سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۳ بهمن ۱۴۰۰ در ۳:۴۳ ب.ظ چاپ مطلب

ابرقهرمان‌های شعاری

eternals1

با اکران فیلم «جاودانگان» حواشی و نظرات پیرامون آن اوج گرفت. ساخته جدید مارول و دیزنی تفاوت‌هایی جدی با سایر آثار مجموعه «انتقام‌جویان» دارند که بد نیست نگاهی به آنها بیندازیم.

سوره سینما محسن خیابانی : کامیک بوک جاودانگان / Eternals و شخصیت‌هایش را جک کربی در ۱۹۷۶ خلق کرد. کربی که از مهمترین نویسندگان کامیک‌ بوکی محسوب می‌شود، در خلق ابرقهرمان‌های مشهوری مثل کاپیتان آمریکا، مردان ایکس و هالک نقش داشته است. جاودانگان هرگز جزء محبوبترین کامیک‌های مارول نشد ولی به‌مرور زمان طرفدارانی یافت که ادامه‌ی آهسته و پیوسته‌اش را توجیه کند. با موفقیت‌های تجاری مستمر دنیای سینمایی مارول از ۲۰۰۸ به این‌سو، رفتن سراغ ابرقهرمان‌هایی نه‌چندان مشهور از قبیل جاودانگان، دیر و زود داشت ولی سوخت و سوز نداشت. سپردن سکان هدایت پروژه به کارگردان سینمای مستقل آمریکا کلوئه ژائو نویدبخش اثری متفاوت بود. ولی فراموش کرده بودیم که برای مارول، کارگردان چیزی است در حد کارچاق‌کن! جاودانگان به امتیاز ۵۲ در متاکریتیک دست یافت که پایین‌ترین امتیاز بین کل آثار دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شود. از طرفی فروش حدوداً ۴۰۰ میلیون دلاری از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه، این فیلم را جزء آثار ناموفق کمپانی‌اش در گیشه قرار می‌دهد. مشکل کجاست؟

وقتی نخستین بار در انتقام‌جویان (۲۰۱۲) تعداد زیادی ابرقهرمان‌ برای نجات زمین، گرد هم آمدند، اغلب شخصیت‌ها در فیلم‌های قبلی مارول ظاهر شده بودند و حتی برخی دو فیلم مستقل داشتند. پس وقت فیلم، صرف شناساندن ابرقهرمان‌ها به بیننده نمی‌شد. دو سال بعد، با محافظان کهکشان (۲۰۱۴) مارول روی یک‌سری ابرقهرمان نه‌چندان مشهورش دست گذاشت. البته تعداد ابرقهرمان‌های این فیلم زیاد نبود و فیلمنامه‌‌ای قابل قبول و سبک متمایز جیمز گان در کارگردانی، باعث شد تا محافظان کهکشان به شهرت و محبوبیتی غیرمنتظره برسند. حساب مجموعه فیلم‌های مردان ایکس با تمام نقاط قوت و ضعفشان هم مشخص است چون شخصیت‌های این مجموعه مدت‌ها قبل از فیلم‌هایشان، نزد دوست‌داران کامیک‌بوک‌ها شناخته شده بودند.

اما در جاودانگان ما برای اولین بار با ۱۰ ابرقهرمان جدید و نه‌چندان مشهور مواجهیم که حتی با وجود مدت زمان نسبتاً طولانی فیلم (۱۵۶ دقیقه) چنان که باید و شاید به بیننده معرفی نمی‌شوند. فیلم با معرفی‌ای کلی از جاودانگان شروع می‌شود. ابرقهرمان‌هایی از نژادی خاص که توسط موجودی خداگونه به نام سلستیال، به زمین فرستاده شده‌اند تا به مقابله با دیویانت‌ها (که تهدیدی برای بشریت محسوب می‌شوند) برخیزند. پس از نابودی دیویانت‌ها، چنددستگی بین جاودانگان رخ می‌دهد تا این که قرن‌ها بعد و در عصر حاضر، دوباره گونه جدیدی از دیویانت‌ها دیده می‌شوند. پس اعضای گروه دور هم جمع می‌شوند تا دوباره به مقابله با دیویانت‌ها برخیزند… .

یکی از مشکلات اصلی فیلم همین جریان طولانی سفر ابرقهرمان‌ها برای گردهمایی مجددشان است که با کاستن از موقعیت‌های تکراری، می‌توانست در مدت زمان کمتری اتفاق بیافتد. کلوئه ژائو در تلاش بوده تا از کلیشه‌های آثار ابرقهرمانی فراتر رفته و به مسائل متفاوتی بپردازد. مثلاً روی مفهوم انسانیت تأکید کند یا از تعریف کلیشه‌ای خیر و شر اجتناب ورزد اما این تلاش‌ها صرفاً در حد چند دیالوگ شعاری متوقف شده و کارگردان (که خودش هم در نوشتن فیلمنامه نقش داشته) از وظیفه‌ی اصلیش یعنی معرفی درست شخصیت‌ها بازمی‌ماند. در واقع اگر سکانس‌های اکشن، شعارهای ریز و درشت بازیگرها و شوخی‌های بانمک و بی‌نمک را از اثر بگیریم با چند سکانس یا دیالوگ مواجهیم که درونیات شخصیت‌ها را برای بیننده توضیح بدهد؟

eternals2

حضور بازیگرانی از قومیت‌های مختلف در فیلم جاودانگان به چه منظوری صورت گرفته است؟ مثلاً کاراکتر «ماکاری» در کامیک و فیلم تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. این نقش را بازیگر مستعد ناشنوا لورن ریدالف بازی کرده. او را با حضور خوبش در فصل‌های اخیر مردگان متحرک و فیلم صدای متال به‌خاطر می‌آوریم. اما توجیه تغییر جنسیت، رنگ پوست و البته ناشنوا بودن این شخصیت در فیلم چیست؟ صرفاً توجه بیشتر به اقلیت‌ها؟ مشابه چنین سوالاتی را می‌توان در مورد ابرقهرمان همجنسباز اثر تکرار کرد. این‌گونه به‌نظر می‌آید که فیلم بیشتر از فیلمنامه و دکوپاژ از روی یک‌سری دستورالعمل اخلاقی (البته با تعریف هالیوود از اخلاق!) ساخته شده است.

از کلوئه ژائو با توجه به فیلم‌های قبلیش توقع می‌رفت که حداقل سکانس‌های کم‌تنش و آرام فیلم جدیدش، چنین کارگردانی تختی نداشته باشند. در سکانس رقص که کمیل نانجیانی را در نقش کینگو به‌عنوان بازیگر و کارگردانی هندی نشان می‌دهد، با میزانسنی مواجهیم که از نظر طراحی صحنه و لباس، هماهنگی حرکات موزون و واکنش‌های بازیگران، حتی نسبت به فیلم‌های هندی درجه دو هم عقب‌تر می‌ایستد. البته کیفیت جلوه‌های ویژه و کارگردانی برخی سکانس‌های نبرد در جاودانگان حداقل نسبت به فیلم‌های اخیر مارول بهتر است.

کمپانی دیزنی (که مارول از زیرمجموعه‌هایش محسوب می‌شود) از دیرباز مروج سبک زندگی آمریکایی با لحنی شیرین و در لفافه بوده اما در سال‌های اخیر، گویا همان ظرافت‌های پیشین خود را هم از دست داده است و همسو با دیگر کمپانی‌های هالیوودی، در اغلب فیلم‌هایش به شعارهای رو و پرتاب کردن مفاهیم توی صورت بیننده بسنده می‌کند و جاودانگان نیز حاصل چنین رویکردی است. البته این فیلم بخت این را دارد که در دنباله‌های احتمالیش، اشتباهاتش را جبران کند و حداقل استانداردهای یک اثر سرگرم‌کننده را به‌درستی رعایت نماید.