به گزارش سوره سینما به نقل از ستاد خبری سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران، نشست «برخط فرضی» انجمن سینمای جوانان ایران با عنوان «مکتبهای هنری و سینمای اکسپریمنتال»، با حضور محمدرضا اصلانی نویسنده، کارگردان و پژوهشگر باتجربه و با اجرا و کارشناسی تییام یابنده در صفحه اینستاگرام معاونت فرهنگی و آموزش انجمن به شناسه کاربری @amoozesh.iycs برگزار شد.
در ابتدای این نشست، اصلانی درباره سینمای تجربی گفت: از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ میلادی در فرانسه دوره مهمی از تاریخ سینمای تجربی را مشاهده میکنیم که البته این موج بعدها توسط سینمای داستانگر سرکوب میشود. سینمای آزاد را نیز در دهه ۶۰ انگلستان شاهد بودیم که از آن زمان تاکنون سینمای تجربی در این کشور با فراز و نشیب مسیر خود را پی گرفته است. آثار این سینما را امروزه در اقصی نقاط دنیا میتوان مشاهده کرد، بهخصوص در هند جریان سینمای تجربی را به صورت گسترده شاهد هستیم.
او ادامه داد: اما شاید بهتر باشد که درباره تاریخچه این جریان سینمایی صحبت نکنم و گریزی بزنم به روابط تئوریک و فرهنگی آن در تاریخ سینمای جهان. بسیاری فکر میکنند که سینمای تجربی محدود به افراد تازهکار و نوپا در عرصه فیلمسازی میشود و آن را «سینمای آماتور» میدانند. درحالی که چنین رویکردی یک سوتفاهم است و یکی از حرفهایترین، ظریفترین و پرتکنیکترین گونههای سینمایی همین سینمایی تجربی است که حتی انواع علوم انسانی از قبیل فلسفه و روانشناسی را در دل خود جای میدهد.
اصلانی گفت: در چنین سینمایی نگاه فیلمساز و توانایی زیستن توسط او اهمیت پیدا میکند. تجربه، جریان متصل آگاهی و اطلاعاتی ذخیره شده است. اما تجربه در امر هنر پیشنهاد جدیدی برای دگرگون کردن هنر نام میگیرد. درواقع تجربهای است مبتنی بر تجربههایی که قبلا به دست آمده که به تکمیل آنها و ارائه روشهای خلاقانه در درونشان میپردازد.
سینمای تجربی فراتر از مولف است
این هنرمند بیان کرد: انسان تجربهگر راه خودش را پیدا میکند. سینمای رایج ضد چنین تفکری و شاید بتوان گفت تا حدی عقب افتاده است و تنها در جهت جامعه آرایی حرکت میکند. سینمای تجربی امری با قوانین دلخواه و شخصی نیست که برای مثال بگوییم امروز دوست دارم دوربین را به روش خودم بگردانم. درواقع سینمای تجربی به جهان انسانی یکپارچه نگاه میکند و درواقع سینما، سینما نیست و هیچ چیز در این گونه سینمایی هیچچیزی نیست.
اصلانی گفت: ما نباید درباره سینما گزارههایی به ظاهر منطقی به کار ببریم که در باطن مهمل هستند و باعث محروم کردن سینما از غنای تجربه بشری میشوند. سینمای تجربی درون ذات بشری عمل میکند و فقط از ذات نقاشی و شعر الهام نمیگیرد، بلکه به ذات آنها حمله کرده و دگرگونشان میکند. در واقع سینمای تجربی امری فعال است.
او بیان کرد: به همین سبب از همان دهه ۲۰ تاکنون، اغلب کسانی که به حوزه سینمای تجربی روی آوردند، عالمان حوزه های دیگری چون نقاشی، معماری، عکاسی یا نویسندگی بودند. آنها به سینمای تجاری دوران خود اعتبار بخشیدند و به جهان و هنر پیشنهادهای آگاهانه خود ارائه کرده و میکنند. البته منظورم از آگاهی، اطلاعات نیست و مکاشفه، جهانبینی و فاعل شناسا است که مطرح کننده مدام مسائل است.
اصلانی گفت: در واقع سوژه پیشنهاد میدهد و با این سوژهها جهان را به زایشی دوباره دعوت می کند. میتوان گفت که مفعول را از مفعول بودن به فاعل بودن میرساند و جهان را مرتبه ای دیگر برایش تعریف میکند. سینمای تجربی، سینمایی فراتر از مولف است.
این پژوهشگر درباره پیوند ادبیات و سینما گفت: نظریه و مکتب «کوبیسم» را میتوان به نوعی سرچشمه سینمای تجربی دانست. در واقع این مکتب بنیانگذار هنرهای نوین است. سینما هم یک فلسفه است و باید بدانیم که چه مفهومی پشت آن مستتر است.
اصلانی بیان کرد: در هنر فرم و محتوا جدا از هم نیستند و درواقع دو روی یک کاغذ به حساب میآیند و «فرم»، زاینده محتوا و معنا است. همهچیز ابتدا به ساکن تنها فرم است و بعد، ما به آن فرم معنا میبخشیم. هرچیز در فرم مخصوص به خود قدرت بیان خود را دارد. کار سینمای تجربی نیز همین کشف خویشتن است و همینطور که به دنبال خود میگردیم، مسائل دیگر نیز کشف میشوند.
این کارگردان گفت: افلاطون شناخت را از امر صدایی-آوایی به امری دیداری بدل ساخت. دیدن، منبع شناخت و معرفت است. درواقع، معرفت در دیدن اشیا است. دیدن، بیش از آن که امر مطلق باشد امری نسبی است. زیرا دیدن امری اختصاصی و اکتشافی است. اتفاقی عقلانی در نتیجه سیستم تجربی ما از جهان، که هرچه پشتیبانی آگاهی این سیستم بیشتر باشد، این دیدن کاملتر است و نگاه کاشفانه و قابل اجرا را با خود به همراه میآورد. دیدن باید مواجههای تازه باشد با آن چه پیش از این نیز دیده بودیم.
اصلانی تاکید کرد: سینمای تجربی حیثی التفاتی است به خود سینما که وجودیت سینما را زیر سوال میبرد و پرسشی را مطرح میکند که ذات سینما چیست و سینمای احاطه شده از عوارض را از هویت درونی سینما جدا میکند.
اصلانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: کار یک فیلمساز آزاد کردن ابژه و سوژه است، نه زندانی کردن آن. کار فیلمساز باز کردن در زندان قاب دوربین برای اشیا است. فرم، شکل دادن به چیزی است که بتواند معنای خود را گسترش دهد و تمامیتپذیر نباشد.
این کارگردان گفت: ما ساختار فیلم را به وجود میآوریم و وقتی آن ساختار به کمال رسید فرم را ایجاد کنیم درواقع، ساختار زمینهای برای ایجاد فرم است و بدون آن نمیتوان فرم ایجاد کرد. شاید به این دلیل باشد که بازیگران من در فیلمهایم بازی نمیکنند، بلکه در تمامی لحظهها زندگی میکنند. درواقع مدلی انگیزهبخش برای ترسیم نمایی از زندگی هستند.
اصلانی گفت: من انسانی ضد عادت هستم و هیچوقت، هیچ پدیدهای در نظرم یکسان جلوه نمیکند و هربار با حیرت به طبیعت اعجابآور نگاه میکنم. این اتفاق را در فیلم «شطرنج باد»، میتوان به خوبی مشاهده کرد. کاری هم به انتقادهایی که از این اثر شد ندارم و دوست ندارم کسی عادتهای خودش را به من در هنگام ساخت فیلم تحمیل کند. بنابراین برای ساختن اثر خود فکر میکنم.
این پژوهشگر در پایان گفت: انسان امری خلاق است و خلاقیت و خلق کردن در ذات ما که از روح خداوند خالق هستیم، وجود دارد. حتی اعتراض هم از دل خلاقیت شکل میگیرد، انسان خلاق است که میتواند خیالش را بگسترد و اعتراض میکند. باید بدانیم که خیال نقشی بنیادین در انسان بودن ما دارد. ما تنها موجوداتی هستیم که خیال میکنیم و با خیال خود جهان را میسازیم. درواقع، خیال، نشانه اعتراض ما به جهان و زیربنای خلاقیت است.
سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران به دبیری سعید پوراسماعیلی و دبیری علمی احمد الستی ۲۴ آذر ۱۴۰۰ در بخشهای مقالات پژوهشی، جستارهای آزاد و ترجمه با محوریت سینمای تجربی برگزار میشود.