سوره سینما – «هنری پیر» (Old Henry) فیلمی به کارگردانی پاتسی پانچیرولی و بازی تیم بلیک نلسون و استیون دورف داستان یک کشاورز و پسرش را بازگو میکند. این کشاورز مرد زخم خوردهای را در زمینش پیدا کرده و او را به خانه میآورد. پس از اینکه متوجه میشود که مرد زخمی مقدار قابل توجهی پول به همراه دارد و قصه وارد جریان دیگری میشود.
«هنری پیر» جایزه فیلم مستقل را از «انجمن ملی نقد» گرفت و نامزد جایزه بهترین فیلم در «جشنواره فیلم ونیز» بود. نام این اثر نیز در میان لیست بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۱ از منظر باراک اوباما، به چشم میخورد.
جیمی کرکپتریک تدوینگر این اثر، از تجربه انجام یک فیلم وسترن، حرفه تدوینگری و اوضاع این روزهای هالیوود با سوره سینما به گفتوگو نشست.
* چه چیزی باعث شد تا تدوین یک وسترن مستقل مثل «هنری پیر» را انجام بدهی؟
من عاشق وسترن هستم و همیشه میخواستم در یکی از آنها کار کنم، اما پروژههای وسترن به ندرت ساخته میشوند. و وقتی هم که ساخته میشوند، معمولاً فیلمهای پرهزینه و با بودجههای بالا و ستارههای بزرگی هستند، و این فیلمها زیاد به من پیشنهاد نمیشوند. همان اول که «هنری پیر» به من پیشنهاد شد، نسبت به امکان تدوین یک فیلم در ژانر وسترن هیجان زده بودم، اما وقتی فیلمنامه را خواندم، برایم روشن شد که محتوای خاصی دارد و توسط یک هوادار واقعی این ژانر نوشته شده است.
* میشود بیشتر درباره تجربهاَت از کار در این فیلم برایمان بگویی؟
بخاطر اینکه فیلم یک پروژه کمبودجه و مستقل بود، زمانبندی بسیار کوتاهی هم داشت. بعلاوه، فیلم وسط کرونا در حال ساخت بود بنابراین من از دور در آپارتمان تکاتاقخوابهاَم در نیویورک در حال تدوین بودم درحالیکه فیلم داشت در شهر نشویلِ ایالت تِنِسی فیلمبرداری میشد. دستیار تدوینم هم در نشویل بود. دستیارم هر روز راشهای خام را آمادهسازی و دستهبندی میکرد و روی پریمیر سیستم سر صحنه قرار میداد و بعد من از خانه به آن سیستم وصل میشدم و شروع به تدوین میکردم. و بخاطر اینکه در آن زمان مدارس نیویورک تعطیل بودند، هر روز که تدوین میکردم، دو فرزندم هم سه متر پشت سرم سر کلاس آنلاین بودند. فضای ایدئالی نبود، اما کار را درآوردیم.
* این روزها، وسترنهای مستقلی مثل «هنری پیر»، به اندازه فیلمهای دیگری که همراستای با «روایت جریان اصلی هالیوود» هستند، مورد تجلیل و قدردانی قرار نمیگیرند.مثلا فیلمی مثل «قدرت سگ» پیشتاز فصل جوایز بوده اما صاحب نظریان جریان به «هنری پیر» توجه خاصی نکرده اند. به نظر شما دلیل آن چیست؟
متأسفانه، فیلمهای ژانر همیشه مورد بیاعتنایی اسکار و جوایز دیگر در آمریکا قرار داشتهاند. یکی از بارزترین مثالهای آن در سالهای اخیر «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان بود. به نظرم در بین فعالان حوزه جوایز نوعی تبعیض وجود دارد که به نظرشان ظاهراً فیلمهای ژانر مثل وسترن به سطح هنری نمیرسند. طنز تلخ ماجرا آنجاست که «قدرت سگ» در راتن تومیتو امتیاز پایینتری از «هنری پیر» دارد. با همه این اوصاف، «قدرت سگ» فیلمی گیرا و قدرتمند است که کلیشههای ژانر وسترین را کاملاً واژگون میسازد — کلیشههایی که «هنری پیر» مورد تجلیل قرار داده — و ساخته یکی از بزرگترین فیلمسازان دوران ما است، بنابراین تعجبی ندارد که منتقدین و رأیدهندگان [اسکار و غیره] از آن ستایش میکنند.
* به نظر شما آیا میتوان از یک کار نهچندان خوب، با تدوین استادانه فیلمی قابل قبول درآورد؟
بدون شک. بسیاری از اوقات به فرایند تدوین «بازنویسی سوم» هم میگویند، چون در اتاق تدوین تحقیقاً میشود تمام جوانب فیلم را مورد مواجهه (و دستخوش تغییر) قرار داد؛ از جمله ساختار، ضربآهنگ، رنگمایه، و حتی بازیِ بازیگران.
البته همینجا شفاف بگویم که در مورد «هنری پیر» چنین اتفاقی نیفتاد. برعکس، شاید بتوان گفت که «هنری پیر» یکی از سادهترین فیلمهای من از نظر کار تدوین بود چونکه فیلمنامه دقت بسیار بالایی داشت و چشمانداز پاتسی از چیزهایی که میخواست فیلمبرداری کند بسیار واضح و روشن بود. من حتی یک صحنه را هم در کف اتاق کاتزنی رها نکردم، که اتفاق نادری در تدوین است.
* برای رسیدن به بهترین نتیجه، کدام جنبه فنی فیلمسازی را باید دنبال کرد؟
به نظرم این روزها، افراد بیش از حد روی جوانب فنی فیلمسازی تمرکز میکنند. «هنری پیر» مثال بارزی است از اینکه چگونه بدون نیاز به سرمایه زیاد و جادوگری فنی، میتوان یک قصه خوب روایت کرد. مادامیکه شخصیتهایی ملموس در موقعیتهایی گیرا داشته باشید، مردم با آن ارتباط میگیرند و به نظرم موفقیت «هنری پیر» این را اثبات کرده است.
* فیلمبرداری خوب چقدر میتواند بر راحتتر شدن کار شما تأثیر بگذارد؟
سؤال بسیار خوبی پرسیدید! و پاسخش این است: بهشدت. اما من وقتی از «فیلمبرداری خوب» صحبت میکنم، منظورم نورپردازی و جنبههای بصری زیبا نیست. بهترین فیلمبردارها، نماهایشان را طوری طراحی میکنند که بایکدیگر همخوانی داشته باشند، تا یک جریان بصری در تمام فیلم وجود داشته باشد. تقریباً از سومین روز دیدن راشها برای من روشن شد که مدیر فیلمبرداریمان، جان ماتیسیاک، دقت فوقالعادهای در زمینه دکوپاژ و کمپوزیسیون به خرج میدهد و البته چشمانداز روشنی در مورد کنارهمنشینی هر صحنه با صحنه بعد از آن دارد. حقیقتاً هر روز هیجانزده بودم که ببینم چه چیزی برایم میفرستند و تدوین فیلم بخاطر کار ستودنی او واقعاً برایم لذتبخش بود.
* آیا خودتان را در آینده در نقش کارگردان یک فیلم جریان اصلی میبینید؟
بله حتماً؛ ممنونم که پرسیدید. خب واضح است که کار تدوین فیلم زمان زیادی از آدم میگیرد، اما من در این سالها چندین فیلم کوتاه و نماهنگ نیز کارگردانی کردهام. و در حال حاضر هم در حال تولید یک فیلم بلند درباره یک تیم بیسبال دختران در استتن آیلندِ دهه ۱۹۸۰ هستم که امیدوارم در تابستان ۲۰۲۳ فیلمبرداری آن را شروع کنم.
* آیا فیلمی بوده است که آرزوی کار کردن در آن را داشتهاید؟
وقتی یک فیلم تأثیر عمیقی در سطح هنری روی من میگذارد، بعضی اوقات با خودم میگویم «ای کاش من تدوینـش کرده بودم.» البته منظورم این نیست که اگر من تدوین میکردم، کار بهتر از آب در میآمد؛ کاملاً برعکس. معمولاً به این معنیست که تدوینگر فیلم چنان کار استادانهای انجام داده که من آرزو میکردم ای کاش اسمم با کاری در آن سطح گره میخورد. چند فیلم در این مورد به ذهنم میرسد: «زیرپوست»، «ورود»، «تو هرگز واقعاً اینجا نبودی»، «دانکرک»، و «تلماسه». (اگر از صحبتهایم معلوم نبود، باید بگویم که بسیار طرفدار فیلمهای دِنی ویلنوو و تدوینهای جو واکر هستم.)
* توصیهای برای اهل فنِ جوان و آیندهدار دارید؟
همه چیز منتهی میشود به اینکه حرفهتان را خوب یاد بگیرید. و حالا که تکنولوژی در دسترس همه قرار دارد، این امر هیچگاه اینقدر ساده نبوده است. یک توصیهای که برای تدوینگران آیندهدار دارم این است که صحنهها یا فیلمهایی که عاشقشان هستید را با نرمافزارهای کانورتر رایگان، ریپ یا کانورت کنید و در نرمافزار تدوینتان بریزید. پریمیر، فاینال کات، و ریزالو، همگی قابلیتی دارند که نقاط تدوین کلیپهای ایمپورت شده را تشخیص میدهند. به این صورت میتوانید کارهای تدوین شده را نما به نما تجزیه و تحلیل کنید و ببینید که چرا فلان صحنه جواب داده (یا چرا جواب نداده). من این کار را با چندین فیلم مورد علاقهام کردهام، و همیشه چیزهای بسیار زیادی آموختهام.