سوره سینما – سالها پیش منتقد معروف ماری برنر تلویزیون را بهمثابه دارویی دانست که برای اثربخشی فقط کافی است به برق متصل شود (تلویزیون، گستره جمعی و هویت ملی. نشر اداره کل پژوهشهای سیما. ۱۳۸۵). اشارهای در لفافه و زیرکانه که در بطن خود این پیام را مخابره میکند که این رسانه میتواند بر اساس توان برنامهسازی خود و انعکاس بیواسطه مضامین و موضوعات و پتانسیل بالای خود در سرگرمیسازی و البته سهلالوصول بودن، روی افراد جامعه اثربخشی داشته باشد. جمع کثیری از مردم را در مقام مخاطبان بالقوه خود تهییج یا حتی متأسفانه تحمیق کند. به آنان نشاط ببخشد و یا افسردگیشان را شدت بخشد.
این مقدمه بهانهای بود برای ورود به این مبحث که جامعه امروز ایران باتوجهبه موج ناملایمات و دشواریهایی که ناگزیر تحمل میکند، چقدر نیازمند روحیه بخشی و غصه زدایی است. وظیفهای که بی شک تلویزیون بهعنوان یکی از کمهزینهترین و در دسترس ترین رسانههای کشور باید در تحقق آن پرچمدار باشد. بدیهی است که رجوع به کمدی و طنز و فکاهه نیز بستری مناسب برای تزریق نشاط و شادی به جامعه است.
مردم امروز گویی زیر بار فشارها و مسئولیتهایشان، کمدی را راهکاری جدی و موثر در کاهش تنش و کسب آرامش تلقی میکنند. از مهران مدیری به عنوانیکی از شناخته شدهترین برنامه سازان در حوزه کمدی، حتی در جایگاه مجری یک مسابقه با محوریت سنجش اطلاعات عمومی، میخواهند بیشتر با حضار و شرکت کنندگان شوخی کند و لحظههای کمدی خلق کند! در سینما اقبال بیشتری به کمدیها نشان میدهند. ویدئوهای فضای مجازی با موضوع و کپشن طنز، بیش از همه خواهان دارند. استندآپ کمدینها در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام غالباً محبوبترند. همه اینها گواهی بر مطالبه مردم به کمدی سازی است.
«دودکش ۲» از جمله جدیدترین سری سازیهای تلویزیون، میتواند پاسخی شایسته به چنین مطالبه ای باشد. اصولاً سری مجموعهها به واسطه پیشینه ای که در ذهن مخاطب ایجاد کرده اند، هم در برقراری ارتباط سریعتر عمل میکنند و هم مصداق «از تو به یک اشارت، از ما به سر دویدن»، چنان با کاراکترها، مناسبات و رفتارهایشان خو گرفته و آشنایند که آنان را اغلب جزیی از خانواده خود میپندارند.
در «دودکش ۲» به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی زینب تقوایی که اخیراً روی آنتن شبکه یک رفته است، کاراکترهایی از این دست متعددند. شخصیتهایی که با قرارگیری در موقعیتهای کمدی، کنش و واکنشهای بامزه ای دارند. «دودکش ۲» معجونی از همین کمدیهای موقعیت است. هوراس نیوکامب نظریه پرداز و منتقد معروف، «کمدی موقعیت» را ارائه فرمول مشکل، راه حل ساده و دلگرم کننده میداند که مخاطب با تماشایش دلگرم میشود، درگیر انتخاب یا تضاد نمیشود و مجبور نیست ارزشهایش را بازبینی کند(راهنمای شناخت تلویزیون، نوشته دیوید مک کوئین).
کاراکترهای «دودکش ۲» نیز در دل همین موقعیتها صیقل میخورند و به خودشناسی میرسند. مجادله میکنند. به آشتی میرسند. به مشکل میخورند و گاه به کمک خرد جمعی و حمایت خانوادگی، بر آن غلبه میکنند. یعنی درست مطابق آنچه در زندگی عادی شهروندان جاری است.
فیروز مشتاق (با بازی هومن برق نورد) در مقام عقل کل، در عین بلاهتهای خفیف و سادگیهای شبه کودکانه، در کنار اکت و دیالوگهای کمدی، بیننده را مجاب میکند که زندگی در همزیستی غم و شادی و خوشی و مصیبت مفهوم مییابد. منطق او احتمالاً همان «سخت نگیر و بهتر زندگی کن!» باشد که پیامش البته با ادبیات تهاجمی و صدای بم به گوش میرسد!
نصرت (با بازی بهنام تشکر) و یا بهروز (امیرحسین رستمی) در تناقض با این منطق فیروز، مدام با او در چلنج و رویارویی هستند تا در رهگذر ایجاد «کمدی موقعیت»، تماشاگر را بخندانند و ضمناً، به او نکته ای بیاموزند.
مردم این رفتارهای کاراکترهای «دودکش ۲» را قابل لمس میدانند و آنها را درک میکنند. نکته ای که میتواند با چاشنی کمدی، به استقبال از یک اثر نمایشی بینجامد و این سریال نیز طبعاً ازً چنین پتانسیلی برخوردار است.
این در واقع رسالت اصلی «دودکش ۲» یا دیگر سری مجموعههایی نظیر «پایتخت» یا «نون. خ» نیز هست.
با این وجود به نظر میرسد تلویزیون باید و موظف است که با نظارت مستمر روی این دست تولیدات که پیشاپیش، اعتماد مخاطب را جذب کرده و اصطلاحاً حرفشان برو دارد، از کاهش کیفیت شان جلوگیری کند و نیز از آنها به مثابه ابزارهایی مقبول برای فرهنگ سازی در عین سرگرمی سازی بهره ببرد.
سری مجموعههایی که ذیل عنوان «بِرند» برای تلویزیون نیز کارکرد فرهنگی و اقتصادی چشمگیری دارند و خروجی شان روی آنتن با لحاظ استانداردهای برنامه سازی، میتواند به حفظ و جذب بیننده کمک شایانی کند.