سوره سینما – به دو صورت میتوان به «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) را مورد بررسی قرار داد؛ اول اینکه این اثر را با چشمپوشی از دنیای کامیک بوکهای مارول و مجموعه «انتقامجویان» ببینیم. یا این اثر را بهعنوان یک قطعه پازل در فاز چهارم مارول بپنداریم.
در هر دو صورت فیلم مارول نکات قوت و ضعف خود را دارد؛ به درستی به تعدادی از مسائل پرداخت اما در چند مورد نیز حقایق موجود را نادیده گرفته و به بنبست میخورد.
قصه فیلم درحالیکه در دنیای پر زرق و برق اتفاق میافتد، حالت انسانی به خود میگیرد و به حس تعلق و داشتن زندگی ایدهآل میپردازد. استرنج میداند که دیگر امکان رسیدن به عشق خود را ندارد و به همین تلاشی برای دخل و تصرف در بافت مولتی ورس حداقل برای احساسات شخصی نمیکند. اما واندا بدون درنظرگرفتن عواقب دخالت در حقیقت هستی، سخت تلاش میکند تا با دو پسری که در دنیایی موازی فرزندان واندای آن دنیا هستند، زندگی کند. پاسخ این دو پرسش در فیلم داده میشود. اما دکتر استرنج دنیای دیگر، برای رسیدن یه هدف خود، سبب نابودی تریلیونها انسان شده به همین دلیل توسط انجمن ایلومیناتی * کشته شده است. البته در ادامه فیلم دکتر استرنج با گونهای دیگر از خودش به نام sinister strange روبرو میشود.
همانطور که در ابتدای متن گفتیم، به دو صورت میتوان به «دکتر استرنج» نگریست. اگر مانند شیفتگان کامیک بوکها بخواهیم درباره این اثر صحبت کنیم، مارول نهتنها تمامی اقدامات و فداکاریهای ابرقهرمانان را در مجموعه «انتقامجویان» نادیده گرفته، بلکه گویا خود آنها قصد گرفتن مچ خودشان را دارند. مارول بیش از ده فیلم روانه بازار کرد تا بگوید کاراکتر ثنوس، قویترین ضدقهرمان عالم است؛ دکتر استرنج در «انتقامجویان: جنگ ابدیت» با نگاه انداختن به چهارده میلیون آینده احتمالی مختلف پی برد که فقط یکبار تیم انتقامجویان پیروز خواهند شد. او در ضمن پی برد که ثنوس مولتی ورس را تحت کنترل دارد.
اگر فقط یک راه برای پیروزی جلوی انتقامجویان بود و منجر شد که آنها در نهایت پیروز شوند، یعنی ثنوس در مابقی چهارده میلیون تایملاین پیروز شد. پس چرا در «دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی» میبینیم که ثنوس در دنیای دیگری نیز شکستخورده است؟
وقتی ثنوس به انتقامجویان هشدار داد که او «اجتنابناپذیر» است، بدین منظور بود که تعدادی بیشماری ثنوس در دنیاهای دیگر وجود دارد و در تمامی انتقامجویان در دنیاهای دیگر شکست خواهند خورد.
هنگامی که The Ancient One به انتقامجویان هشدار داد که بدون Infinity Stones آنها قادر به شکست ثنوس نخواهند بود و ازآنجاییکه در پایان «انتقامجویان: آخر بازی» کاپیتان آمریکا تمامی Infinity Stones را به زمانهای درست در تایملاین اصلی بازگرداند، این امر ممکن است در آینده به ضرر تیم تمام شود. شایعاتی درباره زنده ماندن ثنوس نیز در میان خوانندگان کامیک بوکها نیز به گوش میرسد.
اما اگر «دکتر استرنج» را بهعنوان فیلمی غیرمرتبط با سه فاز قبلی مارول ببینیم، با اثری قابلقبول و با کارگردانی خوب سم ریمی روبرو میشویم. ریمی سبک و سیاق فیلمسازی خود در مجموعه «مرد عنکبوتی» را به دنیای «دکتر استرنج» آورده و مخاطب با اثری تقریباً متفاوت از مابقی اکثر فیلمهای مارول روبرو میشود. جلوههای ویژه یکی از دیگر نقاط قوت فیلم بوده و سبک خاص خود را دارد. کانسپتی که در اینجا میبینیم، از فضای کودکانه «مرد عنکبوتی» فاصله گرفته و رنگ و بوی بزرگسالی به خود گرفته و فضایی خلاقانه و بدیع دارد.
خشونت در این اثر نیز با مابقی آثار مارول متفاوت بود؛ ریمی با درجه بندی pg 13 تا حد امکان بازی کرده و حتی میتوان گفت که مرزها را جابهجا کرده است. در این فیلم ما گردن شکستن، خون ریزی و چشم از جا درآمده میبینیم که کمتر در آثار مارول حضور دارد.
شایان ذکر است که هشتاد درصد از فیلم دوباره تدوین و فیلمبرداری شده و بیست دقیقه نیز کوتاه تر شده است. موفقیت «مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست» سبب شد تا دیزنی و سم ریمی تغییرات جدی در اثر نهایی بدهند.
البته «دکتر استرنج» خالی از ضعف نیست. هیچ دلیلی برای داشتن دو مادر برای کاراکتر آمریکا شاوز وجود نداشت؛ گویا دیزنی صرفاً جهت دادن باج به مافیای چپگرایی پرچم slgbtqqia را بر سینه شاوز زده و دو مادر به او داد. نحوه به تصویر کشدن ابردقهرمانان در دنیای موازی نیز در راستای ادای دین به آیین لیبرالیسم بود؛ کاپیتان بریتانیا را نامزد کاپیتان آمریکا در دنیای اصلی بازی میکرد و پرچم انگلیس بر تن داشت. کاپیتان مارول نیز زنی سیاه پوست است. شایان ذکر است که کاپیتان مارول در کامیک بوکهای اصلی مردی سفیدپوست است ولی مارول برای باج دهی به مافیای چپگرایی، جنسیت او را در آثار سینمایی تغییر داد. گویا در دنیای موازی هم او مرد نیست! البته وقتی اسمارلت ویچ تمامی این ابرقهرمانان پوشالی را کشت، خیال مخاطب را از دیدن چنین تبلیغاتی راحت کرد.
کاراکتر دکتر استرنج نیز در این اثر کمی کنترلشدهتر است؛ دلیل اینکه مارول نمیخواست تا بندیکت کامبربچ تک ستاره فیلم باشد، مسئله women empowerment است. دیزنی و مارول قصد دارد تا زنانی قدرتمند در نقش ابرقهرمانان نشان دهند و هرچقدر استرنج بیشتر بدرخشد، از درخشش آمریکا شاوز کاسته میشود.
چرا «دکتر استرنج» در چین اکران نشد؟
حضور روزنامه ضد کومونیستی به نام epoch times در فیلم کافی بود تا باری دیگر چینیها در صورت مشاهده کوچکترین اشتباه، اشد مجازات را لحاظ کنند. در فیلم ما فقط برای چند ثانیه یک باجه زرد رنگ روزنامه فروشی را میبینیم که نام این روزنامه جنجالی روی آن حک شده است. شایان ذکر است که این نام به چینی نوشته شده و هیچ احدی جز چینیها و کسانی که این زبان را بلدند، پی به حقیقت نمیبردند.
گلوبال تایمز روزنامه حکومتی در چین در یادداشتی با تیتر «توهین به چین؟ نه دکتر استرنج به هالیوود و آمریکا توهین میکند» نوشت: قدرتهای ضد چینی از توهین به چین لذت میبرند. علیالخصوص وقتی که حامیان فلون گانگ را در بلاکباسترهای هالیوودی ببینند. تعلیمات این فرقه بیست سال پیش در چین ممنوع شده بود و نشاندادن نشریه این فرقه توهین به چین نیست و بلکه به هالیوود و آمریکا توهین میکند.
این اقدام چینیها باری دیگر پرده از کنترل آنها بر هالیوود بر میدارد. اگر دیزنی این چند ثانیه را هم سانسور میکرد، دوباره سر نشاندادن پرچم و المانهای تراجنسیتی با چین به مشکل میخورد. همانطور که بهدفعات گفتیم دیزنی برای پول بیشتر هر چیزی را حاضر است سانسور کند بهغیراز تبلیغات انحرافات جنسی.
روزنامه epoch times یک نشریه با محوریت تعالیم بودا بوده و طرفداران این مذهب را به سمت مسائل عرفانی سوق میدهد. عرفان، فلسفه و معنویات مسائلی است که صحبتکردن و دنبالکردن آنها در کشور چین ممنوع است. سردمداران حکومت کمونیستی چین از مردم انتظار سکولاریسم و بیدینی مطلق دارند.
* حضور ایلومیناتی در «دکتر استرنج» قطعاً سبب مسرت کسانی که علاقه شدیدی به صحبتکردن درباره ماسونها و ایلومیناتی و چشم برزخی دارند، شده است.