سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۱ شهریور ۱۴۰۱ در ۱۰:۴۲ ق.ظ چاپ مطلب
قسمت هفتم «مخاطب خاص»؛

پرسه‌زن چیست؟ (بخش آخر: یک فرانسوی در ایران)

Life-and-a-Day

سال‌ها از دوره‌ای که انسان پرسه‌زن وارد سینمای جهان شد می‌گذرد. انسانی با سبک زندگی خاص که سوژه تعدادی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما شده. با این حال رئالیسم اجتماعی ایرانی چندان از این کاراکتر استقبال نمی‌کند. ستون مخاطب خاص این هفته سراغ پرسه‌زن در ایران آمده.

سوره سینمامحمدرضا نوروزبیگی : مورخین تاریخ ورود اولین دوربین فیلمبرداری به ایران را به دوره مظفرالدین شاه قاجار نسبت می‌دهند. زمانی که این دستگاه از فرنگ آمد و وسیله دست میرزا ابراهیم خان عکاس‌باشی شد تا این شخصیت عنوان نخستین تصویربردار ایرانی تاریخ را به دست آورد. انحصار دوربین در دربار سلطنت و نبود این دستگاه در جامعه باعث شد بیشتر تصاویری که از آن زمان باقی مانده اختصاص به کاخ و حرمسرا و همه آن چیزهایی داشته باشد که با شخص شاه در ارتباط بوده است. در رابطه با ورود دوربین فیلمبرداری به ایران و حبس آن در کاخهای قاجاری برای مدتی طولانی و محروم کردن نسل های بعد، از دیدن تهران و حتی ایران آن سال‌ها، صحبت‌های زیادی صورت گرفته و مقاله‌های زیادی نوشته شده است. اما در رابطه با حبس دوربین فیلمبرداری در خانه‌های تنگ و تاریک و نقطه مقابل آن، خانه های بزرگ و اعیانی صحبتی نمی شود. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های پرسه زن گشت و گذار در شهر است که باعث می‌شود این کاراکتر موقعیت‌های مختلف را تجربه کند، زیست اجتماعی داشته باشد، با مردم از همه طبقات رو به رو شود، رابطه‌ ایجاد کند و نسبت به هر کدام از آنها بسته به ایدئولوژی خود واکنش نشان دهد.

اگر در دزد دوچرخه که فیلم تیپیک رئالیست‌های داخلی است فقر و فلاکت آنتونیو را می‌بینیم در عوض خوشحالی مردم طرفدار تیم‌های فوتبال را هم می‌بینیم ، شهر و کلیسا را هم می‌بینیم. نمی‌شود ادعای فیلم رئالیستی داشت ولی شهر را که یکی از مولفه‌های اصلی این گونه فیلم‌ها است نشان نداد. دوربین در کشور ما در یکی دو دهه اخیر در بیشتر مواقع در میان مردم نیست. چون اگر داخل مردم بود راوی موضوعاتی غیر از این می‌شد و از رئالیسم، این فهم غلطِ پاشیدن رنگ غم بر همه چیز را برداشت نمی‌کرد. پس چه بهتر که از شهرها فاصله گرفت و حتی در سکانس‌های خارجی هم نشانی از شهر نگرفت و بسیاری از رویداد‌های مهم کشور که حضور زیاد و پرشور مردم، بحث درباره جامعه آماری در انتخاب موضوعات را منتفی می‌کند را  هم ندید. اینجاست که کارگردان خود را از نعمت شهر برای نزدیک شدن از طریق آن به شخصیت اصلی محروم می‌کند چون اگر داخل شهر بیاید دستش رو می‌شود و نهایتا همان نگاه گزینشی خود را تکرار می‌کند؛ یا حلبی آبادهای اطراف تهران را نشان می‌دهد و یا دچار عصبیت افسار گسیخته در نگاه به شهر می‌شود. به همین خاطر هم هنرمندان رئالیست وطنی ترجیح می‌دهند بین همه مولفه‌های این ژانر، «پرسه‌زن» را به ایران نیاورند. چون نمی‌توانند یا نمی‌خواهند تصویری مشابه آنچه وودی آلن از پاریس به نمایش می‌گذارد را از کشورمان نشان دهند.

در نتیجه هنرمند بعضی از مولفه‌های رئالیسم را انتخاب می‌کند و دیگر مولفه‌های آن، که یکی از مهمترینشان پرداختن به شهر و زندگی شهر نشینی است را رها می‌کند. هدف، استفاده از پرسه‌زن و درد، نبود پرسه‌زن در سینمای ایران نیست بلکه مقصود مطرح کردن این سوال است که چرا نگاه واقع گرایانه همیشه یک عده شخصیت های ثابت را پیش روی خود دارد. از این رو برای جست و جو به دنبال پرسه‌زن در سینمای ایران باید ذره‌بین به دست بگیریم. البته در تعدادی از فیلم‌های سال های اخیر شخصیت پرسه‌زن و بهره بردن از فضای شهر به چشم می‌آید اما شهرک اکباتان تمام تهران و تهران هم تمام ایران نیست.