسی را جز خدا نداشتیم؛ بچه ما بیگناه بود.
ویژهبرنامه «دعوت» به تهیهکنندگی و کارگردانی مجتبی کشاورز، سردبیری محیا اسناوندی و حضور حجتالاسلام محمد برمایی کارشناس خانواده کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما است که امسال با حفظ رسالت ذاتی خود یعنی پرداختن به مبحث مهم خانواده و با رویکرد اصلی نگاه ویژه به خاندان و بزرگ خاندان ایرانی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز ساعت ۱۹:۱۵ پخش میشود.