به گزارش سوره سینما به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، در بخش ابتدای این مراسم مرتضی یراقبافان به تلاوت آیاتی از قرآن مجید و ذکر مصیبت پرداخت و در ادامه درباره سجایای اخلاقی و ایمانی اشکان منصوری صحبت کرد و در ادامه مژده لواسانی مجری برنامه به خانواده اشکان منصوری، دوستان و همکاران حاضر در این مراسم و دنبالکنندگان برنامه از فضای مجازی و همه سوگواران تسلیت گفت.
برای آرمانهایش تلاش میکرد
علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در این مراسم گفت: این فضا محل رفت و آمد شما خبرنگاران عزیز و سایر هنرمندان است و هیچگاه در باور من نمیگنجید که ما برای تسلیتگویی و یادبود این جوان خوشسیرت و خوشصورت اینجا گرد هم جمع شده باشیم. به خانواده عزیز و گرامی منصوری، دوستان جهرمی اشکان، عزیزانمان در سینمای ایران، در باشگاه خبرنگاران، همکاران صنفی او در سایر رسانههای خبری و سینمایی، عرض تسلیت و برای روح بلند او آرزوی علو درجات دارم.
او در ادامه با اشاره به ویژگیهای شخصیتی مرحوم منصوری گفت: اشکان در زمره خبرنگاران و هنرمندانی بود که به خوشنامی شهره بود. هر کس در کار حرفهای خودش موفقیتهایی دارد. هم در کار خبر و رسانه و هم در کار هنر، که هر دو موفقیت را خوشبختانه داشت و حیف که چه زود و چه ناباورانه از میان ما و از جمع خانواده عزیزش پرکشید و رفت… اما اخلاق نیکو، هوش فرهنگی که داشت، ادب و متانتاش، من و خیلی از افراد دیگر را به عنوان کسانی که مصاحبهشوندههای او بودیم، بر آن میداشت که با صبر و حوصله و تأنی به پرسشهای او پاسخ دهیم. حقیقتا در کار حرفهای خودش یک نمونه و آدم بسیار بسیار بااخلاق و نیکویی بود. امیدوارم همه حرفهایی که خیلی از دوستانش، هنرمندان و اهالی رسانه درباره شخصیت او زدند که گزافه نبود و واقعیت بود، در دنیای باقی دست او را بگیرد…
تابش به ذکر خاطرهای از اشکان منصوری پرداخت و گفت: یک صبح پنجشنبهای مثل همین امروز، من در فضای مجازی یک کلیپ کوتاهی را درباره فراق خداوند برای یکسری از دوستان و از جمله اشکان عزیز فرستادم. امروز که آن کلیپ و پاسخی را که او داد، مرور میکردم، برایم تکاندهنده بود؛ حضرت علی (ع) با آن بلندای شخصیتی درباره فراق خداوند در دعای کمیل مطلبی عجیب دارد؛ بار الها بر فرض بر عذابت شکیب ورزیدم، چگونه بر دوریات صبر کنم؟ کلیپ در حال و هوایی بود که یکسال از کرونا گذشته و خیلیها در فراق دیدن حضرت سیدالشهدا و زیارت عتبات عالیات هستند… اشکان منصوری وقتی این کلیپ را که برایش فرستاده بودم دید برایم نوشت که «سلام، ممنون اول صبح عجب حس خوبی… امیدوارم به زودی همه به صلح و سلامتی و آرامش برسیم.»
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی گفت: اشکان عزیز خیلی زود از میان ما رفت. یکی از آرزوهایش این بود که در هنر سینما و بازیگری به قله برسد. بارها برای من نوشت و هم در صحبتهای حضوری به من میگفت که انشالله جایزه مهمی در سینما بگیرم. برای آرمانهایش تلاش میکرد، وقت میگذاشت. امیدوارم که روحش در آرامش باشد و ممنونم از دوستانش که نذر رفاقت را برای او ادا کردند. در زمانهای که مردم گرفتارند، این یک حرکت ارزشمند است و میتوان با همین ابتکارات برای شادی روح درگذشتگان کارهای خیر جمعی انجام داد. امیدوارم که دوستانی که مطلع نشدند یا در جریان قرار نگرفتند، در طرح «نذر رفاقت» هر کس به وسع خودش به یاد اشکان عزیز مشارکت کنند تا ثوابش به روح ایشان برسد. من هم از طرف سازمان سینمایی، همکارانم در بنیاد سینمایی فارابی و سایر موسسات و نهادها سینمایی یک بار دیگر این مصیبت بزرگ را به خانواده عزیز منصوری و همکارانش تسلیت عرض میکنم.
در ادامه مژده لواسانی با تأکید بر برنامه نذر رفاقت اعلام کرد: این برنامه توسط دوستان مرحوم اشکان منصوری گرانقدر در فضای مجازی راه افتاده و قرار است پولی که در این طرح جمعآوری میشود در شب بیست و یکم ماه رمضان، در قالب بستههای ارزاق برای نیازمندان تهیه شود و انشالله ثواب این حرکت به روح مرحوم اشکان منصوری برسد.
لواسانی با اشاره به پستی با عنوان «یه روزی اسمت میآد سر زبونا» که از اشکان منصوری پس از درگذشت او وایرال شده بود گفت: حالا که اسم او در فقدانش سر زبانها افتاده، رشکبرانگیز است این میزان خوبی و معرفتی که از او به جا مانده و همه از او با نام نیک یاد میکنند. خوشا به احوالش و بدا به حال ما که عزیز و دوستی را از دست دادیم که اینچنین نیک زندگی کرد.
در بخشهای دیگر این مراسم که بغض و گریه و سوگواری همکاران اشکان منصوری، فضایی سنگین را بر آن حاکم کرده بود، جمعی از همکاران او دربارهاش صحبت کردند.
جوانی که به بار نشسته بود…
سیدامیر سیدزاده تهیهکننده سینمای ایران با اشاره به آیات تلاوت شده از قرآن مجید گفت: در تفسیر این آیه آمده است که خداوند انسان را به چیزهای مختلف امتحان میکند. یکی از آن چیزها، گرسنگی است. یکی از آن چیزها، ترس است، دیگری کم کردن مال و منافع مادی ماست و در ادامه به ثمرات اشاره شده است. بعضی از مفسرین در تفسیرشان آوردهاند که ثمرات، جوانی است که به بار نشسته… دقیقا همانی که اشکان منصوری بود. پدری که جوانش در حالت رعنا و استوار جلوی چشمانش قدم میزند، به این جوان افتخار میکند و به فرزندنش میبالد. ثمرات یعنی آن چیزی که به ثمر نشسته… اشکان از جوانهایی بود که در عین سادگی و پاکی و خلوص، در عین تعهد و ایمان و باور به اعتقاداتی که امروز متاسفانه جامعه ما کم دارد، به این شکوفایی رسیده بود و به ثمر نشسته بود. من بارها وقتی با او صحبت میکردم، میگفت من در سینمای ایران یک قله را ترسیم کردم و بالاخره یک روز به آنجا میرسم. و این را از روی تظاهر و ریا نمیگفت. از روی صداقت، پاکی میگفت و از روی حسن انجام اموری که شما با چشم در او میدیدید و این در کنار وابستگیاش به اهل بیت و علاقهاش به امام حسین (ع) ارزشمند بود…
رفیق نازنین در خاک رفتی…
میثم محمدی روزنامهنگار و منتقد که در مقطعی به عنوان دبیر سرویس فرهنگی با اشکان منصوری همکاری کرده بود، درباره او گفت: از روزی که قرار شد درباره اشکان منصوری صحبت کنم، تمام ذهنم این بود که در چند دقیقه درباره اشکان نمیشود صحبت کرد. اشکان دانشآموخته بازیگری از کارگاه آزاد فیلم بود و بعد به باشگاه خبرنگاران جوان مراجعه کرد و آنجا ما کار را با او شروع کردیم اما به قدری انسان متعهد و صادقی بود که در عمل ثابت کرد که چقدر به کار و فعالیتآش در خبرنگاری پایبند است. اشکان یک مرز باریک بین رفاقت و رقابت در کار داشت. او یک خبرنگار اخلاقمدار بود و هیچگاه ندیدم بخواهد از رسانهای که در آن کار میکرد و شاید میشد به لحاظ نگاه سیاسی و رویکردها از آن سواستفاده کند، دست به چنین کاری بزند و از راههای غیراخلاقی و غیرحرفهای بخواهد اقدامی بکند. او به جوانترها کمک میکرد و یک بار به خاطر ندارم که اشکان حسادت کند یا احساس کند رقیبی دارد… نکته مهمی که اشکان با خود داشت، مهر به خانواده بود. اگر هر با یک تعطیلی رسمی روبه رو میشدیم، مراجعه میکرد و دو روز قبلش را از من یا مدیران اجازه میگرفت که برود و فقط به مادرش سر بزند. این که اشکان را دوست داشتم این بود که به خانواده و به خصوص به مادرش به قدری عشق میورزید و به قدری او را دوست داشت که هیچوقت این وقت اضافی را از دست نمیداد و کیلومترها میرفت تا مادرش را ببیند. جدایی او از مادرش برایم خیلی سنگین و ناراحت کننده بود و برای خانوادهاش صبر آرزو میکنم.
محمدی سپس متنی را به نیابت از جمعی از دوستان و همکاران زندهیاد اشکان منصوری خواند که در آن آمده بود:
رفیق نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوستداران
چوگل پاک آمدی و پاک رفتی
آفتاب صبح یکم اردیبهشت سال ۱۴۰۰ که بالا آمد، کمرمقتر از همیشه بود و تلالوی خورشید جای خود را به آتشی سوزان داده بود. آتشی که آمده بود تا بار دیگر جان اهالی قلم و رسانه را بسوزاند. سر فصل خبرها غروبِ حیات دوستی را فریاد میزد که وجودش همیشه و هر جا بهانهای بود برای طلوع لحظههایی خوش.
اشکان منصوری رفت و ما را با اشکهای بیامانی تنها گذاشت که در حق او روا نبود. اشکان رفت و جامعه رسانه تیترها و خبرهایی را که برای روزهای درخشش او در صحنه هنر کنار گذاشته بود، به او بدهکار شد.
اکنون گرد هم آمدیم تا در فراق تو بغضهای در گلومانده را به هم گره بزنیم و برای جای خالیِ مهر و لبخندهای همیشگیات اشک بریزیم.
تو مرد پایانهای تلخ نبودی و برای هر پایان خوشی در سینما و رسانه تا بن جان مسلح به خیر و خوشی میشدی که مبادا خاطر دوستانت مکدر شود.
به نمایندگی از جامعه رسانه و هنر و به احترام خانواده داغدار تو آمدهایم تا سرمشقهای خوش روزگار بودنت را مرور کرده و به یاد تو به پایانی خوش بیاندیشیم و قدر بودنها را بدانیم. دعای ما بدرقه راه توست و یکبار دیگر این مصیبت دردناک و جانسوز را به خانواده تو تسلیت میگوییم.
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست
درد تو به جان خسته داریم ای دوست
گفتی که به دلشکستگان نزدیکی
ما نیز دل شکسته داریم ای دوست
(ابوسعید ابوالخیر)