ایمان کرمیان؛ طراح جلوههای ویژه میدانی و بصری سینما و تلویزیون که در حال حاضر فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» او اکران شده است، در گفتوگو با خبرنگار سوره سینما از سختیهای این فیلم تحسین شده در جشنواره چهلم فیلم فجر گفت.
در ادامه مصاحبه سوره سینما را با این طراح جلوههای ویژه که تاکنون موفق به دریافت ۴ سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شده است را میخوانید.
*چگونه به همکاری در فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» دعوت شدهاید؟
دوستی من با هادی حجازی فر به زمان فیلم «ایستاده در غبار» برمیگردد، ما از همان فیلم با هم دوست شدیم و زمانی هم که من را دعوت کرد تا در اولین فیلمش همکاری داشته باشم بسیار استقبال کردم و دوست داشتم که با او همکاری کنم.
*جلوههای ویژهای که در فیلم «موقعیت مهدی» انجام دادهاید تا چه اندازه با دیگر فیلمهای شما تفاوت داشت؟
معمولاً زمانی که اسم فیلم جنگی میآید همه به سراغ انفجارهای عجیبوغریب میروند اما فرق این فیلم با باقی فیلمهای دیگر جنگی در میزانسنها و طراحیها است که فضای کار را متفاوتتر میکند.
*این تفاوت به نگاه کارگردان برمیگردد یا فضای کلی فیلمنامه؟
کارگردان، نگاه هادی حجازی فر به جنگ و نوع انفجارها کاملاً با دیگران متفاوت است و بیشتر فضاسازی مدنظر او است تا اینکه بخواهیم خود انفجار را در تصویر نشان دهیم. ما هم بیشتر سعی کردیم به نگاه کارگردان و فضای کلی فیلمنامه نزدیک شویم تا بتوانیم تأثیر مثبتی در روند کار بگذاریم. سعی کردیم انفجارها از فیلم بیرون نزنند و با آن همسو باشند ازاینرو در خیلی از سکانسها انفجار را نمیبینیم و با فضاسازی دود و خاک صحنه را آماده کردهایم.
*از سختیهای این فیلم به چه چیزهایی میتوانید اشاره کنید؟
یکی از سختیهای این کار که کل گروه را تحت فشار قرار میداد؛ میزانسنها و سکانسهایی بود که میگرفتیم چرا که هیچکدام تکتک خرد نمیشدند و این سختی کار را چندبرابر میکرد.
*کوتاهترین سکانس فیلم چند دقیقه بود؟
کوتاهترین این سکانسها یک دقیقه و خوردهای بود که انفجار سنگر، تانک و چاشنی را داشتیم. تیم من ۹ نفره بود اما بازهم تعدادمان برای این فیلم کم بود. چراکه وقتی در یک فیلم جنگی سراغ سکانس پلان میرویم سختی کار چندبرابر میشود. هادی حجازی فر بهندرت یک سکانس را خرد میکرد و کات میزد که بخواهد مجزا فیلمبرداری کند، اتفاقاً در این مورد هم خیلی با هم صحبت کردیم ولی او معتقد بود که حس و حال فیلم اینگونه میطلبد.
*باتوجهبه اینکه هادی حجازی فر توسط محمدحسین مهدویان به سینما معرفی شد و با فیلمهای او معروف شد، آیا در حیطه کارگردانی شباهتی به مهدویان دارد؟
بههیچوجه، کارگردانی او با مهدویان کاملاً متفاوت است و نمیتوان این دو را با هم قیاس کرد. اصلاً نگاه هادی حجازی فر با تمامی کارگردانان جنگ از لحاظ میزانسها، کاشت دوربین و در کل فضای فکری متفاوت است. در این فیلم خیلی با هم در مورد ایدهها کلنجار میرفتیم اما در نهایت هادی من را مجاب میکرد و من هم بعد از دیدن نتیجه کار واقعاً قانع میشدم که او درست میگوید. بهعنوانمثال فیلم «تک تیرانداز» که سال گذشته آن را کار کردم، از ابتدا تا انتها جنگی بود ولی در «موقعیت مهدی» اینگونه نبود در این فیلم انفجارها بر اساس میزانسنها و اندازه لنز زده میشد.
*سینمایی «موقعیت مهدی» با سریال آن تفاوتی دارد؟
بله، بخصوص پلانهایی که در سینمایی «موقعیت مهدی» میبیند با سریال آن متفاوت است. در سریال ۳ یا ۴ قسمت فقط جنگ را داریم اما در فیلم همه چیز توأمان با هم پیش رفت. بهعنوانمثال در سکانس آخر فیلم یک انفجار متفاوت میبینیم و ما برای نگهداشتن راکورد این سکانس واقعاً سختی کشیدیم اما در نهایت این فیلم برای من یک تجربه خیلی خوبی بود و خیلی خوشحالم که آن را کار کردم.
*در نهایت مزد سختی کارتان را هم با دریافت سیمرغ، گرفتید.
امسال رقبای سختی داشتیم و به همه خسته نباشید میگویم و قطعاً میدانم که بقیه هم شایسته دریافت سیمرغ بودند اما همیشه گفتهام که انتخاب برنده یک امر سلیقهای از سوی داوران جشنواره است. بههرحال بله، من هم فکر میکنم که نهتنها من بلکه همه اعضای گروه سازنده این فیلم مزد سختیهایی که برای ساخت آن کشیدند را دریافت کردهاند. خوشحالم که برای این فیلم سیمرغ گرفتم.
*وقتی یک هنرمند سیمرغ دریافت میکند چه تغییراتی در روند کاری او ایجاد میشود؟
دیگران را نمیدانم اما قطعاً بار مسئولیت من را بیشتر میکند که بتوانم بهتر کار کنم و طراحی بهتری برای کارهایم داشته باشم اما این سیمرغ یک تفاوت بدی هم دارد که دیگران فکر میکنند حالا که من سیمرغ گرفتهام ادعایم بالاتر رفته و دستمزدم را بیشتر کردهام و در نتیجه پیشنهاد کاری کمتری به من میشود. اما در اصل اینگونه نیست که من تافته جدابافتهای شده باشم. کار من این است و شغل دیگری هم ندارم! حداقل این ماجرا راجع به من صدق نمیکند. روزی من و دستیارانم از این راه حاصل میشود اما با همین دیدگاهی که گفتم اکنون دو ماه است که بیکار هستم.
*شما دستمزدتان بعد از دریافت سیمرغها بالاتر نرفته است؟
واقعاً دستمزدم بعد از سیمرغهایی که دریافت کردهام بالا نرفته و حتی اگر با ۱۰ سال گذشته مقایسه کنید حتی کمتر هم شده است. ۱۰ سال پیش شاید اگر فیلمی مانند «موقعیت مهدی» را کار میکردم ماهانه ۳۰ یا ۴۰ میلیون میگرفتم. بهعنوان مثال من ۱۱ سال پیش فیلمی را کار کردم که در آن برای صحنه باران ۶۰۰ هزار تومان دریافت کردم اما امروز بعد از گذشت ۱۱ سال «باران» را سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میگیرم و این مبلغ باتوجهبه اینکه کمترین دستیار من روزی ۲۵۰ هزار تومان دستمزد دارد، بسیار ناچیز است.
*برای تمام حرفههای سینما این مسئله صدق میکند؟
تا جایی که اطلاع دارم خیر، شما مقایسه کنید امروز در مقایسه با ۱۰ سال پیش یک طراح صحنه یا یک مدیر فیلمبرداری چقدر دستمزد میگیرد، متأسفانه زمانی که نوبت به جلوههای ویژه میرسد همه چیز تغییر میکند، ما در هر پروژهای خودمان باید در رفتوآمد باشیم و برای هیچ چیز نباید توقع کنیم. شما اگر نگاه کنید در سینمای روز دنیا اولین دستمزدها برای بازیگران و بعد از آن برای جلوههای ویژه است چرا که یک شغل خطرناک و فراتر از باقی حرفهها است که باید نسبت به تمام حرفههای سینما آگاهی داشته باشد که مثلاً در یک انفجار آسیبی به بقیه وارد نشود. اما با احترام به بچههای تدارکات، حقوقمان از انها هم پایینتر است.
*با این حساب حتماً در پرداختیها هم دچار مشکل میشوید.
صددرصد. الان شب عید است و من صد میلیون و خوردهای از پروژههایی که از ابتدای سال کار کردهام از سینما و تلویزیون طلب دارم که هنوز نتوانستهام دریافت کنم و پول دستیارانم را پرداخت کنم. باید التماس کنیم تا پولمان را بدهند. شب گذشته با یکی از همکارانم صحبت میکردم و میگفت ۱۲۰ میلیون تومان از پروژهها طلبکار است اما به او پرداخت نشده و برای تعویض خانهاش مجبور شده طلاهای همسرش را بفروشد!
*دستمزد کار شما در سینمای روز جهان هم پایینترین بخش است؟
خیر، به طور مثال یک پروژه مانند فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» اگر بخواهد در دنیا تولید شود ماهی ۱۰۰ هزار دلار فقط جلوههای ویژهاش دستمزد میگیرد، یعنی شرایطی کاملاً متفاوت با ایران! بعد هم میگویند چرا هنرمندان از ایران میروند! یک کاری میکنند که من برم اسنپ کار کنم.
* و این در شرایطی است که هزینههای کار شما هم چند برابر حرفههای دیگر است.
بله، دقیقاً. مثلاً با دست خالی از ما میخواهند سر صحنه یک ماشین را منفجر کنیم. روز اول میگویند ماشین میآوریم اما روز آخر یک ماکت تحویل ما میدهند و میخواهند آن را منفجر کنیم یا اینکه اول پروژه میخواهند یک تویوتا کمری ۵۰۰ میلیونی را آتش بزنند، برای کم شدن هزینهها پیشنهاد میدهم که من با ۵۰ میلیون جوری ماشین را منفجر میکنم که کوچکترین آسیبی نبیند اما با تعجب میگویند ۵۰ میلیون؟! تو که دستمزد جدا میگیری! در نهایت هم میگویند چرا فیلم ما خوب نشده است. این در حالی است که در ایران باید ۲۰ فیلم خوب مانند «موقعیت مهدی» داشته باشیم.
*از کشورهای دیگر هم پیشنهاد همکاری داشتهاید؟
بله، من خودم از کشورهای عربی پیشنهاد کار داشتهام و هر متریالی خواستم گفتند از صفر تا صد را مهیا میکنیم.
*در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
در حال حاضر پروژهای ندارم. از ۱۴ دیماه که «موقعیت مهدی» تمام شد و از آبادان برگشتیم تا امروز بیکار هستم. درد بدنه سینما این است! بعد تصویب میکنند که هنرمندان هم باید مالیات بدهند! من خودم رئیس انجمن صنفی جلوههای ویژه هستم و از ۶۶ عضوی که این انجمن دارد به جرات میتوانم بگویم که ۵۰ نفرشان بیکار هستند. در این شرایطی که خیلی از آنها دنبال یک میلیون وام از صندوق هستند چطور میتوانند مالیات بدهند؟ شاید یک تعدادی از کارگردانان و بازیگران که تعدادشان ۱۰۰ نفر هم نمیشود درآمدهای میلیاردی داشته باشند اما واقعاً درآمد بدنه سینما این اعداد و ارقام نیست. من خودم بعد از ۲۳ سال کار در این سینما هنوز مستأجر هستم!