سوره سینما – سجاد مهرگان :سالها پیش میخواستم ویژه برنامهای در تلویزیون تدارک ببینم و در یک قسمت با موضوع فیلم «الرساله» مصطفی عقاد، مبسوط درباره موسیقی، فیلمنامه، داستان شکلگیری و … این فیلم مهم صحبت کنیم. به یاد دارم توسط بزرگی متوجه شدم که آقای حمید مجتهدی دستیار مصطفی عقاد در فیلم الرساله بوده است.
در ابتدا با شبکه صحبتی داشتم تا یکیاز مهمانها را حمید مجتهدی در نظر بگیریم. بسیاری از دوستان گفتند اصلاً معلوم نیست حمید مجتهدی درباره دستیاریش در فیلم الرساله راست گفته باشد؛ چون اسمشدر هیچ کجای تیتراژ فیلم نیست. دوم اینکه «بیخیال شو، همه با او مشکل دارند.»
همین تناقضها ماجرا را برای من جالبتر میکرد. به سراغش رفتم. اولین پرسشی که پشت تلفنی از او پرسیدم این بود که:
-چرا اسم شما در تیتراژ فیلم الرساله نیست؟
مجتهدی گفت: از ترس جانم، شاه حمایت از این فیلم را ممنوع کرده بود و اصلاً او باعث شد که بودجه فیلم قطع شود و با اینکه نیمی از فیلم هم ساخته شده بود؛ همه چیز را از ما بگیرند و از کشورهای عربی فراری دهند.
-متوجه نشدم آقای مجتهدی! یعنی محمدرضا پهلوی دوست نداشت که فیلم الرساله ساخته شود؟
مجتهدی: نه دوست نداشت و جلویش را گرفت.
-پس چطور فیلم ساخته شد؟
مجتهدی: تمام پول ساخت فیلم را از اول تا انتها، یکبار دیگر سرهنگ قذافی به ما داد. ما پروژه را در لیبی دوباره فیلمبرداری کردیم. اسم من هم حذف شد تا مشکلی برای خانوادهام در ایران پدید نیاید.
این اولین تماس و گفتگو بود که دیدم عجب گوهر نابی یافتم و پای حمید مجتهدی را به یک گفتگوی ویژه کشاندم. خیلیها نمیدانند حمید مجتهدی نام کاملش «حمید مجتهدی بیدآبادی اصفهانی» است و نوه آیتالله شاهابادی (محمدعلی بیدآبادی اصفهانی)، استاد امام خمینی است. همینطور که مشخص است عموی ایشان آیتالله نصرالله شاهآبادی، شاگرد امام خمینی است. ایشان خاطرهای تعریف میکردند درباره اجازه گرفتن نمایش و اکران فیلم الرساله برای پخش در سینماهای ایران که به نظرم شنیدنش جالب است.
ایشان میگفتند: فیلم الرساله را بردم پیش مسئول سینمایی آن روزهای انقلاب اسلامی، «محمد علی نجفی» (در سال ۱۳۵۸) ایشون فیلم رو دیدند و گفتند «مردَک خجالت بکش میخواهی در کشور اسلامی زن بیحجاب نشان بدهی؟ کی گفته دوران پیامبر این همه زورگویی بوده است؟ و … امکان نداره ما بزاریم این فیلم رو نشان بدهید.» من هم دست از پا درازتر برگشتم خانه. روزی عمویم (نصرالله شاهآبادی) زنگ زد که «محمد اون فیلمی که درباره پیامبر ساختهاید را بردار با آپاراتت بیا میخوام ببرمت جایی.» من هم گفتم کجا؟ گفت «نپرس فقط بیا.» تا به او رسیدم گفت میرویم قم، منزل یکیاز علما. درخواست کردم ایشان هم فیلم را ببینند. قم که رسیدم تا وارد منزل شدم دیدم تعداد بالایی از علما در این مجلس نشستهاند. شوکه بودم که دیدم اینجا خانه امام هست. بعد از تماشای فیلم امام از فیلم بسیار تعریف و تمجید کردند و خواستند که در ایران هم پخش شود. شرح ما وقع کردم و گفتم که گفتهاند در جمهوری اسلامی امکان نمایش این فیلمها وجود ندارد و اجازه صادر نکردند. امام برافروختند و گفتند «برو به کسی که این حرفها را به تو زده بگو، نه از اسلام چیزی میدانی و نه از دوره پیامبر.» نامهای نوشتند و گفتند این را بده تا اجازه نمایش فیلم را بدهند.