آرش فهیم منتقد سینما در خصوص ساختار و کارگردانی «قهرمان» به سوره سینما گفت: انتخاب بازیگر در اغلب فیلمهای فرهادی، از نقاط قوت او محسوب میشود که «قهرمان» نیز از این قضیه مستثنی نیست اما از لحاظ کارگردانی اتفاق خاص و منحصربهفردی در این فیلم رخ نداده است. از نگاه من «قهرمان» اساساً یک فیلم تلویزیونی است چرا که دیدن فیلم سینمایی بر پرده بزرگ نسبت به دیگر قالبها، معنا و حسی متفاوتتری را در تماشاگر ایجاد میکند اما «قهرمان» فاقد این خاصیت است و تماشای آن بر روی گوشی تلفن همراه، پرده سینما یا در قاب تلویزیون تفاوتی ندارد. از طرف دیگر این فیلم از ویژگیهای متمایزی که نشاندهنده تاریخ فیلم باشد نیز محروم است .
وی افزود: فضای فیلم به نحوی است که ارجاعی به فضای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ایران نداشته و حال و هوا، رنگ و روی فیلم «قهرمان» بهشدت کهنه است و حس تماشای یک تلهفیلم مربوط به دو دهه قبل را القا میکند.
فهیم درباره تفاوت «قهرمان» در کارگردانی و فیلمنامه نسبت به دیگر آثار فرهادی خاطرنشان کرد: «قهرمان» تا حدی تکرار همان مضمونی است که در «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته»، «همه میدانند» و … دیده بودیم و بازهم محور اصلی درام را چالشهای افراد با دروغ و پنهانکاری تشکیل میدهد. عملاً حرف جدیدی در این فیلم نسبت به آثار قبلی فرهادی وجود ندارد و گویی خودش را تکرار کرده است. تنها نکته جدید در این فیلم، نقد شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است که بیان آن هم از جامعه عقبتر است و به مشکلی پرداخته که سالهاست کارشناسان نسبت به آن هشدار میدهند. ضمن اینکه فیلمنامه کار، انسجام کافی و لازم را ندارد. خارج کردن برخی از سکانسها همانند سکانس افتتاحیه، هیچ آسیبی به کلیت روایت فیلم نمیزند. این در حالی است که برخی از سکانسها بهشدت طولانی و کشدار به نظر میرسد .
وی ادامه داد: گرههای فیلم «قهرمان» برخلاف آثار قبلی اصغر فرهادی که برای مخاطب تکاندهنده و غافلگیرکننده بود. در این فیلم اعصاب خورد کن و ملالآور است. این در حالی است که در کارگردانی نیز شاهد افول عملکرد فرهادی هستیم و حتی جلوهها و جاذبههایی که در آثار قبلی او بهویژه «درباره الی» دیده بودیم، در این فیلم دیده نمیشود.
این منتقد سینما درباره تأثیر شهرت جهانی کارگردان در مقبولیت آثارش عنوان کرد: قطعاً این شهرت تأثیر بسیار زیادی در مقبولیت اثر دارد. بدون تردید اگر فیلم «قهرمان» توسط کارگردان گمنامی ساخته شده بود، احتمالاً به خیلی از جشنوارهها و محافل بینالمللی راه نمییافت چه برسد به اینکه جایزه هم بگیرد! برند بودن در اسکار اهمیت بیشتری دارد چرا که نام، اعتبار و سابقه یک کارگردان و همچنین شرکت تولیدکننده و پخشکننده فیلم، میتوانند زمینهساز بیشتر دیدهشدن آن اثر در نزد داوران اسکار شود.
فهیم با اشاره به سطح توقع مخاطب از فیلمهای فرهادی گفت: زمانی که بخشی از جامعه سینمایی و رسانهای کشور از یک فیلمساز که مثل هر فرد دیگری، ممکن است اشتباهاتی را مرتکب شود و مسیر فعالیتش دچار فراز و نشیب میشود، یک «بت» میسازند، سطح توقع نیز از وی بالا میرود. این اتفاقی است که قبلاً درباره «عباس کیارستمی» نیز رخداده بود. طوری که در یک دورهای بهویژه بعد از اهدای جایزه نخل طلای جشنواره کن به او، کمتر منتقدی به خودش اجازه میداد از آثار کیارستمی انتقاد کند و افرادی هم که نقدی وارد میکردند باید منتظر عواقب کارشان مینشستند. اما این بتسازی به ضرر آن مرحوم شد و در درازمدت هم منجر به افول خودش شد چرا که از یک زمانی به بعد دیگر منتقدان کمتر آثارش را زیر تیغ نقد قرار دادند که دلیل آن هم انتظارات بالا از او بود و کیفیت آثارش مردم را راضی نمیکرد و هر کس فیلمی از کیارستمی را میدید، ناخودآگاه میگفت «کیارستمی که میگویند این است؟» متأسفانه این معضل برای اصغر فرهادی هم به وجود آمده و گروهی تلاش کردهاند تا از این کارگردان یک بت بسازند و هر کس از او انتقاد میکند را تحتفشار قرار میدهند و توهین میکنند. اما این وضعیت، همانطور که توضیح دادم به ضرر خود فرهادی است.
وی ادامه داد: کارگردانی فرهادی در «قهرمان» فاقد بعد زمانی و مکانی است. یعنی غیر از لهجه شیرازی، این فیلم هویت تاریخی و جغرافیایی ندارد. آنچه از شهر شیراز میبینیم، غیر از سکانس افتتاحیه که در نقشرستم اتفاق میافتد، عملاً تفاوتی با کرج، اراک و … ندارد. این درحالی است که شیراز دارای هویت شهری قدرتمندی است که میتوانست به فیلم «قهرمان» روح و رنگ متفاوت و متمایزی ببخشد. همچنان که یکی از کارکردهای آثار سینمایی، ثبت هویت و شخصیت شهرها و معرفی آنها به مردم جهان است. اما این مهم نیز در فیلم جدید فرهادی مغفول مانده است.