به گزارش سوره سینما، سازمان ارزشگذاری آثار سینمایی و تلویزیونی آمریکا تا چندی پیش جزئیات سیاست ارزشگذاری روی آثار سینمایی را پنهان میکرد؛ اما پس از ارزشگذاری روی نزدیک به سی هزار فیلم، این سازمان تعدادی از فرایندهای درجه بندی را اعلام کرد.
بالغ بر ۵۸ درصد فیلمها درجه R (افراد زیر هجده سال باید با یک بزرگتر به سالنها بروند) گرفتهاند، ۱۸ درصد درجه PG و کمتر از دو درصد درجه NC-17 گرفتهاند. عموم فیلمسازان از خوردن برچسب درجه NC-17 به آثارشان گلایهمند میشوند و درخواست بازنگری میکنند. فروش بلیط به افراد زیر ۱۷ سال برای این فیلمها ممنوع است.
عموم فیلمسازان با درخواست بازنگری فیلمها از درجه R به PG-13 (افراد زیر ۱۳ سال باید با یک بزرگتر به سالنها بروند) درصدد بیشتر شدن تماشاگران فیلمها هستند.
فیلم «١۵:۱۷ به پاریس» کلینت ایستوود از درجه R به درجه بهتر PG-13 تقلیل یافت.
بسیاری از فیلمها برای گرفتن رأی تجدیدنظر دوباره تدوین میشوند.
اکثریت اعضای این سازمان را افراد ناشناس تشکیل میدهند و بهمانند مأموران اطلاعاتی نام آنها پنهان میشود!
این سازمان گروهی متشکل از والدین نیز تشکیل داده تا فیلمها را بازنگری کنند. الفاظ رکیک، صحنههای جنسی و خشونت سبب ارائه درجه R به این فیلمها میشود.
والدین در آمریکا بیشتر نگران صحنههای جنسی هستند تا خشونت و هتاکی.
این درجهبندیها برای سینماداران از آن منظر حائز اهمیت است که میدانند فیلمهای PG و PG-13 و G شانس دیدهشدن بیشتری دارند. پدر مادرها روی این درجهبندیها بسیار حساس هستند؛ لذا ترجیح میدهند که فیلمهای با این درجهبندیها را ببینند.
این که سینماداران چه فیلمهایی را نشان بدهند، صرفاً امری اقتصادی است.
هر فیلمی را که فکر کنند باتوجهبه سلیقه محله اطراف سالن سینما، بیشتر دیده میشود را پخش خواهند کرد. در چند سال اخیر فیلمهای ابر قهرمانی استودیو مارول پربینندهترین آثار در میان تماشاگران بوده است. اکثریت قریب بهاتفاق این فیلمها درجه R ندارند و زیر چتر فیلمهای مناسب خانواده قرار میگیرند.
فیلمهای درام و تلخ، جدای از درجهبندی که میگیرند، در سالنهای کمتری به نمایش در میآیند. خانواده آمریکایی به دنبال گذران اوقات خوش در سالنهای سینما است؛ آنان تمایلی به شنیدن دغدغههای چپگرایان و دیدن سیاهنمایی ندارند. اصطلاح «پایان خوش» مهمترین عنصر یک فیلم تجاری و یا بازار عام است.
هالیوود شاهد کاهش چشمگیر تماشاگران برای فیلمهایی تبلیغاتی با افکار لیبرال* بوده است. عموم مردم تمایلی به نصیحت شدن ندارند. فیلمهای تلخ و جدی جای خود را در میان تماشاگران خاص دارند ولی سیاهنمایی هیچ جایی جز جشنوارهها ندارد.
اغلب فیلمهای چپگرایانه و سیاهنمایی در سالنهای کمتری نمایش داده میشود. هیچ سینما داری را نمیتوانند مجبور به پخش فیلمی که پیشبینی گیشه خوبی ندارد، بکنند. در ادامه به چند فیلم چپگرایانه و عملکرد ناامیدکننده آنها خواهیم پرداخت.
نام بزرگی مثل استیون اسپیلبرگ نتوانست فیلم بسیار ضعیف (از منظر تماشاگران و عامه مردم) «داستان وست ساید» (The west side story) را نجات دهد. عناصر تبلیغاتی لیبرالی دلیل اصلی شکست سخت این فیلم در گیشه بوده است. علیرغم اکران در ٢٨٠٠ سالن این فیلم فقط پنج درصد فروش فیلم غیر لیبرالی «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spiderman no way home) را داشته است.
وجود دغدغههای چپگرایانه در فیلمهای سینمایی، برای فروش موفق یک اثر در آمریکا سیاست خوبی نبوده و بهتبع آن در سایر نقاط جهان بههیچعنوان نیست.
هیچ کمپانی فیلمسازی به عظمت دیزنی نیست و هیچ ماشین تبلیغاتی حرفهایتر از آن وجود ندارد؛ چند فیلم و سریال اخیر این ابر کمپانی از جمله «جاودانگان»، «بیوه سیاه» و «شانگ چی» با کاهش چشمگیر بینندگان مواجه شده است. سیاستهای افراطی لیبرالها و چپگرایان، سبب قهر مخاطبان با آثار آنان شده است. اگر کمپانی دیزنی مالک تعداد بسیار زیادی از سالنها سینما نبود، تعداد کمتری از سینماداران مجاب به پخش این آثار میشد. همانطور که کشورهای حوزه خلیجفارس و چین دو فیلم «جاودانگان» (Eternals) و «داستان وست ساید» را اکران نکردند.
در کشور چین پرمخاطبترین فیلمهای سالهای اخیر دو اثری بوده که تبلیغات قدرت نظامی و اطلاعاتی چین را میکند. فیلمهای «نبرد دریاچه چانگجین» (The Battle at Lake Changjin) و «جنگجوی گرگین» (Wolf Warrior 2) نه تنها حاصل وطنپرستی است بلکه ضد آمریکایی نیز هست.
تماشاگران چینی عاشق دیدن قدرت تکنولوژیک و سیاسی کشورشان در جهان هستند و از طرف دیگر نیز علاقهای به دیدن فیلمهای تبلیغاتی چپگرایانه و تلخ ندارند.
* آیین لیبرالیسم شامل: فمینیسم، حمایت از همجنسبازان و بدون جنسیتها و تراجنسیتها و گسترش تنفر نژادی و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم است.