یکی از پدیدههای صدا و سیما در در چند هفته اخیر سریال «مستوران» بود. اثری با روایتی متفاوت که توانست مخاطب خودش را هم پیدا کند. جهان متن این سریال به دلیل اینکه تاریخ و جغرافیایی دقیق و مشخص ندارد، تخیل مخاطب را برانگیخته است. سریال «مستوران» از آن دست آثاری است که می تواند بارها از صدا و سیما پخش شود و هر بار ابعاد جدیدتری را برای مخاطب به نمایش بگذارد.
آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی سوره سینما با یزدان کاظمی؛ یکی از دو نویسنده این مجموعه است.
* نوشتن یک فیلمنامه تاریخی با مضامین قصههای کهن و ملی چه سختیهایی دارد و در این راه چقدر تحقیق و پژوهش انجام شده است؟ چرا اقبال به این نوع سریالسازی در تلویریون کم است؟
هر شغلی از نظر دارنده آن، می تواند سخت ترین شغل دنیا باشد. از نظر تیم نگارش سریال «مستوران» هم، نگارش اثری کهن بر گرفته از قصه های ایرانی کاری بس دشوار بود. درست است که قصه های ایرانی و اساسا قصه های کهن دارای جذابیت هستند و تعلیق هایی در درون آن نهفته که باعث کشش در مخاطب می شود؛ اما الزاما این بدان معنا نیست که بتوان آن ها را به راحتی تصویری کرد چرا که ما در خوانش و متن، تخیل مخاطب را داریم مثلا هنگامی که مخاطب یکی از قصه های اثری مانند «هزار و یک شب» را می خواند، می تواند همه ی آنچه را که میخواند تخیل کند. چیزهایی از قبیل شخصیت های دیوصفت و یا ماورایی و یا اتفاقات جادویی که هنگام خوانش، مخاطب به خوبی در ذهن آنها را باور می کند؛اما زمانی که ما می خواهیم آن ها را تصویر کنیم عملا هم امکان تخیل را از مخاطب می گیریم و هم آنچه که به او نشان میدهیم مانند دیو غیر قابل باور است.
در کنار این بخش دیگری از ماجرا، امکاناتی است که در صنعت سینمای ایران وجود دارد. درست است که سینما در تمام دنیا به امکانات لازم دست یافته و حتی ما هم سعی میکنیم تنه به تنه ی آنها حرکت کنیم اما برای استفاده از این امکانات باید هزینه هایی گزافی را پرداخت میکردیم.
به خاطر دارم از میان صد و بیست قصه ای که آقای محمد حنیف در اختیار ما قرار دادند که در نگارش «مستوران» از آن ها استفاده کنیم، شاید تنها سه خط؛ مورد استفاده قرار گرفت. و پس از آن من و سرکارخانم یارمحمدی مجبور شدیم قصه ها را باهم دوخت و دوز یا به قولی بازآفرینی کنیم.
با بخش دوم سوال شما مخالفم و از نظر من اینطور نیست. ما سریال هایی مانند «مختارنامه»، «یوسف پیامبر»، «شهرزاد»، «خاتون» و … را داشته ایم که در دل تاریخ روایت شده اند و با خوش اقبالی و توجه مخاطبان رو به رو بوده اند.
مخاطب امروز به دلیل اینکه درگیر با تکنولوژی است زمانیکه مقابل اثری قرار می گیرد که سرعت زندگی در آن قابل لمس و درک است و همه ی انسان ها بدون تکنولوژی شاد و خوش در کنار هم زیست میکنند، ناخودآگاه جذب آن می شود. اما اگر سوال شما این مفهوم را می دهد که چرا اقبال در تولیدکنندگان این گونه اثار کم است باید در پاسخ بگویم اینگونه مجموعه ها زحمت، هزینه و زمان زیادی را برای تولیدکنندگان می طلبد. به عنوان مثال سریالهای روز و غیر تاریخی کل مدت زمان ساخت آن یک سال طول میشکد اما «مستوران» تنها یک سال در پروسه تحقیق و پژوهش بود و یک سال و نیم پس از آن تولیدش به طول انجامید.
*نتیجه کار تا چه حد با ایدهآلهایی که هنگام نگارش در ذهنتان بوده است، همخوانی دارد؟
این سوال سختی است اما می توانم از سمت دیگری به آن پاسخ دهم. به نظر من حتی زمانی که کارگردان و نویسنده یک نفر باشد باز هم خروجی تصویر با آنچه که در ذهن نگارنده بوده، متفاوت است. در واقع هیچوقت آنچه که در مرحله نگارش در ذهن داریم به حد ایده ال خود نمیرسد! قاعدتا آنچه که در «مستوران» می بینیم تفاوت هایی با ذهنیت من دارد اما مطمئنا این چیزی از ارزش های تیم تولید ما کم نمی کند چراکه در کار گروهی بٌعدهای دیگری مانند امکانات، زمان و پول وجود دارد که در نزدیک شدن متن به تصویر ، تاثیرگذار هستند. اما در مجموع خداقوت می گویم به تیم تولید و برایشان در فصل دوم سریال آرزوی موفقیت دارم.
* نظرتان در خصوص انتخاب بازیگران چیست؟
نظرم در مورد انتخاب بازیگر به دو بخش تقسیم می شود. حقیقت امر این است که در زمان پیش تولید زمانیکه آقای بنفشه خواه یا خانم میرعلمی انتخاب شدند هم ترسیدم و هم برایم سوال پیش آمد. ترس از این جهت که آیا مخاطب ما که این دو بزرگوار را در قالب کمدی دیده است اکنون می پذیرد که آن ها چنین نقش هایی را بازی کنند و سوال از این جهت که چرا چنین انتخابی صورت گرفته است. اما پس از دیدن خروجی خیلی از بازی بازیگران عزیز سریال «مستوران» به خصوص دو عزیز نامبرده لذت بردم و متوجه توانایی آنان و دلیل انتخاب این بزرگواران شدم.
البته بعضی ازانتخاب ها چون کاراکتر صمصام با آنچه که در فیلمنامه آمده متفاوت بود، مثلا هیبت و هیکل اقای نقوی به کاراکتر معتادی چون صمصام نمیخورد اما سعی کردیم با تغییراتی در فیلمنامه به تیم اجرایی کمک کنیم.
*چرا قصه «مستوران» روایت خطی ندارد؟ از اینکه مخاطب سهلپسند تلویزیون به این سبک روایت در یک سریال تاریخی اقبال نشان ندهد نگران نبودید؟
اکثر تولیدکنندگان ما مخاطب تلویزیون را مخاطبی سهل پسند می دانند و فکر می کنند تلویزیون آن ها باری به هر جهت روشن است و حالا به صورت گذرا سریالی را هم نگاه کنند؛ یکی از مهمترین عامل ریزش مخاطب تلویزیون همین نگاه است. در سریال «مستوران» من و سر کار خانم فائزه یارمحمدی بر این باور بودیم که مخاطب از ما باهوش تر است و خود را موظف کردیم به شعور مخاطب احترام بگذاریم. این یکی از مهمترین مسایلی بود که تیم نگارش سعی داشت آن را رعایت کند. ما معتقد بودیم باید اثری خلق کنیم که مخاطبان باهوش و با شعور ایرانی دست ما را نخوانند و یا اگر این مهم محقق نشد پیچیدگی آن برایشان لذتبخش باشد.
البته نگرانی هایی هم در این مسیر وجود داشت به عنوان مثال مطرح میشد که چرا بعضی از مسایل را بسط و گسترش نمی دهیم و یا خیلی واضح و ساده بیان نمیکنیم که در نهایت در بعضی مواقع به این نگرانی ها تن دادیم. اما تا جایی که توان داشتیم سعی کردیم به مخاطبمان احترام بگذاریم و امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد.
* لزوم استفاده از نریشن در سریال چه بود و چه کمکی به روایت داستان کرده است؟
واقعیت امر این است که عزیزان سفارش دهنده یکی از علایقشان این بود که مردم و هم نسلانشان که قصه های ظهرجمعه آقای محمدرضا سرشار را گوش می دادند دوباره با این نوستالژی و صدا خاطره سازی کنند و به تلویزیون جذب شوند. به همین دلیل از ابتدای کار می دانستیم که باید نریشنی بر اساس صدای جناب آقای سرشار نگارش شود. اینکه این اتفاق به لحاظ تکنیکی چه کمکی به داستان کرده؛ باید بگویم اساسا «مستوران» ادعا دارد که می خواهد قصه ها را احیا کند. در مولفه های اصلی قصه راوی وجود دارد و ما نیز راوی داشتیم که قصه را روایت کرد. به همین دلیل از نظر ما هم وجود نریشن اتفاق درستی بود.
* بازخورد منتقدان و مردم در مورد سریال چه بوده است؟ آیا آماری از میزان مخاطب دارید؟
بازخورد مردم را من نباید بگویم، اما می توان با یک سرچ اینستاگرامی و یا یک افکار سنجی متوجه شد. اما اگر اشتباه نکنم یک آماری منتشر شد که «مستوران» بالاترین میزان مخاطب را در زمان پخش خود در تیر ماه داشت. در مجموع نباید فراموش کنیم که به دلیل تولیدات ضعیف سازمان صدا و سیما، متاسفانه تلویزیون مخاطب خود را از دست داده و شاید تنها راه حل این است که تولیدات در حد شعور مخاطب باشند. در این حالت که اکثر تولیدکنندگان خوب سازمان کاری تولید نمیکنند، اگر سریالی پر مخاطب ترین سریال ماه که هیچ سال هم شود ارزشمند نیست.
در رابطه با بازخورد منتقدان هم باید بگویم که هنر سلیقه است، البته عده ی قابل توجهی از عزیزانی که خودم دنبالشان میکنم واکنششان مثبت بود و نظرشان این بود که «مستوران» اثری قابل احترام است که نقات ضعف و تیره و تاریکی هم در آن وجود دارد که انشاالله در فصل های آتی باید تصحیح شود.
* نوشتن قصههای خیالی مثل «مستوران» سختتر است یا قصههایی که مستندات تاریخی دارند؟ و به چه علت.
هر کدام به اندازه و شیوه خود سختی هایی را دارند. به عنوان مثال خیلی وقت ها در قصه های تاریخی، خیلی کارها را نمی توانیم انجام دهیم و حتما باید چک کنیم که چه چیزهایی در بازه های زمانی و تاریخی که از آن صحبت می کنیم موجود بوده است. اما این سمت هم سختی های خود را دارد قصه هایی که تخیل می شوند قدرت انتخاب به انسان ها می دهند و انتخاب از سخت ترین کارهای ممکن است. در این شرایط شما دستتان باز است و می توانید مسیر قصه را به هر کجا که می خواهید ببرید شاید در نگاه اول این باشد که کار ساده تری است اما سلیقه ها و تفاوت نگاه ها در این مسیر به وجود می آیند. «مستوران» هم یک کار گروهی بود که خود این هم کار را سختتر می کرد. برای من و خانم یارمحمدی مدت زمانی صرف شد که ایده ها و سلیقه های خودمان را بشناسیم و برای پیشبرد قصه از آن ها استفاده کنیم.
* تا چه اندازه فیلمنامه شما دچار ممیزی در ساخت شد؟ قصه قرار است در فصل بعدی به چه سمتو سویی برود؟
هیچ جامعه ای با کلمه سانسور غریبه نیست و همه آدم ها در همه نقاط دنیا سانسور را می شناسند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و می دانم که سانسور و یا ممیزی در اجتماع ما به چه صورت است. سعی بر این بود که از ابتدا چیزی نگارش نشود که با ممیزی رو به رو شود اما مواردی بود که شکرخدا ضربه ای به بدنه قصه نزد.
در رابطه ی با فصل دوم هم، متاسفانه نزیک به ۲۳ قسمت فیلمنامه نسخه ی اولیه نوشته ی خانم یارمحمدی و این حقییر در فصل اول بنا به دلایل تولیدی مورد استفاده قرار نگرفت. تا جایی که اطلاع دارم؛ فیلمنامه های فصل دوم کامل شده ی این نسخه ها هستند که ۲۰ سال پس از چیزی که از «مستوران» فصل اول دیدیم با کارکترهای بچه هایی که بزرگ شده اند مثل لطفعلی، سوده، نگین و صائب دوالپا و چندین کارکتر جدید به علاوه ی مکان هایی جدید چون قصر حاکم و… که رنگ و لعابی تازه به کار میدهد. اما متاسفانه به دلیل طولانی شدن پروژه مستوران یک و تعهد به مجموعه دیگری در فصل دوم حضور نداریم. برای همکارانم درفصل دوم آروزی موفقیت میکنم.
گفتوگو : هدیه حدادیاصل