سوره سینما – حمید خرمی : «سمفونی حمید» ساخته جعفر صادقی عنوان مستندی «اتوبیوگرافی» (خود زندگینامه) درباره حمید علیدوستی ستاره اسبق فوتبال ایران و پدر ترانه علیدوستی، بازیگر مشهور سینمای ایران است.
این مستند بیوگرافی، علیرغم اینکه تصاویر زیادی از فوتبال دارد، اما «مستند ورزشی» خالص محسوب نمیشود، و بهرسم متعارف سینمای مستند ورزشی در جهان، این ژانر ورزشی، با «بیوگرافی» پیوند خورده است. مستندهای ورزشی از حیث موضوعی، به سه دسته تقسیم میشود: مستند بیوگرافی، مستند در مورد رویدادی خاص و پرسروصدا (پروپاگاندایی) و مجموعه مستند در مورد یک باشگاه ورزشی یا فدراسیون ورزش یک کشور.
حال، «سمفونی حمید» عمده نقطه تمرکزش را بر روی «بیوگرافی» علیدوستی، از دوره نوجوانی تا به امروز قرار داده است. البته در خلال این مرور زندگی، به سبک زندگی ورزشی، الگوی موفقیت و منجی بودن فوتبال، نقش باشگاهها و تیمهای ورزشی در موفقیت جوانان، بحث سیاستگذاری ورزشی در بحرانهای اجتماعی، بحث رابطه فضای هشت سال جنگ با فوتبال و… اشاره میشود.
این فیلم، مانند مستند سریالیِ «این است فوتبال»، عواطف، داستانها، احساسات و پیروزیهایی که پیرامون مسابقات بینالمللی فوتبال جریان دارد را مطرح میکند. البته مستند «سمفونی حمید» مانند دیگر مستندهای بیوگرافی ورزشی که در ایران ساخته میشود، نگاه ژورنالی و آماری دارند، مثلاینکه فلان ورزشکار، چند گل زده است و چند مدال دارد!
لذا این مستند «ارزش رسانهای» و «تعلیم ویژه» چندانی ندارد و صرفاً خواسته با «مصاحبه» و «آرشیو»، لحن شاعرانه و احیای حسِ «نوستالژی» به «اصالت زندگی» و «رنج و سرمستی» اشاره کند و یک چهره «دستیافتنی» از این بازیکن و مربی فوتبال بسازد، ازاینجهت، فیلم، یک مستند کلیشهای اما محترم است.
مستند، سعی دارد حس مخاطب را تحریک کند، و در پارهای از موارد به «سانتی مانتالیسم» نزدیک میشود. در این مستند، نه ورزش، بلکه صرفاً «زندگی» و «الگوی موفقیت با ورزش» مطرح میشود و «آرمان» و «میهندوستی» در ردهای کمرنگتر قرار میگیرد.
«سمفونی حمید» به این اشاره دارد که علیدوستی هیچگاه به تیمهای پرطرفدار نرفت و تصاویر زیادی از او نمانده، زیرا در تیمهای بازی میکرده که پخش تلویزیونی چندانی نداشته است. مستند ضمن مرور زندگی شخصی و ورزشی علیدوستی، به نواری ضبطشده از بازیهای خودش در زیرزمین منزلش میرسد که بخش کوتاهی از تصاویر بازیهای او در جوانی و زمان جنگ دیده میشود.
علیدوستی ازنظر هواداران، فوتبالیستها و حتی هنرمندان سینما یک چهره محبوب به شمار میرود و حال، مستند سعی دارد با پرسهزدن میان خاطرات ورزشگاه امجدیه و… چهرهای اسطورهای از وی در اذهان مردم بسازد.
گفتنی است مستندهای ورزشی علاوه بر اینکه برای مخاطب عام جذاب است، اما برای نخبگان نیز حداقل واجد این نکته است که «ورزش» دارای شأن رسانهای و «سازنده نسلها» است. «ورزش» چیزی جز «ارزش» نیست و از طرفی ویژگی اصلی مستند ورزشی نیز همین «بازنمایی ارزش» است. مستندها به دلیل واقعگرایی و حقیقتخواهی، همواره بهعنوان «سند ارجاعی» شناخته میشود. بهعبارتدیگر «مستند ورزشی – بیوگرافی» میتواند بهواسطه شأن تاریخی و پیوندش با تاریخ و دیگر مقولههای اجتماعی، «شأن اقناعی» بیابد و «جاذبههای حسی» را به «جاذبههای عقلانی» تبدیل کند و برای هر دورهای، منبع ارجاع باشد و تصویرساز فردا باشد.
چه اینکه فیلمهای ورزشی، اغلب بیوگرافی هستند (زندگی نگاره) مانند فیلم «غرور یانکیها» و «فیلم گاو خشمگین» و فیلم «مرد سیندرلایی». تبدیل بیوگرافی ورزشی (داستان واقعی قهرمانهای ورزشی یا تیمهای ورزشی) به فیلم سینمایی یکی از قدیمیترین و اصیلترین گونههای سینمایی، ژانر بیوگرافی یا شرححال است. در بین ژانرهای سینمایی قرابت چیز غریبی نیست. حتی گاهی ممکن است یک فیلم سینمایی در چندین ژانر طبقهبندی شود. گونهٔ شرححال به شرطی که از تمام قواعد ژانر استفاده کرده باشد؛ عمدتاً با ژانر اقتباس ارتباط تنگاتنگ دارد. این مهم یکی از ویژگیهای ژانر شرححال است. در سینمای شرححال هیچچیز بر اساس حدس و گمان نیست. واقعیتها درباره نوع رفتار و شخصیت فرد باید بر اساس منابع مستند باشد. در فیلم بیوگرافی، عمدتاً شرححال، و تعالیم ویژه زندگانی او مهم است. در سینمای شرححال عمدتاً این نقاط عطف با شدت و قوت بیشتری روایتگری میشوند. این از مهمترین قواعد ژانر شرححال است.
مستندهای ورزشی، مخاطب را با یک «جهان خاص» روبرو میکند و او را بدون هیچ دخل و تصرفی وارد یک «سیستم ارزشی – رسانهای» میکند و به وی میآموزد که چگونه فکر کند، چگونه رفتار کند و درنتیجه، چگونه بر مشکلات فائق بیاید.
مستندسازی ورزشی، پشتوانه پژوهشی عمیقی را طلب میکند که متأسفانه در ایران، به آن توجه نشده است و حتی شاهدیم که تلویزیون و شبکه ورزش و مستند، مانند مطبوعات دهه ۷۰ و ۸۰، همچنان به اخبار زرد ژورنالی در ورزش گرایش دارند.
خاصیت اصلی مستند ورزشی، همان «اقناع عقلی» است، طوری که میتواند بهواسطه شأن تاریخی و پیوندش با تاریخ و دیگر مقولههای اجتماعی، «شأن اقناعی» بیابد و «جاذبههای حسی» را به «جاذبههای عقلانی» تبدیل کند و برای نسل بعد، منبع ارجاع و آیینهای رسا از تصویر فردا باشد.