سوره سینما – مهدی مافی : این روزها «خندوانه» یکی از معدود برندهای ارزشمند تلویزیون است. برنامهای که هنوز میتواند مخاطب را به خودش جذب کند و او را منتظر قسمت بعدی نگه دارد. در سالهایی که مردم ما فشار زیادی را در زمینه اقتصادی، سلامتی و… تحمل میکردند و میکنند «خندوانه» با رسالتی مقدس متولد شد و تلاش کرد تا حداقل برای یکی دو ساعت حال بینندگانش را خوب کند. هرچند مسیری که تا امروز طی کرده پستی و بلندیهای زیادی داشته. تحسینها و انتقادات، افت و خیز میزان مخاطبان، حواشی ریز و درشت و… همه و همه مثل تنوری، خندوانه را پخته است. چیزی که تقریبا در کل فصل هشتم به وضوح مشخص بود. رامبد جوان از مسیری که طی کرده درس گرفته و حالا میتواند با کیفیتترین نسخه خودش را ارائه کند. نسخهای که طبیعتا هنوز انتقاداتی به آن وارد است اما میتوان ادعا کرد در حال نزدیک شدن به یک بلوغ رسانهای است. چرا که حالا «خندوانه» بیش از هر زمان دیگری مخاطب خودش را میشناسد، با دغدغههای او آشناست، پی به رسالت اجتماعی خودش برده، چالشهای تولید را میداند و زیست بوم آن را درک میکند.
یکی از بارزترین نمونههای این ادعا در فصل هشتم، اهمیت و ارزشی است که رامبد در فرم و محتوا به خانواده داده است. خیلی از مخاطبان احتمالا دیدهاند که جوان بعد از پدر شدن چه تغییرات جالب توجهی کرده. این تغییرات به شکلی کاملا مشخص در خود برنامه هم هویداست. او حالا ارزشهای خانواده را میداند و در جهت آن تبلیغ میکند. اگرچه این موضوع با سیاستهای نظام همخوانی دارد و شاید خیلی از مخاطبان را به این فکر وا دارد که به خندوانه سفارش داده شده تا این کار را انجام دهد اما نکته مهم و حائز اهمیت آن است که رامبد الان (و فقط الان) میتواند بدون شعاری شدن سراغ این موضوع برود. تا چند سال قبل ما با برنامهای رو به رو بودیم که مجریاش تجربه موفقی از زندگی مشترک نداشته، استندآپ کمدینهایش خصوصا در مسابقات استعدادیابی مدام از شوخیهای غیر خانوادگی (شامل شوخیهای جنسی و شوخیهایی با اصل و نهاد خانواده) استفاده میکردند و برخی از آنها حتی در فضای مجازی مشهور به استفاده از واژه های نه چندان مودبانه بودند. فارغ از اتفاقاتی که در زندگی شخصی او رقم خورده، رامبد انتقادات مخاطبان را شنید و بر خلاف خیلی از همکارانش، از این انتقادات در جهت بهبود کارش در فصلهای بعد استفاده کرد. اکنون مخاطبان برنامهای را میببینند که یک پدر دلسوز آن را اجرا میکند. کسی که در مسابقه استعدادیابی تذکر میدهد با پدرها شوخی نامحترمانه نشود و تلاش میکند تا برنامهاش را به خانوادگیترین شکل ممکن اداره کند.
«خندوانه» فصل هشتم ثابت کرده که زیستبوم خودش را میشناسد. رامبد میداند که «خندوانه» در چه جغرافیایی تولید میشود. میداند که بینندگان او نه فقط ایرانیها، که فارسی زبانان سراسر جهان هستند. پس تلاش میکند تا این موضوع را در برنامهاش هم نشان دهد. دولتمند خالف را دعوت میکند، از افغانستان میگوید و سراغ فرهنگ و سنتهای بومی و منطقی جای جای ایران میرود. مردم از دغدغههایشان میگویند و این موضوع کمک میکند تا خندوانه نه تنها دیگر برنامهای تکصدا از شمال شهر تهران نباشد، بلکه حتی باعث میشود تا مخاطب از یک سرخوشی مخدرگونه فاصله بگیرد. «خندوانه» نمیخواهد تبدیل به آن جنس از برنامه تلویزیونی شود که روزگاری هاکسلی در کتاب «دنیای قشنگ نو» تعریفش را میکرد؛ برنامهای که مخاطب را از واقعیتهای اجتماعی بازدارد و اجازه فکر کردن به موضوعات مهمتر را از ایشان بگیرد. هرچند که قرار هم نیست زیر آتش هیجانات فضای مجازی و اخبار هم هیزم بگذارد. حضور شخصیتی مثل جنابخان که به شیوهای «گل آقا»یی، رندانه، نیش و نوش را در هم میآمیزد، نمود عینی این موضوع است (که البته منحصر به فصل هشتم نیست). کاراکتری که گاهی مخاطب را از خنده روی زمین میاندازد و گاهی اشکش را در میآورد.
حالا ما با برنامهای رو به رو هستیم که فارغ از دکور جذاب و تشویق به شادی و خنده، حرفی برای گفتن دارد و هدفی برای نشانه رفتن. «خندوانه» این روزها میتواند اقشار مختلف را جذب کرده و از هر فرصتی استفاده کند تا به شکل واقعی و ملموس حال افراد را بهتر کند. مثال خوب آن هم کمپین تحسین برانگیزی است که برای عید غدیر برپا شد؛ رامبد با هوشیاری فیلمهایی از قولهای مهمانان سرشناسش (مبنی بر این که حاضرند بیرون استودیو چه کاری انجام دهند که حال یک نفر تا چند نفر خوب شود) آماده کرد و بعد آنها را در حال انجام دادن کاری نشان داد که تعهد داده بودند. سپس از مخاطبانش خواست تا در روز عید غدیر یک یا چند نفر را خوشحال کنند. در واقع او ابتدا الگوسازی کرد و بعد از این الگو کمک گرفت تا با ایجاد یک کمپین مخاطبانش را هم به فعالیت وا دارد. هرچند به خاطر مشکلات تولید در پایان فصل، احتمالا نمیتوانیم اثرگذاری این کارزار را در خود «خندوانه» ببینیم اما این میتواند آغازی برای یک روند باشد که در سالهای بعد با کیفیت بهتر و گستردگی بالاتری ایجاد و اجرا شود. رامبد اعیاد مذهبی را با ویژه برنامههای خودش تبدیل به یک مناسبت ملموس برای شادی همه مردم میکند و با ابتکارهایی نظیر آنچه گفته شد یا گزارش بسیار جذابی که در آستانه تولد امام رضا علیهالسلام، محمود کریمی از حرم مطهر ایشان تهیه کرد وجه دیگری از شادی دینی را به مخاطبان نشان میدهد.
«خندوانه» فصل هشتم در پایان راه خودش شبهای خوبی را برای مخاطبانش ساخت و با حواشی کوچک و بزرگی هم دست در گریبان بود. با این وجود رامبد در حال هدایت برنامهاش به سمت بلوغ است. بلوغی که امیدواریم خیلی با آن فاصله نداشته باشد و در همین فصل نهم نشانمان دهد. فصلی که البته امیدوارم سرنوشتی مشابه «کتاب باز»، دیگر برند مهم شبکه نسیم نداشته باشد.