سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ خرداد ۱۴۰۰ در ۲:۰۰ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به ۳۸امین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر؛

گام‌های معلق یک جشن

Fajr38-Jahani

جشنواره جهانی فجر نه آن ترجمه واژه فستیوال به معنای شادمانی و جشن گرفتن است و نه آن تعریف دبیر جشنواره مبنی بر گردهمایی مضمونی.

سوره سینمااحسان زیورعالم : جایی دیدم دبیر جشنواره ۳۸ام جشنواره جهانی فجر جدالی بر سر تفاوت فستیوال و جشنواره داشت. محمدمهدی عسگرپور در گفتگوی زنده در برنامه «شهر فرنگ» شبکه خبر در انتقاد از ترجمه فستیوال به جشنواره گفته بود «فستیوال در کشور ما «جشنواره» ترجمه شده، جشن هم در افکار ما غالباً معادل دورهمی است؛‌ اما فستیوال در بقیه جاهای دنیا لزوماً به این معنی نیست. ما فستیوال‌هایی مربوط به آثار وحشت و یا فیلم‌های تلخ اجتماعی داریم که اصلاً شبیه به جشن نیستند. عنوان جشنواره از نظر روحی و روانی، بر نگاه ما تأثیر گذاشته و برخی هم با همین واژه بازی می‌کنند. با کلمه‌های جشن‌پاره، مهمانی، دورهمی می‌خواهند به این رویدادها انتقاد کنند.»

هرچند تعبیر عسگرپور درباره جشنواره قابل‌تأمل است و می‌توان چنین اظهار کرد اطلاق جشنواره برای یک فرایند هنری بیشتر بار استعاری دارد؛ اما ریشه ماجرا دقیقاً به جشن گرفتن و شادی کردن بازمی‌گردد. هرچه باشد برای جهان نمایش اجراگری برابر است با جشن‌های دیونیزیوس در یونان باستان، جایی‌که از قضا پروردگاران تراژدی یونانی گرد هم می‌آمدند تا از بخت بد قهرمانان خویش بگویند و برای دور ماندن از عذاب خدایان و دچار نشدن به گرفتاری‌های سلحشوران بخت‌برگشته، شادخواری می‌کردند. به‌ عبارتی جشن گرفتن برای هنر یک رویه آیینی برای تقدیس و تکریم نعماتی بود که خدایان المپ برای انسان مهیا کرده بود. جشن‌های هنری نوعی عبادت به حساب می‌آیند. پس واقعاً جشنواره‌ها در ذات خود نوعی مهمانی هستند و کلمه فستیوال  با شادمانی تعریف می‌شود. برای بهبود نگاه باید گفت اساساً کسی برای عزا فستیوال برگزار نمی‌کند؛ اگرچه در ایران نوعی جشنواره با عنوان سوگواره برپا می‌شود، اما در نهایت ذات چنین برنامه‌ای نوعی شادی ناشی از حیات است.

قصد ندارم وارد جهان اسطوره‌شناسی، انسان‌شناسی یا باستان‌شناسی شوم. خلاصه کلام آنکه جشنواره باید در دل خود وجهی از شادی را داشته باشد. با چنین چشم‌اندازی می‌توان قضاوتی تند و تیزتر نسبت به رویداد جشنواره جهانی فیلم فجر داشت. اینکه آیا آنچه رخ داد موجب شادمانی می‌شود؟ اگرچه باید پاسخ نهایی را عسگرپور در مقام مسئول مستقیم جشنواره با ادله دهد؛ اما به نظر می‌رسد این رویداد چندان هم جشن نبود. تحت الشعاع تبلیغات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، جشنواره ۳۸ام کلاف سردرگمی بود که به نظر اجباری برای برگزاریش وجود داشت. حال و هوای آن شباهتی به جشنواره نداشت. شلوغ‌ترین بخش کاخ در نهایت فودکورت بود و فیلم‌های خارجی توان جذب مخاطب را نداشتند. با آنکه قوانین به نوعی چیده شده بود روزنامه‌نگاران یک ساعت پیش از شروع فیلم نتوانند بلیتی تهیه کنند، از کثرت صندلی‌های خالی همواره امکان خرید بلیت وجود داشت. تجربه تماشای دو فیلم بدون حضور مخاطب دیگری را داشتم و در نهایت شلوغ‌ترین سانس‌ها، متعلق به فیلم‌های ایرانی جامانده از جشنواره فجر ملی بود که آن یکی بیشتر به سوگواره شبیه بود تا جشنواره.

بی‌شک علت استقبال از فیلم‌های ایرانی حضور بازیگران مشهور فیلم‌هاست، نه کیفیت آثار. برای فیلمی که کارگردان نه‌چندان شناخته‌ای داشته و از محتوا و کیفیت آن نظر قابل اعتمادی وجود ندارد، سانس ویژه‌ای به پا می‌شود و ناگهان با خیلی از عکاسان مواجه می‌شویم که در پی بازیگر چهره دوان دوان می‌شوند تا یک فریم ناب از چهره پرهزینه بازیگر بردارد و شاید در اینستاگرام بابتش چند هزار لایک دریافت کند. پس جشنواره جهانی فجر بیشتر از آنکه محل جشن هنر باشد، محل جشن عکس است. اگرچه عکاسی هنر است و با مقوله سینما هم گره می‌خورد؛ اما در اینجا با عکاسی مدلینگ طرفیم. کافی است جشنواره را برانداز کنیم تا دریابیم تنها عکاسان خبرگزاری‌ها مشغولیتی به نام عکس خبری دارند و از رویدادهای متفاوت جشنواره تصویری ضبط می‌کنند و کثرتی از عکاسان در قالب اینفلوئنسر کار دیگری می‌کند.

جشنواره جهانی فجر با چنین رویکردی یک جشنواره بومی است، با مدیریت بومی و نگاه بومی. با آنکه حجم عظیمی از فیلم‌های خارجی در جشنواره حاضر است – که شما نمی‌توانستید همه آنها را در ببینید – هیچ ارتباطی با کارگردانان آن برقرار نمی‌کند. هیچ نشستی حتی مجازی با صاحبان آثار شکل نمی‌گیرد. این در حالی است که در کن و ونیز و برلین جذاب‌ترین بخش گفتگوی کارگردانان با خبرنگاران است. دهه هشتاد، زمانی‌که محمد حمیدی‌مقدم از جشنواره برلین گزارشی تهیه می‌کرد، با این تجربه آشنا شدم که چگونه جشنواره بر پایه گفتگو شکل می‌گیرد؛ اما جشنواره فجر چنین نیست. فرصت ارتباط گرفتن از مخاطبان گرفته شده است و چیزی جز دیدن چند دوست و چهره خاص وجود نداشت.

درباره کیفیت آثار نیز نمی‌توان اظهارنظر صریحی داشت. جشنواره جهانی فیلم فجر چندان مقبول منتقدان نبوده است و اساساً شرایطی برای حضور پویای منتقد نیز وجود نداشته است. برخلاف کن که پس از اکران یک فیلم فهرست نمره‌ها و ستاره‌ها و البته نظرها در متاکریتیک منتشر می‌َشود، در جشنواره جهانی فیلم فجر همه چیز به همان عکس بازیگران در برابر پاپ‌آپ خلاصه می‌شود. آیا شما فهرست نمره فیلم «میجر» از سوی منتقدان دیده‌اید؟ چند نقد روی فیلم موفق جشنواره نوشته شده است؟ خروجی نقدی جشنواره چیست؟

جشنواره جهانی فیلم فجر در مفهوم فستیوال بودنش نه آن چیزی است که ترجمه شده و آن چیزی است که آقای عسگرپور فرموده‌اند. در نهایت نمی‌دانیم جشنواره جهانی فیلم فجر درون‌مایه‌اش چیست. کارکردش چیست. آیا برای فیلم‌های اجتماعی فرصت می‌سازد یا ترسناک. پس ما با یک توده بی‌شکل طرفیم که نه سیاستی دارد و نه فلسفه‌ای و این موضوع تا ابد الدهر ادامه دارد.