نبود ایدههای نو در تبلیغات و معرفی آثار سینمایی در دراز مدت باعث کلیشه شدن روشهای تبلیغاتی و رکود گیشه سینماها میشود.
سوره سینما- محمد کارت: خوشبختانه وضعیت فروش گیشه سینماها در نیمه اول سال ۹۲ موفقیت نسبی قابل توجهی داشته است. اغلب فیلمهایی که اکران عمومی شدند با در نظر گرفتن پتانسیل و انتظاری که از هر کدام میرفت، توانستند مخاطب خود را داشته باشند. مقایسه وضعیت نمایش فیلمها در نیمه اول سال ۹۱ میتوان این تفاوت را حس کرد.
اما طبق گفته سینمادارها و نگاهی لانگشات به فیلمهایی که در نوبت اکران نیمه دوم سال قرار دارند میتوان پیش بینی کرد، سالنهای سینما در نیمه دوم سال شرایط مناسبی را نداشته باشند. اینکه چرا اکثر آثاری که قابلیت پر فروش شدن را داشتند به یکباره و پشت سر هم در نیمه اول سال روانه اکران شدند به عوامل مختلفی بستگی دارد، که باید دلایل آن را از شورای صنفی نمایش، سینمادارها و احیانا افرادی که برای اکران مافیایی عمل میکنند، پرسید. اما آسیب شناسی این قضیه هماکنون مورد بحث ما نیست.
گرم نگه داشتن تنور سالنهای سینما و فروش مناسب آثار سینمایی به مسائل گوناگونی بستگی دارد. سینمای ایران به زمان اکران، چگونگی تبلیغات و روش معرفی درست فیلم به مخاطبان، کمتر میپردازد. این قضیه گاهی به جبر و گاهی به اختیار است. وقتی زیرساخت و ظرفیت مناسب در زمینه اکران وجود ندارد، برنامهریزی زمان نمایش از دست صاحبان آثار خارج میشود و همه چیز به اما و اگرها متکی میشود. از طرف دیگر جدی نگرفتن و هزینه نکردن برای تبلیغات خلاقه باعث میشود فیلمها درست به مردم معرفی نشوند و همواره باید در پخش و اکران آنها، دست به دامن عملکردهای کلیشهای شد.
از این رو فیلمسازان یا به واسطه جنجال رسانهای یا حاشیههایی که برای فیلمشان ایجاد میشود مخاطب را به دیدن اثرشان ترغیب میکنند، یا با چند بیلبورد تبلیغاتی سر و ته ماجرای تبلیغات را به هم میآورند، آنقدر که جای نصب این بیلبوردها و طراحی کلی آنها شبیه به هم است که مردم وقتی در حال گذر از خیابانها هستند دیگر آنها را نمیبینند و دقتی بر آنها ندارند حتی گاهی اصلا متوجه نمیشوند بیلبورد در حال معرفی فیلمی جدید است. اینکه آیا پخشکنندهها در اجرایی کردن ایدههای نو و روشهای خلاق برای معرفی فیلمها به مردم ناتوانند یا صاحبان آثار تبلیغات را جدی نمیگیرند و برای آن هزینه نمیکنند خود جای سوال دارد.
تبلیغات یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین ارکان برای جذب مخاطب آثار سینمایی به شمار میرود به طوری که می توان گفت گاهی نحوه درست اجرای تبلیغات میتواند در جلب توجه مردم، بیشتر از کیفیت مضمونی و ساختاری اثر موثر عمل کند. شاید یکی از دلایلی که سینما در سالهای اخیر با کمبود تماشاگر روبرو شده را بعد از مشکل فیلمنامههای استاندارد به لحاظ ساختاری و مضمونی در نبود تبلیغات نو و بکر به شکل گسترده باید جستجو کرد.
اغلب فیلمهایی که در ژانرهای مختلف اکران میشوند تقریباً از یک شیوه شبیه به هم برای تبلیغات استفاده میکنند. به نظر میرسد فیلمسازان و پخشکنندهها به این موضوع بیتوجه هستند که شیوه تبلیغات و نحوه معرفی کردن یک اثر سینمایی به جامعه کلید راه ارتباط مردم با آن فیلم است.اگر باور داشته باشیم که سینما یک صنعت است، بحث اقتصادی و بازگشت سرمایه در آن عنصری اساسی به شمار میرود. استفاده از فیلمنامههایی که تولید اندیشه کنند و فرهنگساز باشند، توجه به تبلیغات صحیح و متفاوت، عنصری مهم و تأثیرگذار بر اقتصاد سینما و بازگشت مالی فیلمها است.
در سالهای اخیر نمونههایی از تبلیغات متفاوت برای نمایش فیلمها را داشتهایم. با کمی دقت در آمار فروش این فیلمها متوجه میشویم که از طریق تبلیغات متفاوت، گسترده و مستمر میتوان جامعه را با یک همراه کرد. مثلا درسال ۹۰ فیلم سینمایی «یه حبه قند» ساخته سیدرضا میرکریمی با تبلیغاتی گسترده، متفاوت و همسو با مایههای ملی و مذهبی روی پرده رفت. جنس تبلیغات، حجم آن و استفاده درست از حمایت رسانهها، «یه حبه قند» را در میان آثار پرفروش سال قرار داد. فیلم سینمایی «سعادت آباد» ساخته مازیار میری هم تیزرهایی متفاوت داشت که با استفاده از بازیگران و اشاره آنها درباره فیلم، مخاطب را به دیدن این فیلم ترغیب میکرد.
سینماگران در سالهای اخیر تلاش کردهاند با برداشتن فاصله خود و مخاطبان به فروش فیلمهایشان کمک کنند، سال ۹۰ نیکی کریمی کارگردان فیلم سینمایی «سوت پایان» در گیشه سینماها برای فیلمش بلیت فروخت، رامبد جوان کارگردان کمدی پرفروش «ورود آقایان ممنوع» به همراه بازیگرانش در گیشه سینماها حضور پیدا کردند و برای فیلمشان بلیت فروختند. فیلم سینمایی «نارنجیپوش» به کارگردانی داریوش مهرجویی یکی دیگر از فیلمهایی است که به اکران بهار ۹۱ رونق داد، نارنجی پوش شدن کارکنان سینما آزادی، حرکت دوچرخه سواران نارنجیپوش در شهر و … تمهیداتی بود تا مردم را به دیدن این فیلم تشویق کند.یا برای فیلم سینمایی «ضدگلوله» نیز سعی پخشکننده و صاحبان فیلم در تجربه کردن گونه متفاوت از تبلیغات در زمان اکران حس میشد. در تبلیغات این فیلم نظر مثبت سینماگرانی چون: رضا عطاران، اکبر عبدی، کمال تبریزی، فریدون جیرانی، مسعود فراستی و… را در پوسترها و بنرهای تبلیغاتی خود درج کرده بودند. تأیید «ضدگلوله» از نظر این سینماگران و گستردگی حجم پوسترها و تراکتهای تبلیغاتی، تماشاگر را بر آن میکرد که به سینما برود تا این فیلم را ببیند.
حجم تبلیغات به علاوه نام بازیگران و کارگردان توانست به کمک فیلم سینمایی «چه خوبه که برگشتی» داریوش مهرجویی بیاید و این فیلم را به فروش مناسبی برساند.فیلمهای مسعود دهنمکی نیز به علت مهارت خود دهنمکی و گستردگی تبلیغات و بعضا حمایتهای مختلف از اینجا و آنجا، فروش قابل توجهی دارند و به گیشه سینما شک وارد میکنند.در این بین نیز فروش قابل توجه فیلم سینمایی «هیس دخترها فریاد نمیزنند» پوران درخشنده میتواند نماینده آثاری باشد که از طریق پیشنهاد دادن مخاطبان به یکدیگر یا به قولی تبلیغ دهان به دهان، مورد استقبال قرار میگیرند.
با توجه به شرایط بحرانی در حوزه استقبال مخاطبان، نگاه صحیح در شیوه تبلیغات باید مورد بررسی دقیق و برنامه ریزی شده قرار بگیرد و فیلمسازان همواره بعد از تولید یک اثر به فکر ایدههای نو و خلاق برای روش تبلیغات آن باشد. چراکه بعد از کیفیت ساختاری اثرشان، تبلیغات امری گریزناپذیر برای جذب مخاطبان و دعوت تماشاگران به سالنهای سینماست. تجربه و زمان ثابت کرده که جامعه از طرحهای جدید تبلیغاتی استقبال و شیوههای بکر و خلاق نظر همه اقشار را جلب میکند.
البته همواره موانعی سرراه تهیهکنندگان و پخشکنندگان آثار سینمایی وجود دارد که مانع از اجرایی شدن ایدههای خلاق میشوند. بالا رفتن هزینههای تبلیغاتی در رسانهها، مطبوعات، تلویزیون، محیط شهری و مسائل دیگری که حتی با فراهم شدن شرایط مالی و هزینههای مربوطه مانع رسیدن به رویکرد جدیدی در تبلیغات میشوند. مسائلی مانند: اخذ مجوزهای لازم از نهادهای مختلف مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره ارشاد استان تهران، شورای شهر، شهرداری و… یک طرح تبلیغاتی باید از چند فیلتر بگذرد تا بعد از اصلاحات بسیار به مرحله اجرا برسد. در نتیجه اغلب فیلمها با یک شیوه و نگاه روتین تبلیغ میشود و از نظر تبلیغاتی بسیار کلیشهای و کهنه هستند و با یکدیگر تفاوت ندارند. هر نوع ایده و طرحی که منجر به جذب مخاطب شود و رونق اقتصادی در سینما به وجود آورد، رشد سینماداری و حتی تولید را در پی دارد.