سوره سینما – سیدمرتضی حسینی* : بشر امروز به موازات پیشرفتهای روزافزون فناورانه و افزایش سطح رفاه، با معضلات گستردهای دست و پنجه نرم میکند. آسیبهای زیستمحیطی یکی از آن روندهای نامطلوب است که با برخی اقدامات مخرب گروههای انسانی گسترش و عمق بیشتری پیدا میکند.
ایران کشوری است که در یک قرن گذشته همچون بسیاری از جوامع دیگر با موجهای چندباره افزایش جمعیت، گسترش فعالیتهای صنعتی، شهرنشینی و افزایش تولیدات و سازههای مصنوعی مواجه بوده است؛ روندهایی که خواسته و ناخواسته تخریب محیط زیست در عرصههای مختلف را به همراه داشته است. آلودگی هوا در شهرهای بزرگ، جنگلزدایی و بیابانزایی، تغییر کاربری زمینهای کشاورزی، آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی، بهرهبرداری غیرمجاز از آبهای زیرزمینی و وفور چاههای غیرمجاز، افزایش استفاده از گازهای گلخانهای، آلودگی رودخانهها با فاضلاب صنعتی و خانگی، رها سازی زبالهها در طبیعت و… تنها بخشی از این اقدامات مخرب است که همراه با جریان توسعه و افزایش رفاه بلای جان طبیعت شده؛ دستکاری نامطلوب در طبیعت، خود زمینهساز طغیان گاه و بیگاه زمین و آسمان و دریا را فراهم میکند. این طغیان نیز تخریب دوباره محیطزیست را سرعت میبخشد. این چرخه اگر به موقع و به درستی شناسایی و درمان نشود، طولی نخواهد کشید که زمین مهریان این سرزمین اهورایی جایی برای زیستن نداشته باشد که چنین مباد!
واکنش بهموقع به یک رخداد یا وضعیت در کنار گزارش دقیق، همهفهم و جذاب از آن واقعه، واکاوی زمینهها و بررسی نتایج آن رویداد و در نهایت ارائه نتایجی روشن برای قضاوت مخاطب را میتوان ویژگیهای اصلی سینمای مستند دانست. آثاری که در آنها حتی گزارش یک وضعیت عادی هم باید حسی را در مخاطب تحریک کرده و یا یافتهای جدید به گنجینه داشتههای او بیفزاید. این خصلت را میتوان هم کارکرد فیلم مستند دانست و هم رسالت آن؛ در هر دو صورت، بحرانهای زیستمحیطی میتواند سوژههای بنیادین و دامنگستری برای آثار مستند داشته باشد.
هر سال آثار متعددی در سینمای مستند جهان با موضوع بحرانهای زیستمحیطی تولید میشوند و نگاه افکار عمومی به آنها جلب میشود. نمونههای موفق اینگونه آثار گاهی میتواند آغازگر یک جریان اصلاحی نیز باشد. آثاری همچون «چگونگی تغییر جهان»، «یک حقیقت ناخوشایند» «توطئه گاوها، راز پایداری»، «پادشاه کورن»، «گرفتن خورشید» و… از جمله فیلمهای مستند سالهای اخیر هستند که معضلات زیستمحیطی و تغییرات اقلیمی را محور قرار دادهاند و با پرداختی هنرمندانه و استفاده از جذابیتهای فرمی و محتوایی، مخاطبان قابلتوجهی نیز یافتهاند.
بسیاری از آثاری که امسال در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمدهاند نیز در دایره مستندهای زیستمحیطی قرار میگیرند. در بین آثار ایرانی جشنواره امسال که به معضلات زیستمحیطی کشور پرداختهاند میتوان به «کاریز، قصه آب» ساخته هادی آفریده با موضوع شکلگیری قناتها، «احتضار» به کارگردانی حجت طاهری درباره نابودی جنگلهای بلوط زاگرس برای تولید زغال، روایت نابودی مراتع کوچنشینان همدان در «گزارش یک کوچ» ساخته عبدالخالق طاهری، «بر سر خاک» با موضوع فرسایش خاک از محسن خانجهانی با موضوع فرسایش خاک، مستند «روسیاه» به کارگردانی کوروش اسماعیلی درباره کورههای غیرمجاز زغال در جنگلهای هیرکانی و «قلعه برقرار» ساخته فرشاد فدائیان اشاره کرد. در مستندهای خارجی هم «دریای خروشان» و «آستروف؛ جزیره گمشده» دو اثر شاخص با سوژههای زیستمحیطی بودند.
«پرواز بیبازگشت» از جمله مستندها با همین رویکرد است که در جشنواره پانزدهم «سینما حقیقت» از آن رونمایی شد. این فیلم ۴۰ دقیقهای به کارگردانی مسعود دهنوی و تهیهکنندگی احمد شفیعی از تولیدات خانه مستند است و به یک رخداد تلخ حیات وحش ایران در زمستان سال ۱۳۹۸ میپردازد. اوخر بهمن ماه آن سال بود که خبر مرگ دسته جمعی فلامینگوها و برخی پرندگان مهاجر در تالاب میانکاله در رسانهها و فضای مجازی منتشر شد. در ابتدا و همان گونه که یکی از کارشناسان دامپزشکی در این مستند نیز اشاره کرده؛ موضوع چندان جدی تلقی نشد. با اطلاعرسانی برخی فعالان محیطزیست مشخص شد تعداد فلامینگوهای تلفشده هر روز بیشتر شده وبه دهها هزار عدد رسید. رسانهها نیز به شکل مشروحتری به این واقعه عجیب پرداختند.
در ابتدا، گمانه زنیهایی که از سوی برخی افراد محلی و حتی کارشناسان مطرح شد حاکی از عمدی بودن این اقدام بود. آنها به اقدام چند سال پیش برخی شکارچیان غیرمجاز که با محیطبانان درگیر شده و برای انتقامگیری در آب تالاب سم ریخته بودند اشاره داشتند. اما با تداوم مرگ فلامینگوها در تعداد زیاد از یک سو و زنده ماندن ماهیان و سایر آبزیان تالاب از سوی دیگر، عملاً فرضیه آلودهشدن عمدی با ریختن سم مورد تردید جدی قرار گرفت. هرچند بسیاری از همان کارشناسانی که بعضاً درگفتگو با شبکههای فارسیزبان خارجی به شدت بر این فرضیه تأکید داشتند از اصلاح آن خودداری کردند.
مسعود دهنوی در مقام کارگردان و پژوهشگر این مستند از همان روز اول انتشار خبر مرگ فلامینگوها به صورت محل تالاب میانکاله حاضر شد. او علاوه بر مواجهه نزدیک و البته تلخ با روند جمعآوری اجساد پرندگان تلفشده، با ساکنان و محیطبانان منطقه، مسئولان محیطزیست استان، دامپزشک و متخصص دامپزشکی فعالان و خبرنگاران تخصصی محیطزیست و محیط زیست استان نیز گفتگو کرده است. در خلال این گفتگوها و با گذشت زمان مشخص میشود تلفشدن بیش از ۴۰هزار فلامینگو در تالاب میانکاله دلایلی فراتر از اقدام انتقامجویانه چند شکارچ غیرمجاز دارد زمینههای وقوع این فاجعه از مدتها قبل و از مکانی متفاوت از خود تالاب شکل گرفته است.
«پرواز بی بازگشت» بدون این که در ورطه تکنیکزدگی و پایبندی افراطی به فرم بیفتد، مسئله خود را مطرح میکند. در ادامه نیز مخاطب همراه با گروه سازنده، گامبهگام با دادههای جدید همراه شده و در این میان، اهمیت این تالاب و ظرفیتهای آن نیز برایش روشن می شود. تالابی که از آن به عنوان «بهشت پرندگان مهاجر» یاد میشود. این زیستگاه طبیعی از سال ۱۳۴۸ به عنوان منطقه حفاظتشده و از سال ۱۳۵۴ نیز به عنوان یکی از سایتهای کنوانسیون جهانی رامسر معرفی شد و یک سال بعد نیز در فهرست شبکه جهانی ذخیرهگاههای زیستکره یونسکو ثبت شد.
مستند «پرواز بیبازگشت» علاوه بر گزارش یک رویداد تلخ، راهکارهای پیشگیری و درمان کوتاهمدت و بلندمدت آن را نیز بیان میکند هرچند در بیان راهکارها به ذکر کلی راههای درمان اکتفا میکند. به نظر میرسد پرداختن به شیوههایی که راه تکرار خطر را ببندد مجال دیگر و البته لحن مطالبهگر غلیظتری را نیز میطلبد. از سوی دیگر تدوین مناسب فیلم باعث شده تا شاهد سکانس یا توضیحات اضافهای و مخاطب نیز اطلاعاتی به اندازه و مفید را دریافت کند ضمن این که کارشناسان و متخصصانی هم که در این مستند حضور دارد از زبان و واژگانی همهفهم بهره می برند.
تماشای «پرواز بیبازگشت» که روایتی تراژیک و رازآمیز از مرگ فلامینگوهای بیگناه در تالاب میانکاله است، برای علاقهمندان محیطزیست، اهالی رسانه و سیاستگزاران حوزههای مختلف مرتبط با محیطزیست آن منطقه ضروری به نظر میرسد. مستندی که توانسته مسئلهای تلخ که در هیاهوی اخبار شیوع کرونا گم شد را واکاوی کند.
* دبیر سرویس فرهنگ خبرگزاری آنا