سوره سینما – میلاد نجفی :از اوایل پائیز به روال سالهای گذشته، قطار جشنواره فیلم فجر به راه افتاد. البته طبیعی بود که امسال و به دلیل تغییر دولت و پیرو آن مسئولان فرهنگی، این پروسه کمی با تاخیر رخ بدهد و همین هم اتفاق افتاد. اما نهایتا با معرفی دبیر جشنواره دوره چهلم فیلم فجر، ستاد جشنواره مسئولانش را شناخت و تیم رسانهای هم کارش را آغاز کرد. رئیس سازمان سینمایی، دبیر جشنواره و دیگر مدیران ارشاد درباره کم و کیف دوره چهلم صحبت میکردند و میکنند. اما چرا به این مساله ورود کردیم؟ در این یادداشت قصد ورود به بررسی فیلمهای احتمالی و کیفیت فنی آنها نداریم. درادامه این نوشته میخواهیم به مسالهای اشاره کنیم که ظاهرا توسط مدیران ارشاد کمتر به آن توجه شده است.
مدیران سازمان سینمایی و جشنواره از همان ابتدای فعالیت تا به امروز در قالب مصاحبه و یادداشتهای مختلف تمرکز ویژهای روی چارچوبهای فرهنگی و محتوایی داشتهاند. یعنی دائما درحال اشاره و مرور اصول فرهنگی و آرمانهای انقلاباند. این رویه در یک حالت عادی نه تنها لازم که واجب است. این جزو مقدمات فکری برای سیاستگذاری مدیران فرهنگی در جمهوری اسلامی است. انقلابی که کلیدواژه و اصولا روش مبارزهاش فرهنگی و اجتماعی بوده و مدعی است که صدورش از کانال فرهنگی است، کاملا طبیعی است که مدیران سینماییاش هم به دنبال همان گفتمان در سینما و خصوصا جشنواره فیلم فجر باشند. جشنوارهای که بیشک مهمترین و گستردهترین رویداد فرهنگی کشور است. جشنواره فیلم فجر به نوعی بهار سینمایی کشور است که نقش مهی در ترکیب اکران سال آینده سینمای ایران دارد. اما آیا باید نگاهی واقعبینانه درباره وضعیت فرهنگی و بسط گفتمان انقلاب در جشنواره داشته باشیم یا صرفا آن را محدود به شعار یا مصاحبه کنیم؟
البته تکرار کلیدواژههای موردنظر محدود به مسئولان سینمایی نبوده و در یکی دوماه اخیر مصاحبههای متعددی با مسئولان فرهنگی و سیاسی تهیه شده که توسط رسانه جشنواره منتشر شده است. آیا این کار ایرادی دارد؟ قطعا نه! پس مشکل و دغدغه اصلی این یادداشت چیست؟ مشکل اصلی ایجاد توقعات فزاینده گفتمانی از جشنواره امسال در میان مسئولان و علاقمندان به انقلاب اسلامی است. آیا فراموش کردهایم که دولت فعلی و دستگاه متولی فرهنگیاش تنها چندماه است که شروع به کار کردهاند؟ کافی است که در یک مرور ساده، اسامی فیلمهایی را که متقاضی حضور در جشنواره چهلم فیلم فجر هستند بررسی کنیم. مگر نه آنکه بجز انگشتشمار فیلم،(احتمالا یک یا دو فیلم)، مابقی آثار همگی محصول پروسه بررسی، صدور مجوز و ساخت دولت قبلاند؟ مگر نه اینکه خروجی دولت قبل امروز در قالب فیلمهایی مثل «چپ، راست» برای دولت جدید دردسرساز شده است؟ پس پرواضح است که دولت فعلی لااقل در بخش تولید فیلمها نقش خاصی نداشته است. نقش مجموعه فرهنگی دولت فعلی محدود به انتخاب و داوری است. یعنی فیلمهایی که قبلا ساخته شدهاند، توسط شورای انتخاب منتخب دولت فعلی بررسی میشوند اما نهایتا هرچه از این فیلتر عبور کند هم محصول ریلگذاری فرهنگی این دولت نیست. مثل یک هندوانه دربسته است! ممکن است دربین آن آثار فیلمهایی ارزشمند به لحاظ فرهنگی و گفتمانی وجود داشته باشد و بالعکس. در چنین شرایطی دلیل ایجاد این میزان توقع در بین دغدغهمندان چیست؟ مگر نه این که ممکن است در جشنواره با فیلمهایی روبرو شوند که توقعاتشان را برآورده نسازد؟ آن وقت قرار است برای آنها توضیح دهیم که اصولا دولت فعلی در پروسه تولید این فیلمها تاثیر چندانی نداشته و صرفا توانسته از میان آنها چندتایی را دستچین کند. حالا این را بگذارید درکنار یک واقعیت درباره جشنواره فیلم فجر که محدود به این دوره نیست. اصولا جشنواره فیلم فجر به دلیل تنوع سلایق و تعدد آثار، در شرایط فعلی امکان ایجاد فضای غالب گفتمانی را ندارد. این شرایط ایدهآل در زمانی رخ میدهد که تولید و هدایت فیلمها با یک تحول اساسی صورت بگیرد. پس قاعدتا مانند هر دوره، با جشنوارهای مواجه خواهیم بود که بخشی از فیلمهایش بد، بخشی قابل قبول و تعداد کمی ایدهآل است! حال با درک این مطلب باید روی این نکته تاکید کنیم که دولت فعلی صرفا مجری جشنوارهایست که با سیاستها و تصمیمات دولت قبل به این جا رسیده است. لازم است مسئولان ارشد و جشنواره دوره چهلم، با نگاهی به این مسائل ساعت جشنواره را تنظیم کنند تا درعین برگزاری یک جشنواره جذاب و بیحاشیه، با رویدادی روبرو شویم که قرار است داشتههای سینمای ایران را به نمایش بگذارد و وزارت ارشاد از الان به فکر جشنواره سال آینده باشد. این نگاه با واقعیات همخوانی بیشتری دارد و موجب سرخوردگی احتمالی دغدغهمندان نیز نمیشود.