سوره سینما – هدیه حدادیاصل : چند ماهی است که با باز شدن درب سالنهای سینمایی پس از آرام شدن شرایط کرونایی، این امکان برای فیلمهای آماده پخش فراهم شده که آثار خود را اکران کنند. تا اینجای ماجرا یک اتفاق خوشایندی را میبینیم که بالاخره پس از دو سال سینمای کشور باز هم به چرخه درآمدزایی برگشته است، اما با نگاهی دقیق خلأ ماجرای اصلی تر این صنعت مذاق سازندگان را تلخ میکند، ماجرایی که حتماً با تبعیض همراه است این روزهای سینمای اجتماعی را رو به خاکستر میبرد و همین میشود که اهالی سینما بر این باورند که حال سینما خوب نیست و سینما رو به زوال میرود!
*سرگروهی فیلمها؛ قانونی که رعایت نمیشود!
هر مرتبه که نگاهی به جدول فروش فیلمهای روی پرده میاندازم، از آنچه که میبینم هم ناراحت میشوم و هم متعجب! سالهاست که صدرنشین جداول فروش؛ فیلمهای است کمدی که هفتهها آن بالا جا خوش کردهاند و با اینکه کف فروش را پرکردهاند اما قصد ندارند نه جای فروششان را به فیلمهای دیگر بدهند و نه سرگروهشان را! متأسفانه تعیین سرگروهی برای فیلمهای روی پرده سالهاست که به یک قانون انجام نشده تبدیل شده است …
به اسامی فیلمهای دیگر نگاه میکنم و نام فیلمهای شریفی را میبینم که هرکدام با وجود سرگروهی قوی تر، سالنهای بیشتر و سانسهای بهتر میتوانستند جای فیلم کمدی اول را بگیرند اما این اتفاق برایشان نیفتاده و بهتر است بگویم که هیچگاه این شانس به آنها داده نشده است!
*عرضه در مقابل تقاضایی نادرست!
اینکه چرا تعدد سانس و سالن برای فیلمهایی که متذکر شدهام ناچیزتر از عرفی است که باید باشد، سؤالی است که در این مقوله مطرح میشود. اگر از سینماداران یا پخشکنندگان بپرسیم متفقالقول بر این باورند که آنچه مخاطب تقاضا میکند را ما عرضه میکنیم! درست است تقاضا و عرضه کاملاً رابطه مستقیمی با هم دارند اما این نکته حائز اهمیت است که چه چیزی را به خورد مخاطب میدهیم تا جایی که با او عجین شود و زمانی که بهخوبی ملکه ذهنش شد، به این باور برسد که باید همان را تقاضا کند. پس نکته اصلی این جا است که متولیان چه چیزی را بهعنوان عنصر اصلی برای تقاضای مخاطب ارائه میدهند! نکتهای که تا دو دهه پیش بهدرستی اجرا میشد اما مدتهاست که از قاعده و قانون آن فاصله گرفتهایم. درست مانند همین فیلمهای کمدی که سالهاست مانند قارچ در سینمای ایران سبز میشوند و نهتنها بار محتوایی ندارند بلکه برای گروه سنی مشخصی نیز آموزههای نادرستی را ارائه میدهند.
در نتیجه همین چرخه است که مخاطب تقاضای فیلم کمدی سخیف با رنگ و لعاب امروزی را دارد و سازنده نیز آن را بهاصطلاح کیلویی میسازد و پخشکننده پخش میکند و مخاطب هم به بهانه ساعتی خندیدن و از مشکلات فارغ شدن متقاضی آن میشود و به تماشای آن مینشیند.
*شانسی که به فیلمهای شریف داده نمیشود
حالآنکه در همین شرایط هم از این مهم غافل میشویم که یک فیلم جدی که به قاعده و درست یک سینمای واقعی باشد خیلی راحتتر و عمیقتر میتواند حال مخاطبش را خوب کند که اتفاقاً در این دوره از اکران هم این فیلمها در لیست حضور دارند اما متأسفانه در انتهای جدول فروش دیده میشوند. این موضوع نهتنها به گفته صاحبنظران بلکه باتوجهبه معیارهای درست سینمایی و تجربهای که در سالهای پیش ثابت شده است میتواند عملی باشد. همانطور که با وجود آثار کمدی ذائقه مخاطب نیز تغییر کرد باز هم میتوان با ارائه فیلمهای شریف و بهاصطلاح حال خوب کن، بها دادن به ساخت آنها، ارائه کردن سانسها و سالنهای سینمایی بیشتر برای آنها و در نهایت تبعیض قائل نشدن میان این آثار و فیلمهای کمدی، سلیقه مخاطب را به سمتوسوی یک سینمای قوی، درست و دغدغهمند سوق داد. این راه میسر نمیشود مگر آن که تفاوتی میان فیلمها قائل نشوند!
اکنون نگاهی به جدول فروش فیلمهای روی پرده خواهیم انداخت:
عنوان | تاریخ اکران | فروش کل به تومان |
انفرادی – مسعود اطیابی | ۰۷/۰۲/۱۴۰۱ | ۴۳ میلیارد و ۷۹۲ میلیون |
علفزار – کاظم دانشی | ۰۳/۰۳/۱۴۰۱ | ۱۰ میلیارد و ۶۳۲ میلیون |
چند میگیری گریه کنی ۲- علی توکل نیا | ۲۸/۰۲/۱۴۰۱ | ۵ میلیارد و ۶۳۳ میلیون |
هناس- حسین دارابی | ۱۸/۰۳/۱۴۰۱ | ۲ میلیارد و ۵۴۷ میلیون |
بدون قرار قبلی – بهروز شعیبی | ۱۸/۰۳/۱۴۰۱ | ۲ میلیارد و ۵۲۵ میلیون |
تی تی – آیدا پناهنده | ۱۵/۰۳/۱۴۰۱ | یک میلیارد و ۴۴۵ میلیون |
زالاوا – ارسلان امیری | ۰۸/۰۴/۱۴۰۱ | ۵۴۰ میلیون |
بی صدا حلزون – بهرنگ دزفولی زاده | ۲۵/۰۳/۱۴۰۱ | ۴۸۵ میلیون |