سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۴ بهمن ۱۴۰۰ در ۱۲:۰۸ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم «علف‌زار»؛

سفید در میان انبوه خاکستری

Alaf-Zar

با اکران فیلم «علف زار» به کارگردانی کاظم دانشی در سینمای رسانه‌ها، فاطمه ترکاشوند کارشناس سینما و رسانه به بررسی آن پرداخته است.

سوره سینمافاطمه ترکاشوند :بگذارید این بار از پایان، شروع کنیم. پایانی که در نوع خود در سینمای ایران منحصر به فرد است چون نتیجه دلخواه و انتظار مخاطب را براورده می‌کند بدون آن که احساس او را درباره عواقب تلخی‌هایی که در فیلم تجربه کرده است، ارضا کند.

«علف‌زار» اولین ساخته کاظم دانشی، بدون تردید از فیلم‌های بحث‌برانگیز و پرحاشیه جشنواره امسال است. فیلمی که با نمایش موضوعی ملتهب، داستانی پرکشش را میان شخصیت‌هایی از سفید تا خاکستری و سیاه به جریان درمی‌آورد و جسورانه نه تنها به طرح داستانی درباره تجاوز می‌پردازد بلکه در پرداخت شخصیت مامور قانون هم به همین میزان جسارت به خرج می‌دهد تا کفه تلخی فیلم با انتقام‌جویی از سیاهی‌ها و کنشگری قهرمان علیه آن‌ها، برابر شود.

موقعیت محوری قصه به‌شدت تکان‌دهنده است و چیزی نمی‌تواند سیاهی آن را کم کند الا این که ماموری با وجود تمام موانع درونی و بیرونی شخصی، علیه این سیاهی بایستد حتی اگر قربانی آن شود.

اما قرار گرفتن یک مامور سفید در میان دو گروه خاکستری، دقیق‌ترین و درست‌ترین استراتژی طراحی فیلمنامه علف‌زار است. در نگاه اول، ایجاد فرصت برای شنیدن حرف‌های گروه متجاوز، آزاردهنده و نگران‌کننده به نظر می‌رسد و خاکستری شدن و هم‌ذات‌پنداری نسبی مخاطب را برمی‌انگیزد اما تنها از این طریق است که مخاطب، نقش گروه مورد تجاوز قرار گرفته را در واقعه قلبا درک می‌کند و قانع می‌شود.

متجاوزان سیاه نیستند چون اگر بودند از قربانی‌ها، سلب مسئولیت می‌شد حال آن که هر دو گروه در ایجاد یک بزه تلخ و تکان‌دهنده به سهم خود مسئولند. در این بازی خاکستری‌ها حتی از سهم محافظه‌کاری‌های سیاسی، حفظ آبرو به قیمت تشدید جرائم اجتماعی و زدوبندهای میان‌سازمانی برای سرپوش گذاشتن بر جرائم هم چشم‌پوشی نمی‌شود.

راز نام فیلم هم شاید همین باشد که در چنین علف‌زاری از خاکستری‌های مجرم و خطاکار، تنها یک قهرمان سفید وجود دارد که با سبقه ذهنی مخاطب از پژمان جمشیدی، بسیار هم امنیت‌بخش و آرامش‌دهنده جلوه می‌کند. اما حتی این هم کافی نیست!

این حجم از تلخی جز با نمایش مستقیم کنش جبران‌کننده قهرمان به لحاظ دراماتیک، پایان‌بندی مناسبی برای چنین فیلمی محسوب نمی‌شود. نریشنی فیلم را وصله می‌کند اما احساس مخاطب ترمیم نمی‌شود و پایان را عقیم می‌گذارد.