سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۸ خرداد ۱۴۰۱ در ۴:۰۵ ب.ظ چاپ مطلب

«علف‌زار»؛ نمایش رادیویی یک حادثه

علف‌زار

بعد از اکران «علف‌زار» در سینماها، حمید غفاریان منتقد سینما در یادداشتی به اولین فیلم کاظم دانشی پرداخت.

سوره سینماحمید غفاریان:  «علف‌زار» اولین فیلم کاظم دانشی تحت تاثیر سینمای اجتماعی ایران ساخته شده است، فیلمی که شروعی تکان دهنده دارد که می توانست همان حادثه تیر هوایی، به جای عنصر فشار؛ تبدیل به داستان اصلی شود و مسیر مطالبه گری خانواده بچه حادثه دیده با دستگاه قضا و مامورین حاضر در صحنه به یک جدال سینمایی تبدیل شود اما تغییر مسیر فیلم به دو پرونده دیگر مانع جدی بسط داستانی آن می شود و ایده خوب آغاز فیلم در همان جا باقی می ماند.

داستان‌های فیلم از ستون‌های حوادثی می‌آید که سوژه آنها قابل تعریف کردن است اما وقتی قرار بر این می‌شود که این سوژه‌ها تبدیل به فیلم سینمایی شوند به خودی خود باید درام را خلق کنند، شخصیت‌ها شکل بگیرند و شیمی ارتباط بین آنها و داستان‌ها به درستی تصویر شود، از سوی دیگر شرایط تصویرسازی عمق فاجعه نیز فراهم شود. اما این اتفاقی است که در سینمای ایران محدود می‌شود و کار را؛ هم برای فیلمساز سخت‌تر می‌کند و هم این خطر را به وجود می‌آورد که اثر ساخته شده مانند یک نمایش رادیویی می‌شود، چراکه در طول فیلم از اتفاقی صحبت می‌شود که حتی لوکیشن محل وقوع حادثه برای مخاطب به نمایش گذاشته نشده است، در حالی که امکانش بود تا با بازی‌های دوربین به آن فضا نزدیک و سکونت فیلم در یک محدوده هم شکسته می‌شد تا اینکه تمام داستان در فضای دادسرا سپری شود!

Alaf-Zar2

تلاش فیلمساز برای خلق بحران به وجود آمده در فیلم حس می‌شود اما تمام این بار سنگین بر دوش شخصیت «بازپرس» با بازی خوب و کنترل شده «پژمان جمشیدی» است که به خوبی هم پیش می‌رود و مخاطب از یک جایی به بعد کنار او می‌ایستد و در قامت یک قاضی قرار می‌گیرد، این اتفاق برگ برنده «علف‌زار» است، هرچند که شخصیت‌های مقابل او هر کدام به تیپ؛ پهلو می‌زنند.

در فیلمنامه «علف‌زار» حفره‌هایی وجود دارد که می‌توانست نباشد، چراکه تفریح آقازاده‌ها برخلاف عوام است، تفاوت از این منظر که آنها به جای اجاره یک شب ویلا در حاشیه تهران که در توانایی یک قشر متوسط هم است، توانایی داشتن یک ویلا را در همان جغرافیا دارند تا از وقوع این حوادث هم در امان باشند و پدری که همواره تلاش کرده است تا خانواده‌اش از حواشی به دور باشند می‌توانست این بستر را برای آنها فراهم کند.

فیلم هرچه جلوتر می‌رود توانایی دست‌هایش در انداختن گره‌های داستانی کم‌تر می‌شود و البته حفظ توازن آنها هم برایش سخت‌تر! به همین علت است که داستان گرفتن شناسنامه برای فرزند از سوی یک زوج معتاد به میان می‌آید که ارتباطی هم به داستان اصلی ندارد اما پیش روی این دو داستان حتی با بازی خوب «صدف اسپهبدی» به موازات هم؛ فیلم را از یکپارچگی می‌اندازد و تلاش فیلمساز برای حفظ لحن فیلم هم بدون کارکرد می‌شود، چراکه ارتباط این دو داستان باید در انتها به هم پیوند می‌خوردند تا تصور حذف ماجرای آنها از فیلم چیزی را کم نکند و به پاشنه آشیل فیلمنامه تبدیل نشود.

«علف‌زار» یک فیلم متوسط رو به بالا در سینمای اجتماعی ایران محسوب می‌شود که برای سازنده‌اش هم اتفاق خوبی را رقم زد اما نمی‌توان برای آن یک جایگاه متفاوتی در نظر گرفت که تاکنون به آن پرداخت نشده است ولی جسارت فیلمساز برای اولین فیلمش و ادامه راهش می‌تواند مفید باشد.