سوره سینما – یاسمن اسمعیلزادگان : بیشک، سینما مدیومی است مهم برای فهم و ادراک تاریخ، فرهنگ و هنر یک سرزمین. مدیومی که از بار معنایی فراوانی برخوردار است و از پس همین معناها، مخاطب را آگاهی رسان است. سینمای فلسطین هم از این قاعدهی کلی مستثنی نیست، سینمایی که از دل جامعهای بحران زده، هماره در جنگ در برابر سرمایهداری جهانی و امپریالیسم فرهنگی که در این نقطه به شکل رژیمی نامشروع و سرکوبگر نمود پیدا کرده، بیرون آمده است. جامعهای که به منظور رسیدن به آزادی و باز پس گرفتن وطن، به مبارزه و مقاومت در برابر یهودیان سرزمین اسراییل، چه مذهبی و چه سکولار که با تعصبات خود نسبت به «ارض مقدس» متحد شدند و با نام خدا، تقدس را معناباخته کردند و انسانیت را زیر سوال بردند، برخاستند.
در این مرور برآنیم تا نظری اجمالی بر سینمای فلسطین، چگونگی شکلگیری آن در ادوار مختلف، فرم و محتوای آثار تولید شده و مهمترین آثار تولیدی که به اهتمام فیلمسازان برجسته در واکنش به جریانات سیاسی و اجتماعی در تمام دوران اشغال تاریخ، فرهنگ و هویت ملی، بپردازیم.
طبق مستندات، فلسطین همانند جوامع عرب در دههی ۱۹۲۰ میلادی با هنر سینما آشنا شد و اما در دههی ۳۰ بود که تاسیسات سالنها، نمایش فیلمها، محتوای پخش آثار، چگونگی پخش و الخ زیرنظر دولت بریتانیا، (یک ارباب کنترل سرزمینی را که متعلق به او نیست در دست میگیرد) تثبیت و تصویب شد.
سینمای فلسطین به لحاظ تاریخی به چهار دوره اصلی تقسیم میشود و در این چهار دوره، مراحل متعدد مبارزه و مقاومت فلسطینیها به نوعی تصویر شده است.
دورهی آغازین و اولین جوانههای این سینما برمیگردد به سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۸، درست در سالهای آشوب و تاریخی که جمعی از فلسطینیها ترک وطن را چاره گزیدند.
در گزارشات بدست آمده ذکر شده است که نخستین فیلم فلسطینی را شخصی به نام «ابراهیم حسن سرحان» در شهر یافا ساخته است و این فیلم مستندی است در باب سفر شاهزاده ابن سعود در سال ۱۹۳۵ به فلسطین. ناگفته نماند که در این فیلم «سرحان» از لود تا یافا و از یافا تا تل آویو و اطراف فلسطین به دنبال شاهزاده سعودی رفته و این جست و جو را به تصویر آورده است و نتیجهی این جست و جو اما مستندی صامت شده است. پیرو این مستند، «سرحان» دست به تولید یک فیلم ۴۵ دقیقهای به همراهی «جمال الاشار» زد و پس از آن نیز به همراهی «الاصفار»، مستندی در باب «احمد هلمی پاشا»، عضو کمیسیون عالی اعراب تهیه کردند. در سال ۱۹۴۵ این کارگردان یکهتاز، استودیوی تولید «کمپانی فیلم عربی» را به همراه «احمد هلمی الکیلانی» تأسیس کرد و البته تعدادی از فیلمهای این کمپانی در سال ۱۹۴۸ درست زمانی که «سرحان» پس از بمباران یافا مجبور به ترک شهر شد، ناپدید گشتند.
دورهی دوم سینمای فلسطین، دوران خاموشی نام دارد، بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ که دوران طلایی سینمای جهان است، فلسطین پس از فروپاشی، دوران خاموشی را تجربه میکند و تقریبا میتوان گفت در این برهه هیچ فیلم مهمی ساخته نشده است و تلاشهای سینماگران و نیاز به زیرساختها، عوامل حرفهای و امور مالی تقریباً برای دو دهه متوقف شد و فیلمسازان فلسطینی در کشورهای همسایه فیلمسازی را ادامه دادند، ولی بیشک یکی از جریاناتی که تاثیرات مخربی بر صنعت فیلمها نوپای این سرزمین گذاشت و به سکوت افزود، هجرت سال ۱۹۴۸ فلسطینیها بود.
فیالواقع این دورهای است که فلسطین و مردمانش در سکوت فرو میروند و تنها هر از گاهی سوسوی مبارزه شکل میگیرد که نهایتا زیر فشار سرمایهداری خاموش میشود. سرمایهداری که تلاش میکند فلسطینیها را دو پاره کند و اینگونه آنها را از هویت و خودآگاه ملی خلع کند و حافظهشان را پاک کند و از وطنشان اخراج.
ناگفته نماند که در سالهای ۱۹۶۰ علیالخصوص پس از جنگ ۱۹۶۷ روش تازهای مطرح شد با عنوان «صلح در ازای زمین» (بازگشت به مرزهای پیش از سال ۱۹۶۷ از سوی اسرائیل در برابر به رسمیت شناخته شدن از سوی اعراب) و راه حل دو دولت (یک دولت فلسطینی مستقل در کرانه غربی و غزه). هر چند این روش مصادره به مطلوب، به شکلی رسمی از سوی سازمان ملل، آمریکا و اسرائیل تائید شد اما در فعلیت یافتن، کمکم محو شد و به دلیل سکونت رو به رشد یهودیها در کرانه باختری، اساسا مفهوم حاکمیت دولت فلسطینی، به ساحت خیال پیوست.
در این میان اما گزارشی به دست میآید از «سرحان» که درگیر ساخت اولین فیلم داستانی اش در اردن است با نام «مبارزه در جراش» و همینطور یک فلسطینی دیگر به نام «عبدالله کاواش» که در سال ۱۹۶۴ دومین فیلم بلند اردنی خود را با عنوان «میهنم، عشق من» کارگردانی میکند.
دوره سوم اما، دورهی سینما در تبعید نامیده شده است که بازهی زمانی ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۲ را در بردارد. پس از سال ۱۹۶۷ سینمای فلسطین تحت حمایت سازمان آزادیبخش فلسطین تأسیس شد و بودجه آن از طرف تشکیلات فتح و دیگر سازمانهای فلسطینی مانند PFLP و DFLP تأمین شد. در این دوره بیش از ۶۰ فیلم که بیشتر آنها مستند بودند، ساخته شد. همچنین نخستین جشنواره اختصاصی فیلمهای فلسطینی در سال ۱۹۷۳ در بغداد برگزار شد، بغداد اما میزبان دو جشنواره بعدی فیلمهای فلسطینی در ۱۹۷۶ و ۱۹۸۰ نیز بود. «مصطفی ابوعلی» یکی از اولین کارگردانان فلسطینی بود که در سال ۱۹۷۳ به تأسیس انجمن سینمای فلسطین در بیروت کمک کرد. ذکر این نکته لازم است که تنها یک فیلم دراماتیک در آن دوره و در سال ۱۹۸۲ با عنوان ««بازگشت به حیفا» ساخته شد، فیلمی که اقتباسی بود از رمان کوتاه از «غسان کنفانی».
در این بین اما جریان عجیبی در سینمای فلسطین رخ میدهد که از آن با عنوان ناپدید شدن آرشیو فیلمها یاد میشود. سال ۱۹۸۲ سازمانهای مختلف به همراهی هم، آرشیو ویژهی فیلمهای فلسطینی را ایجاد کردند. بزرگترین آرشیو از این قبیل، توسط بنیاد فیلم PLO یا واحد فیلم فلسطین اداره میشد. در همان سال اما زمانی که سازمان آزادیبخش فلسطین مجبور به بیرون رفتن از بیروت شد، آرشیو که در انبار بیمارستان هلال احمر بود، تحت شرایطی که هنوز هم مجهول مانده، به ناگهان ناپدید شد. اخیرا اما، چندین فیلم از این آرشیو توسط «آرنا سلا» محقق و متصدی آرشیو، در بایگانی نیروهای دفاعی اسرائیل در تل هشومر یافت شد. «سلا» خواستار انتشار فیلمهایی که در بایگانی IDF باقی مانده بودند، شد.
دوره چهارم این سینما، که دورهی بازگشت به خانه نام دارد، تقریبا از ۱۹۸۰ تا به امروز را در برمیگیرد. سینمایی که فیالواقع محصول ابتکار عمل چندین نفر از هنرمندان است. شدت بیشتر مبارزات، اعتراضات گسترده، دستور کار پیمان اسلو و… همه و همه در این دوره باعث شد که کارگردانان محکوم به تبعید در وطن و یا فراتر از مرز، به فکر سرمایهی خلق اثر بیافتند.
شاید بتوان گفت سینمای فلسطین از آغاز این دوره تا بدینجا روزگار دیگری را سپری میکند، علاوه بر اینکه در جوامع بینالمللی حضور پررنگتری دارد در داخل اما شکلی از سانسور را تجربه میکند، فیالمثل در غزه، تمامی پروژههای فیلم باید قبل از اکران عمومی در وزارت فرهنگ حماس تأیید شوند و فیلمسازان مستقل ادعا کردهاند که وزارت فرهنگ با محتوایی که با احکام حماس مطابقت ندارد برخورد جدی میکند. در پروندهای قابل توجه در سال ۲۰۱۰، «حماس» نمایش فیلم کوتاهی را به کارگردانی «خلیل الموزاین» که در جشنواره فیلم کن ارسال شده بود، به دلیل صحنه چهار ثانیهای که در آن زنی با موهای باز شده نشان داده میشود را ممنوع کرد. در سال ۲۰۱۱، یک جشنواره فیلم به میزبانی مرکز امور زنان غزه که شامل مستندات و قطعات داستانی در مورد مسائل زنان بود برگزار شد که البته به دستور وزارت فرهنگ صحنههای زیادی از فیلمها سانسور شد.
اما با این حال میتوان گفت از سالهای آخر قرن بیستم تاکنون، کارگردانانی چون خلیفی، مشهروی، نصار، سلیمان و… که از دل این جامعه بیرون آمدند، سینمای فلسطین را وارد عرصهی بینالمللی کردند و هویت ملی، جامعه، فرهنگ و هنرشان را در دوران بحران و مقاومت به نمایش گذاشتند، بحرانی که به زعم ژیژک، انسانی نیست بلکه بخشی از ساز و کار نظامی است که همانند کرم به دور خود پیلهای تنیده است.
از دوران اول و در سال ۱۹۳۵، که «سرحان»، فیلم ۲۰ دقیقهای را از سفر شاهزاده سعود به اورشلیم و یافا را میسازد گرفته تا فیلمسازی پیشرفته و کارگردانان صاحب سبکی همچون میشل خلیفی که از برجستهترین فیلمسازان سینمای فلسطین در دورهی سوم است و فیلمهای مستند اولیه او که در این دوره خلق شد، آغازگر رویداد مهمی در این سینما به شمار میآید. فیالمثل نخستین فیلم خلیفی با نام «خاطرات پربار» در سال ۱۹۸۰، اوج فرآیندی بود که از اوایل دهه ۱۹۷۰ آغاز شده بود و قرار بود در فیلمهای بعدی ادامه یابد، فیلمی که جوایز متعددی را دریافت کرد و یا فیلم داستانی او با عنوان «عروسی در جلیله» که با استقبال بینظیری مواجه شد و با اینکه با تحسین منتقدین مواجه شد اما به دلیل شکل بازنماییاش از جامعه فلسطین و همزیستی با اسرائیل، ناراحتی، خشم و خصم اعراب را به همراه داشت.
و یا فیلمساز برجستهی دیگر: ایلیا سلیمان که با دو فیلم داستانی «گاه شمار ناپدید شدن» در سال ۱۹۹۶ و همینطور «دست خدا» که در سال ۲۰۰۲ برندهی جایزه ی انتخاب داوران کن شد و به لحاظ مالی از حمایت حکومت اسراییل برخوردار شد و البته مورد انتقاد جامعهی اعراب قرار گرفت.
و یا «رشید مشهروی» فیلمساز مطرح دیگری که فیلمهایش در عرصهی بینالمللی شناخته شدهاند و در آثارش شکلی از مبارزه روزانه را برای ابقا در بین ساکنان اردوگاهها و یا در مناطق اشغالی به نمایش گذاشته است.
«حکومت نظامی» که به سال ۱۹۹۳ ساخته شد و در هفته منتقدان کن به نمایش درآمد و جوایز زیادی را دریافت کرد و یا «حیفا» که در سال ۱۹۹۵، فیلم برگزیده کن شد.
«علی نصار» کارگردان مطرح دیگر این سینما که با دو فیلم «راه شیری» در سال ۱۹۹۷ و یا «در ماه نهم» در سال ۲۰۰۲، که نامزد هفت جایزه اسکار اسرائیلی شد ولی بنا به دلایل سیاسی هیچ جایزهای را دریافت نکرد.
در نهایت اما به اهتمام و اصرار چنین فیلمسازان و هنرمندان محکوم به تبعید و از وطن خویش غریب، نبض این سینما تا بدین جا از تپیدن بازنایستاده و آثاری در آن خلق شده که بدل به بخش مهمی از تاریخ، فرهنگ و هنر این سرزمین شده است.