سوره سینما – حمید غفاریان: «شب طلایی» اولین فیلم یوسف حاتمیکیا در حالی این روزها اکران عمومی شده است که در جشنواره گذشته موافقان و مخالفان خود را داشت و برخی هم ترجیح دادند تا قلم خود را برای این فیلم نچرخانند اما آنچه که هست ما با اثری مواجه هستیم که شبیه جریان قالب سینمای ایران بعد از فیلمهای اصغر فرهادی است، همین که فرزند ابراهیم حاتمیکیا به جریان سینمای فرهادی طور نزدیک است خودش قصه و تحلیل خود را میطلبد.
داستان فیلم از جایی شروع میشود که در یک خانواده که خوش و خرم به یک بهانه گرد هم آمدهاند، ناگهان داماد خانواده متوجه میشود، شمشهایی که به امانت در خانه مادربزرگ است در جای خود نیست و حالا باید به دنبال آن رفت و در این مسیر مناسبات و روابط گذشته و حال دخیل میشود تا یک درام شکل بگیرد. در مواجهه ابتدایی با سوژه، قصه وسوسه کنندهای است و میشود از آن یک فیلم خوب درآورد که مخاطب امروز را هم درگیر کند. همین ایده یک خطی است که یوسف حاتمیکیا را وادار به ساخت آن کرده، ایدهای که نمیشود با دیدن فیلم برچسب تلف شدن را به آن زد اما می توان به آن برچسب تنبلی در پرداخت به جزییات را زد؛ فیلمنامه نیاز به یک نگاه موشکافانه برای عمق دادن و رساندن شخصیتها به جای درست را دارد هرچند سنگینی حجم زیاد دیالوگها روی کلیت فیلم به جای موقعیت سازیها حس میشود.
یوسف حاتمیکیا هم میتوانست برای ساخت فیلم اول به سراغ یک فیلم سادهتر برود که چالش جدی را برای خودش نسازد اما ساخت فیلم در یک لوکیشن فقط برای تیم تولید ساده است و جسارت او برای ساخت فیلم در چنین بستری و با این تعداد شخصیت خوب است هرچند رفته رفته مشخص میشود که میتوانست برخی از شخصیتها را از فیلم بیرون کشد و این حذف شخصیتها به استاتیک فیلم هم کمک میکرد. حاتمیکیا میتوانست روند قصه را با موقعیت های مختلف و بحرانی در فیلم بسازد.
مریم سعادت بعد از مدتها با «شب طلایی» به سینما بازگشته و به خوبی در نقش قرار گرفته است. نقش او جزو معدود شخصیتهایی است که در فیلم جا افتاده. حسن معجونی هم اجرای مناسبی دارد. اما از سوی دیگر تاکید اشتباه فیلم روی ماسک زدن آن هم در شرایطی که بسیاری از مخاطبان از آن دل خوشی ندارند، تصمیم درستی نبود و فیلم را دچار لکنت کرده است.
زمانی میشد به این شکل ماسک زدن اصرار داشت که خود کرونا هم نکتهای را به درام اضافه میکرد و فقدان تاکید فیلم به آفتهای کرونا بر اقتصاد مردم تبدیل به پاشنه آشیل آن میشد.
در نهایت باید گفت که «شب طلایی» در نخستین گام یوسف حاتمیکیا اتفاق خوبی است. اما تلاش برای حفظ استقلال از سینمای ابراهیم حاتمیکیا هم لزوما فضیلت نیست، در مقابل تکنیک هم یک فیلم را خوب نمیکند بلکه انتقال حس و سمپاتی در سینما است که کارکرد دارد.