سوره سینما – میلاد نجفی : اواخر دهه ۹۰ میلادی بود که اکران یک فیلم سروصدای زیادی به پا کرد. «ماتریکس» ساخته برادران واچوفسکی در فضایی علمی تخیلی توانست در دورهای که فیلمهای پرمخاطب زیادی روی پردهها بود، مانند یک بمب صدا کند. «ماتریکس» از جهات مختلف یک پدیده بود.
اول – «ماتریکس» را باید یک انقلاب فنی و تکنولوژی در سینما بدانیم. این فیلم شهرت زیادی را بهخاطر جلوه ویژه معروف خود موسوم به تأخیر گلوله کسب کردهاست، فرایندی که طی آن دوربین ظاهراً با حرکتی با سرعت معمولی در حال ضبط صحنهها بهصورت صحنه آهسته است. تکنیکی که برای تولید این جلوه ویژه استفاده شد، در واقع نسخهای توسعه داده شده از تکنیکی قدیمی در فیلمبرداری، موسوم به تصویربرداری برش زمانی است. تکنیکی که طی آن مجموعهای از دوربینها در اطراف هدف قرار میگیرد و تصویربرداری بهصورت همزمان انجام میشود. این تکنیک و البته اتفاقات فنی مختلف دیگر باعث شد که فیلم برادران واچوفسکی به منبع الهامبخشی برای فیلمهای بعد از خود باشد. به همین دلیل «ماتریکس» را باید یکی از محصولات جریانساز سینمای جهان بنامیم. البته همین تکنیکها و طراحی برخی از صحنههای اکشن نیز منبع الهام دیگری داشت. واچوفسکیها برای ساخت ماتریکس از انیمههای ژاپنی الهام گرفته بودند.
دوم – نکات قابل توجه «ماتریکس» محدود به مسائل فنی و تکنیکی نبود. محتوای این فیلم هم تا مدتها مورد بحث محافل کارشناسی بود. فیلم ماتریکس بهخاطر داشتن محتوای سنگین و ساختار پیچیده فلسفی شهرت دارد. این فیلم همچنین نمونهای از سبک سایبرپانک و علمی تخیلی بهشمار رفته و شامل منابع متعددی از ایدهها و تفکرات فلسفی و مذهبی است. برخی سعی کردند با اشاره به شخصیت «نئو» داستان فیلم را با فضای منجیگرایی تطبیق دهند اما عدهای نیز آن را دقیقا دارای تفکرات الحادی دانستند و «ماتریکس» را دارای تمی ضدخداباورانه معرفی کردند. به هرحال و با هرتفسیری، باید سهگانه مشهور برادران واچوفسکی را دارای محتوایی پیچیده و سراسر نمادگرا بدانیم.
سوم – «ماتریکس» از جهات مختلف در سینما ماندگار شده است. این فیلم منبع تولید محصولات هنری جانبی دیگری هم شد. علاوه بر این، مجموعه ماتریکس تنها به فیلم محدود نماند و به دنیای کتابهای کمیک، بازیهای ویدیویی و فیلمهای انیمیشن کوتاه نیز راه پیدا کرد، که در این مسیر، واچوفسکیها نقش مهمی بهعهده داشتند. این فیلم جزو ۱۵فیلم برتر تاریخ سینما ارزشگذاری شده و منتقدان نقدهای مثبت زیادی دربارهاش نوشتند.
بعد از پایان اکران قسمت سوم «ماتریکس»، هرازچندگاهی خبرهایی غیررسمی از ساخته شدن قسمت چهارم به گوش میرسید تا این که امروز و با گذشت بیش از ۱۷ سال از اکران سومین فیلم از این مجموعه، قسمت چهارم آن با نام «رستاخیزهای ماتریکس» (The Matrix Resurrections) در دسترس قرار گرفت. معمولا تولید ادامه فیلمهای موفق کاری بسیار پرریسک است. چون با توقعات مخاطبانی همراه هستید که از شما انتظار تکرار یک موفقیت دیگر را دارند. حالا و با این نگاه، آیا قسمت چهارم «ماتریکس» مخاطبانش را راضی میکند؟ اجازه بدهید تعارف را کنار بگذاریم و در یک کلمه بگوئیم:«فاجعه»! قسمت چهارم «ماتریکس» یک فاجعه تمام عیار است. دیگر خبری از «برادران» واچوفسکی نیست و حالا همانها که تغییر جنسیت دادهاند یک افتضاح تمام عیار را ساختهاند. البته فقط «لری» سایق و «لانا»ی فعلی در این افتضاح شریک است و «اندی» قبلی و «لی لی» فعلی نقش چندانی در این فیلم ندارد. به حاشیه نرویم! نیازی نیست که یک منتقد یا حتی مخاطب جدی سینما باشید. اگر فیلم را دیده باشید به راحتی متوجه این شکست سنگین میشوید. سهگانه ابتدایی دارای یک هویت مشخص بود که اثری از آن در قسمت چهارم نیست. فیلم چهارم شمارا بیشتر به یاد کمیکهای عامهپسند مارول -تازه آن هم نه موفقهایش!- میاندازد. «نئو» و «ترینیتی» در هپروت سیر میکنند. البته انگار بیش از همه کارگردان در زمان ساخت این فیلم در هپروت بوده است. قصه آشفته است و حتی از آن خلاقیتهای تکنیکی گذشته هم خبری نیست. بدمن قصه نه ابهت دارد و نه کاریزما. اصلا انگار هیچ چیز سرجای خودش نیست. این افتضاح تاجایی پیش میرود که جاهایی فیلم تنه به ژانر کمدی میزند! برخلاف سهگانه اول خبری از یک فرم کلاسیک که با فضای مدرن تلفیق شده نیست. کاراکترهای اصلی که در سه فیلم قبلی در کنار «نئو» عمق داشتند در این فیلم شبیه به فیلمهای تینیجری هستند. لانا واچوفسکی سعی کرده فیلم را با پیشرفت تکنولوژی و حال و هوای امروز، به روز کند اما نتیجهاش درست از آب درنیامده. متوسط نمره منتقدان در متاکریتیک۶۴ و در راتن تومیتوز۷۹ است. «رستاخیزهای ماتریکس» آنقدری ناامیدکننده است که در جاهایی حس میکنید سازندگان به طور عمدی قصد وهن سهگانه اول را داشتهاند! قسمت چهارم ماتریکس احتمالا پایانی غمانگیز از یک پدیده سینمایی است.