سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۱ بهمن ۱۴۰۰ در ۵:۰۹ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم «بدون قرار قبلی»؛

شاعرانگی در متن واقعیت‌های اجتماعی و انسانی

Bedoone-Gharare-Ghabli

با اکران فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی در سینمای رسانه‌ها، فاطمه ترکاشوند کارشناس سینما و رسانه به بررسی آن پرداخته است.

سوره سینما   فاطمه ترکاشوند :صحبت درباره «بدون قرار قبلی» را از بهانه‌های مختلفی می‌شود شروع کرد؛ از قاب‌بندی‌های نقاشانه درخشان، از قصه ساده اما پرکشش، از استعداد خوب شعیبی در حرکت از ژانری به ژانر دیگر، یا شاید حتی از شکل حضور کم‌سابقه حرم امام رضا (ع) در روایت و فرم فیلم. بله! نقطه شروع همین است که کارگردان برخلاف انبوه آثاری که درباره مشهد و حرم امام هشتم تولید شده‌اند نخواسته از زیر بار ایده‌پردازی و قصه‌گویی، به پشتوانه ارتباط عاطفی مخاطب با امام رضا (ع) شانه خالی نکرده و همین اتفاق فیلم را محترم‌تر از نمونه‌های مشابه خود می‌کند. راز همه ویژگی‌های کم‌سابقه قبلی هم در همین است.

در نگاه اول به نظر می‌رسد با یک پیرنگ اصلی آشنا یعنی بازگشت عضو سفرکرده‌ای از یک خانواده ایرانی به آغوش ایران ان هم در قلب مشهد مواجه‌ایم اما روند داستان آرام آرام ما را با مفهومی بالاتر یعنی جست‌وجوی هویت فراموش‌شده پیوند می‌دهد. هویتی که با عناصری ساده اما مهم از جمله خاک و کاشی و انار و آب گره خورده است، هویتی که می‌تواند حتی وجوه درمانگرانه برای بیماری‌های خاموش روانی ما داشته باشد.

فیلم به شخصیت‌هایش نگاهی شاعرانه و تغزلی دارد و دور نیست اگر آن را دست‌کم در فرم، بازگشتی به آثار شبه‌عرفانی دهه۶۰ بدانیم. نگاه نوستالژیک و نمادپردازانه به عناصری چون سفالینه و حوض و خشت و آجر و انار و بهره‌گیری از موسیقی و رقص خراسانی، این تعبیر را حمایت و تصدیق می‌کند.

اما تفاوت آخرین اثر شعیبی با دیگران در قصه شکیل و منسجم آن است. هرچند که شاید به نظر برسد یک قصه اصلی در کنار چند خرده‌قصه برای این میزان دقایل فیلم کم است و از سرعت پیش رفتن آن می‌کاهد اما بد نیست در نظر داشته باشیم که آثار شاعرانه‌ای از این جنس همیشه فیلم‌هایی آرام هستند که مخاطب را به تامل و آرامش و لذت بردن از قاب‌های نقاشانه فرامی‌خوانند و با کاستن از سرعت فیلم، از او دعوت می‌کنند تا لحظاتی را روی صندلی روبه‌روی یک بوم بزرگ، استراحت و تفکر کند.

Bedoone-Gharare-Ghabli2

«بدون قرار قبلی»، از براوردن این توقع باز نمی‌ماند و همین طور که مخاطب را همراه داستان خود می‌برد در مقاطعی او را در یک گالری روبه‌روی قاب‌های بزرگی از طبیعت و سازه‌های سازگارشده با طبیعت می‌نشاند. فیلم چندان به دام مقایسه معماری سنتی و مدرن نمی‌افتد اما گهگداری تعریضی هم به از بین رفتن بافت سنتی شهر مشهد می‌زند تا دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی‌اش را هم انتقال داده باشد.

مثل هر فیلم دیگری از این دست اساسا نباید دنبال داستانی پر معما و پرتعلیق با قهرمانی پرکنش گشت بلکه ادم‌های قصه هم شبیه مخاطب دارند تجربه می‌کنند، تامیل می‌کنند، می‌آموزند و درگیر عواطفی جدید می‌شوند که پیش از آن تجربه‌اش نکرده بودند. هر چند که اشاره به شیوه تعامل با کودکان اوتیسم و وضعیت روانی مادران آن‌ها و اهمیت قرار گرفتن در ارتباط با سایر کودکان و آشنایان نشان می‌دهد که با فیلمی شاعرانه به معنای دورافتاده از جهان واقعیت‌های پیرامون‌مان نیستیم.

فیلم برای کارگردانی که ملودرام اجتماعی را در «دهلیز»، تاریخ را در «سیانور» و معما و جنایت را در «روز بلوا» تجربه کرده است، بدون تردید یک پیشرفت یا دست‌کم یک تجربه ارزنده متفاوت به حساب می‌آید و بی‌راه نیست اگر بگوییم همین تجربه پرداختن به سوژه‌ای اشنا و درعین حال آشنایی‌زدایی از ان به نحوی که مخاطب درگیر رابطه‌ای جدید با مشهد و حرم و معماری و طبیعت و هویت شود، نه تنها برای کارنامه کارگردان بلکه برای کارنامه سینمای ایران هم گامی رو به جلو خواهد بود.