سوره سینما – «قرار نیست مهمان را خرج یک دقیقه اینستاگرام کنیم، به او تیکه بیندازیم، گوشه رینگ یا در موقعیتی نادرست قرار دهیم. یا اینکه قرار نیست خودنمایی کنم، گاهی به من میگویند چرا یک میلیون فالوئر نداری؟ درصورتیکه جذب فالوئر از طریق حاشیه کار سختی نیست… برنامهای که مهمان دارد جولانگاه و عرصه خودنمایی من نیست. قرار نیست مهمان تخریب شود به قیمت اینکه من بیشتر دیده شوم. با همین اصول برنامه «دست در دست» را جلو دوربین میگذاریم.»
این گوشهای از مصاحبه خبرگزاری مهر است با سیاوش عقدایی، مجری تلویزیون. گفتگویی که میتوان آن را چشماندازی از وضعیت تلویزیون امروز ایران دانست. اینکه برنامهسازی با رقابتی برای کسب مخاطب روبهرو شده است و در این رقابت آنچه شاید مهم نباشد، محتوای برنامه است. در حالیکه این مصاحبه منتشر میشود، ویدئویی تازه از محمد اسکندری، مجری برنامه «ترانه باران» منتشر شده است که او در تکرار اشتباهات خود، کیهان کلهر را زاده لرستان میخواند.
تقابل این دو رویداد با نگاه دوگانه سازمان صداوسیما در فضای مجازی موضوع را جالبتر میکند. در حالیکه استفاده از شبکههای اجتماعی محبوب در برنامههای تلویزیونی و رادیویی ممنوع است؛ اما از سوی دیگر اصراری بر وایرال شدن برنامهها و تبلیغ آنها در فضای مجازی جاری است. سیاست دوگانهای که این شک را متبادر میکند که برخی از سوتیها و تیکهها تعمدی است برای وایرال شدن در فضای مجازی.
در حالی که صداوسیما تلاشی ناموفق در شبکهداری داشته است و نتوانست آن تأثیر مدنظرش را از برنامههای بومی ببرد، این نقد بر این سازمان عریض و طویل وارد است که چرا تا به امروز تکلیف خود را مشخص نمیکند. به نظر میرسد رویکرد دوگانه نتیجهاش زردسازی برنامهها، دعوت از مهمانانی با فالوئر بالا در فضای مجازی و البته پیگیری گفتمان حاکم در فضای مجازی باشد. روزانه حجم بالایی از فضای استوریهای برنامهسازان به پوسترهای اینستاگرامی و تگشدن مهمانان اختصاص مییابد یا در سوی دیگر صفحات محبوب سینمایی و سرگرمی محلی برای تبلیغ برخی محصولات سازمان صداوسیما شده است و این در حالی است که تصور عموم بر جایگاه نخست صداوسیما در امر تبلیغات است.
عقدایی جایی در مصاحبهاش میگوید «من به واسطه این جریان [نداشتن فالوئر در اینستاگرام] کنار گذاشته شدم، آن هم مدتهای زیاد هم در رادیو و هم در تلویزیون و خوشحال هم هستم که کنار گذاشته شدم.» وقتی از عقدایی میپرسند جای چه برنامهای در تلویزیون خالی است او به روشنی میگوید « برنامهای که بتواند به طور مثال عدهای را به هنری همچون تئاتر علاقه مند کند یا به آنها بفهماند در این حوزه استعداد دارند یعنی من که در روستایی در چابهار پای تلویزیون نشستهام بتوانم نوعی توانایی در حوزه شاعری، خلق هنرهای تجسمی و… در خودم کشف کنم، درواقع هنر برای مردم و به زبان مردم.»
در دقایقی که این گزارش نگاشته میشود تلویزیون هیچ برنامهای با موضوع تئاتر یا هنر تجسمی ندارد. علت این امر نیز میتوان در برخی گفتههای مدیران شنید که مثلاً تئاتر مخاطب ندارد. عقدایی البته جایی گرایی جذاب میدهد از طرز فکر در سازمان، «ما یک مشکلی داریم که فکر میکنیم مجری مانکن است.» و در نهایت حرف پایانیش میشود که در سازمان صداوسیما هیچ متر و معیار و اصولی در حوزه اجرا وجود ندارد. البته این نکته هم قابلتوجه است که سیاوش با حکم معاون سیما، اوایل خردادماه سال جاری به عنوان سرپرست رسانههای نوین سیما منصوب شد. مدیریت متمرکز تولید محتوای اختصاصی فضای مجازی، نظارت بر نحوه بازنشر محتوای تولیدی شبکهها در فضای مجازی، ایجاد و مدیریت بسترهای متمرکز تعاملی با مخاطبان سیما، (باشگاه مخاطبان) وفق سیاستهای معاونت فضای مجازی به منظور شناسایی و بهرهمندی از نیازها و سلایق مخاطبان در جهت برنامهریزی تولیدات فضای مجازی معاونت سیما، از جمله موارد مورد تأکید در حکم سرپرست جدید رسانههای نوین سیما است. باید دید نگاه مثبت عقدایی موجب تغییر سیاستها در سازمان صداوسیما میشود یا خیر.