سوره سینما – در طول یکسال اخیر، مدیران و پرسنل کمپانی دیزنی بصورت عمومی پرده از سیاست نه چندان پنهان خود در قبال تبلیغ و گسلایتینگ * عناصر همجنسگرایی و تراجنسیتی در محتوای خردسالان و کودکان، برداشتهاند. پس از مسائلی که دیزنی و ایالت فلوریدا پشت سر گذاشتند که در آن ایالت فلوریدا به فرمانداری ران دی سنتیس، تعلیم و تبلیغ عناصر همجنسگرایی و تراجنسیتی را به دانشآموزان زیر هشت سال، ممنوع کرد؛ کمپانی دیزنی با این قانون مشکل اساسی پیدا کرد و ماجراهایی اتفاق افتاد که در اینجا به صورت کامل توضیح دادهایم.
پیامد بحران دیزنی در آمریکا، منجر به درس عبرت گرفتن نشد؛ این شرکت مستقیما تمرکز تبلیغاتی قسمت جدید «ثور» را روی افتخار به نمایش عناصر همجنسگرایی در این اثر گذاشت. به همین دلیل مالزی و شانزده کشور مسلمان دیگر تصمیم به عدم اکران این اثر گرفتند. عدم استقبال پر شور مردم از این فیلم را نمیتوان صرفا بر گردن عدم اکران در این کشورها انداخت. «ثور: عشق و تندر» (thor love and thunder) بدترین هفته دوم فروش در گیشه آمریکا را در تاریخ دنیای مارول داشت. فروش کل جهانی این فیلم فقط کمی بیشتر از فروش «تاپگان موریک» (top gun maverick)در آمریکا است. «لایتیر» (lightyear)محصول مشترک دیزنی و پیکسار نیز تمرکز اصلی روی پروپاگاندای slgbtqqia داشت؛ اما این اثر نیز ضرر بیش از صد میلیون دلاری روی دست بانیانش گذاشت.
زهیدی زینلعابدین معاون وزیر ارتباطات و رسانه مالزی در صحبت با نمایندگان مجلس گفت که دولت برای مبارزه با گسترش LGBTQ بسیج شده است. او تقصیر اصلی گسترش این مسئله را بر روی کشورهای غربی انداخت. زهیدی گفت: اخیرا فیلمی بنام «ثور» از ما جواز اکران نگرفت. این اثر به عناصر همجنسگرایی میپرداخت؛ اما ما امروز میبینیم که آثار LGBTQ زیادی در کشور پخش میشوند که از زیر فیلترینگ ما در رفتهاند.
او در ادامه اشاره داشت که دولت زین پس به شدت رسانهها و شبکههای اجتماعی را برای شناسایی محتوای همجنسگرایی و تراجنسیتی زیر نظر گرفته و با هر شخصی که به تبلیغ این عناصر بپردازد، برخورد قاطعانه خواهد کرد.
زهیدی به خلأ قانونی که به شرکتهای بینالمللی اجازه تبلیغ عناصر LGBTQ میکند نیز اشاره کرد. او گفت که دامنه اختیارات دولت محدود است و آنها نمیتوانند نتفلیکس و تیکتاک را رصد کنند. اما مالزی دیزنی را مجبور کرد تا آنها اخطار بالای هجده سال را برای «لایتیر» نشان دهند. این فیلم در اکثر جهان مناسب تمام سنین است. او افزود: ما نمیتوانیم محتوای آنلاین را بهراحتی سانسور کنیم، اما درباره اقدامات داخلی، ما محدودیتی نداریم. ما همیشه متعهد و با اقتدار هستیم.
زهیدی از مردم کشور خواست تا خودشان از دیدن آثار همجنسگرایانه خودداری کنند و از والدین خواست تا در خانهها، کنترل دیدن رسانه را در دست بگیرند. او گفت: با کمک مردم میتوانیم محتوایی را که از زیر دست ما در رفته را پیدا کنیم.
انگس مکلین کارگردان «لایتیر» در مصاحبهای گفت: ما حتی از یک همجنسگرا برای تدوین و انیماتور استفاده کردیم تا ادای دینی به زحمات این عزیزان باشد. ما در فیلمهای زیادی نمایش عناصر LGBTQ را میبینیم؛ اما اینکه این گروه از فیلم ما بسیار لذت بردند، عمیقا سبب خرسندی من میشود.
مالزی تنها کشوری نیست که با دیزنی به مشکل خورده است. ما به دفعات گزارشاتی درباره عدم اکران چند اثر ابرقهرمانی اخیر در کشورهای مسلمان داشتهایم؛ این مسئله در نهایت منتج به تسلیم شدن دیزنی در قبال این کشورها شد. سرویس دیزنی پلاس با توجه به سیاستهای این کشورها، فیلمها و سریالها را سانسور خواهد کرد.
باب چپک مدیر عامل دیزنی در یک ایمیل درون سازمانی گفت: کمپانی ما بهمدت یک قرن داستانهایی گفته که سبب روشن شدن فکر مردم (گسلایتینگ همجنسگرا و تراجنسیت شدن) و تحقق پیوستن به رویاها (تغییر جنسیت و نژاد کاراکترهای کلاسیک دیزنی صرفا برای باج دادن به مافیای چپگرایی آمریکا) شده است. به دنیا نشان دادیم که ما دوست داریم چگونه باشد (مدینه فاضله لسآنجلسیها) و گوناگونی (جنسیتی و نژادی) بیشتر از همیشه جامعهمان را نشان دادیم.
* گسلایتینگ: گس لایتینگ gaslighting واژه ای بدون معادل فارسی: نوعی دستکاری روانشناختی است که در آن یک شخص یا گروه، بذر شک را در فرد یا گروه هدف کاشته، و با این کار موجب میگردد که آنها در مورد حافظه، ادراک یا قضاوت خود پرسش کنند. ممکن است این کار باعث ایجاد تغییراتی چون ناهماهنگی شناختی یا پایین آوردن عزت نفس اهداف شده و قربانی را بهطور مضاعف به گس لایتر (شخصی که در حال ایجاد گس لایتینگ است)، جهت پشتیبانی عاطفه ای یا اعتبار بخشی به او، وابسته کند. گس لایتر سعی میکند با سازوکارهایی چون انکار، گمراه سازی، ایجاد تناقض و ارائه اطلاعات ادرست، قربانی را ناپایدار ساخته و موجب عدم مشروعیت اعتقادات قربانی گردد. مثالهای گس لایتینگ، از انکار سوء استفاده گر از سوء استفادههای گذشته گرفته تا تحقیر عواطف قربانی و احساساتش و همچنین برجسته کردن رویدادهای نامأنوس توسط سوء استفاده گر با هدف گیج کردن قربانی صورت میپذیرد. هدف گس لایتینگ این است که بهطور تدریجی، اعتماد به نفس قربانی را تحلیل برد تا توانایی اش جهت تمیز حقیقت از کذب، درستی از نادرستی، یا حقیقت از توهم را از بین برده و ازین رو شخص یا گروه را به صورت آسیبشناختی در فکر و احساسات به گس لایتر وابسته کند. هر دو گروه لیبرالها و محافظهکاران، یکدیگر را متهم به گسلایتینگ میکنند. هر دو جریان برای پیشبرد اهدافشان از این تاکتیک بهره فراوانی میبرند. به عنوان مثال دموکراتها چند سالی است که با «گسلایت» کردن مردم میخواهند بگویند که بیشتر از دو جنسیت وجود دارد؛ مردان میتوانند زن باشند و بلعکس. مثال دیگر در زمینه نژادپرستی است. رسانههای لیبرال با شدتی مردم را گس لایت کردهاند که سیاهپوستان میپندارند که اوضاع نژادپرستی در جامعه امروز آمریکا بسیار وخیم است. گسلایت کردن سفیدپوستان را نیز بهصورت جالبی پیاده کردهاند. رسانهها دستهای از سفیدپوستان را نشان میدهند که به گناه نکرده (نژادپرستی)، اعتراف کنند. سفیدپوستان دموکرات طوری شست و شوی مغزی شدهاند که آنها میبایست تاوان نژاد پرستی دیگر سفیدپوستان در دویست سال پیش را بپردازند؛ بدهی شخص دیگری را باید بدون داشتن رابطه فامیلی مستقیم، وصول کنند؛ صرفاً بهخاطر همنژادی با مردم دویست سال پیش. اصطلاح انگلیسی این حس، white guilt است.