سوره سینما – مهدی مافی : پدیده Comfort TV یا (با کمی مسامحه) «تلویزیون آرامشبخش» پدیدهای به قدمت تاریخ جعبه جادوست. از همان روزهای ابتدایی اختراع و تجاری شدن تلویزیون در دهه ۵۰ میلادی مشخص شد مصرف تلویزیونی هر فرد متفاوت و کاملا شخصی است. به این معنا که لزوما همه علاقه و توانایی ندارند که سر یک ساعت خاص منحصرا یک برنامه خاص ببینند. برخی صبحها وقت دیدن تلویزیون دارند و برخی شبها. برخی منتظرند تا آخرین بازی تیم محبوبشان را ببینند، عدهای سریال میخواهند و بعضی دیگر هم که فرصت حضور در کلاسهای آموزشی را ندارند از تلویزیون برای یادگیری هرچیزی استفاده میکنند. همه اینها باعث شد تا شبکههای تلویزیونی برای بازدهی بالاتر مصرف مخاطبینشان را مطالعه کنند. چیزی که در نهایت منجر به شکلگیری محتوای متناسب با ساعات پخش و پرایم تایم شد. از آن روزها خیلی چیزها در تلویزیون تغییر کرده اما یک قاعده به هیچ عنوان عوض نشده: مخاطبین مختلف سلایق مختلف دارند و برنامه های مختلفی نیاز دارند؛ خانمهای خانه دار صبح وقتی با رفتن همسر و فرزندان تنها میشوند فرصت دیدن تلویزیون پیدا میکنند، بچهها وقتی از مدرسه تعطیل میشوند برنامه کودک میخواهند و سریال باید شب روی آنتن برود. از همان زمان گروهی از مخاطبین تلویزیون بودند که نیازشان کمی با بقیه تفاوت داشت. افرادی که بعد یک روز بسیار پراسترس در محل کار و اجتماع به کانون امن خانواده برمیگشتند و به تلویزیون پناه میآوردند تا این دستگاه جدید آنها را آرام کند. آرامشی که اگر ایجاد نمیشد، استرس و عصبانیت افراد به اعضای خانواده انتقال پیدا میکرد و روز بعد به صورت تصاعدی در جامعه بالا میرفت. همین زمان اولین بار بحث مربوط به «تلویزیون آرامشبخش» یا Comfort TV توسط کارشناسان و به صورت ابتدایی انجام شد. شبکههای تلویزیونی به عنوان یکی از وظایف اجتماعی خودشان به سمت آرامشبخشی جامعه حرکت کردند. در دهههای بعد گروهی از آثار تولید شدند که به صورت تخصصی با عنوان محتوای «تلویزیون آرامشبخش» معرفی میشدند.
سال ۲۰۲۰ و با گسترش پاندمی کرونا، اضطراب و نگرانیهای تک تک مردم جهان به شکلی تاریخی افزایش پیدا کرد و همین موضوع باعث شد تا دوباره بحث Comfort TV در رسانههای جهان مطرح شود. شبکههای تلویزیونی و البته VOD های تازه گسترش یافته سراغ تولید محتوای آرامشبخش رفتند. سوال مهم اما این است: محتوای آرامشبخش دقیقا چه نوع اثری است؟ این سوال وقتی جدی میشود که بدانیم دایره Comfort TV از «تد لسو» تا «بازی مرکب» را میتواند شامل شود.
طبیعتا باتوجه به سبک زندگی متفاوت و سلایق مختلف مردم نمیتوان یک نسخه ثابت نوشت و باید اعتراف کرد که افراد با چیزهای مختلفی هم آرام میشوند. اما در طول همه سالهایی که از عمر تلویزیون میگذرد مطالعه موردی آثار آرامشبخش و بررسی ویژگیهای آنها ما را به خصیصههایی رسانده که امروزه به عنوان ویژگیهای محتوای مخصوص Comfort TV شناخته و تدریس میشوند. مهمترین ویژگی این آثار آن است که مخاطب به واسطه دیدنشان اضطراب مضاعف پیدا نکند. همین مسئله باعث میشود بیننده حس خوبی نسبت به سریالهای آرامشبخش پیدا کند که موجب دیدن چندباره آنها میگردد. پس اگر سریالی به نظرتان میآید که در آن به اوج استرس و هیجان رسیدید و پس از یک بار تماشا هم بایگانیاش کردهاید بدانید گزینه خوبی برای آرامش نیست. آثار تلویزیون آرامشبخش باید توانایی این را داشته باشند که مخاطب را در مدت زمان تماشا به دنیای خودشان ببرند. در نتیجه بیننده پای آنها، به هیچ چیز دیگری فکر نمیکند. برمبنای همین ویژگی میشود متوجه شد سریالهای آبکی که دم به دقیقه شما را متوجه ساعتتان میکند یا آثار حوصله سربر روشنفکری از دایره گزینهها حذف میگردند. آثاری که در دسته Comfort TV دسته بندی میشوند مملو از احساسات انسانی هستند. عموما نوستالوژی در آنها نقشی کلیدی ایفا میکند. این موضوع آنقدر پر رنگ است که خیلی از اوقات مخاطبین به جای دیدن سریالهای امروزی برای آرامش پیدا کردن تصمیم میگیرند سریالهای قدیمی را ببینند تا یک بار دیگر طعم گذشته دلنشینشان را بچشند. در عین حال ویژگی بعدی این دسته از برنامههای تلویزیونی این است که مخاطب را غمگین نکنند. پس بسیاری از آنها سراغ کمدی و پایانهای خوش میروند. آنها زیباییهای زندگی را نشان میدهند و تلاش میکنند دید مثبت و مثبتاندیشی را به مخاطب خود هدیه دهند.
رسانههای جهان در چندسال اخیر همیشه تلاش کردهاند که چنین محتوایی را همیشه در دسترس مخاطبینشان قرار دهند. این موضوع بعد از گسترش پاندمی کرونا در سال ۲۰۲۰ اوج هم پیدا کرد به طوری که کارشناسان مختلف رسانه و روانپزشکی دست به مطالعه سریالهای خانگی زدند. شاید برایتان جالب باشد که سریال پر از خشونتی مثل «بازی مرکب» هم در این دسته بندی قرار داده شده است. اثری که در نگاه اول احتمالا به هیچ عنوان ویژگیهای Comfort TV را نداشته باشد اما وقتی کمی دقیقتر به آن نگاه میکنیم میبینیم تواناییهای بالقوه بالایی دارد: اول از همه این که عموم مخاطبان «بازی مرکب» اگرچه همراه تعلیق سریال میشوند اما اضطراب مضاعف پیدا نمیکنند. صاحبنظران روانپزشکی دلیل این امر را فانتزی بالای اثر میدانند. به طوری که مخاطبان میتوانند تقریبا مطمئا باشند که چنین چیزی در دنیای واقعی رخ نمیدهد. تحت هیچ شرایطی. در عین حال خشونت نمایش داده شده در این اثر هم به نسبت خشونت واقعی برای مخاطب قابل تفکیک است. از طرف دیگر «بازی مرکب» میتواند بیننده خودش را به فضای دیستوپیایی که ساخته ببرد و در تمام طول اپیزود همانجا نگه دارد. سازندگان سریال به لحظات کمیک و انسانی هم فکر کردهاند و در نهایت موفقیت کاراکتری که از هیچ چیز به همه چیز میرسد برای کسانی که پای آن نشستهاند آرامشبخش است.
البته باید توجه داشت که لزوما همه سریالهای Comfort TV برای همه آرامشبخش نیست. عده کثیری از مخاطبان اساسا علاقهای به دیدن آثار فانتزی ندارند. پس نمیشود توقع داشت که با «بازی مرکب» آرام شوند. خیلیها ترجیح میدهند سراغ اثری مثل «تد لسو» بروند. با شخصیتی مثبتاندیش که مدام دیالوگهای سرخوشانه میگوید (مثل Be a Goldfish یا Football is Life). کاراکتری دارد که در بدترین شرایط روحی هم میتواند حال خودش و مخاطبانش را خوب کند و با شوخی و خنده مدام به آرامش مخاطب کمک کند. سریالی با داستانهای آنقدر خوش و خرم که طعمشان در دهان شکرک میزند از شیرینی. «تد لسو» و آثار مشابه آن Comfort TV سنتی هستند. بر خلاف «بازی مرکب». به این معنا که در بیشتر دستهبندیها اگر به دنبال محتوای تلویزیون آرامشبخش باشید عموما با آثاری مثل «تد لسو» مواجه میشوید.
آیا تلویزیون آرامشبخش به معنی مخدر است؟ چیزی که مخاطب به وسیله آن سرگرم شود و واقعیات زندگی را فراموش کند؟ قطعا نه! تلویزیون آرامشبخش در حالت ایدهآل باید اضطراب و خشونت مخاطبانش را کم کند تا بتواند با آنها به گفت و گو بر سر مسائل مختلف بنشیند. کاری که در آمریکا بارها نمونه آن را دیدهایم. سریالی مثل «دوستان» را تصور کنید: در اواخر دهه ۹۰ و ابتدای قرن جدید بسیاری از چالشهای اجتماعی که جامعه آمریکا برای نخستینبار با آن رو به رو شده بود را مطرح کرده و با نگاه خود راه حل ارائه میداد. مطمئنا برخی مسائل مطرح شده در آن سریال (خصوصا در مقوله خانواده و سبک زندگی) اگر کف جامعه مورد بررسی قرار میگرفت با خشونت همراه میشد اما به واسطه یک اثر هنری بحران فروپاشی خانوادههای سنتی و آغاز شکلگیری خانوادههای انتخابی مطرح و مورد توجه قرار گرفت.
تلویزیون ایران قدمت دهها ساله دارد و جالب این که در طول این سالها گاهی سراغ تولید و پخش آثار Comfort TV رفته است. یکی از تجارب درخشان ما در این حوزه سریال «خانه سبز» به حساب میآید که در زمان خودش اصطلاحا «خیابان خلوتکن» بود. هرچند از آن روزها زمان زیادی گذشته و اوضاع سریالسازی یا اساسا ساخت برنامههای جذاب آرامشبخش در صدا و سیما به هیچ عنوان خوب نیست. این روزها حتما خلا تلویزیون آرامشبخش خصوصا از آن جنسی که بتواند به گفت و گو دامن بزند بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود. صدا و سیما چنین آوردهای برایمان ندارد و VODها هم اساسا مسئولیت اجتماعی برای خود متصور نیستند.