سوره سینما – هدیه حدادیاصل: اهمیت پرداختن به موضوع کودک و نوجوان در هر جامعهای و با هر رسانهای در جهت رشد و تکامل شخصیتی این گروه سنی، به اندازه تربیت این قشر از جامعه حائز اهمیت است.
دلیل اینکه سیزدهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور بهعنوان روز دانشآموز ثبت شده، شهادت جمعی از دانش آموزان معترض به حکومت پهلوی در تاریخ ۱۳ آبان سال ۵۷ بود.
با وجود تاریخی شدن این روز بهعنوان روز دانشآموز و ۴۴ سالی که از این واقعه میگذرد اما سینمای ایران هیچ تولیدی دقیقاً با این مضمون و محوریتِ پرداختن به آن در تاریخ خود ندارد و قدمی برای تصویر کردن وقایع آن دوره و آن روز برنداشته است. سوژهای که به مراتب میتوانست بهعنوان یک اثر سینمایی ماندگار در تاریخ سینمایی کشور به یک سند تاریخی از آن روز مبدل شود، تاکنون در دست تهیه و تولید قرار نگرفته است!
اما با این وجود در ابعاد دیگر، پرداختن به موضوع دانشآموز (که در دو گروه سنی کودک و نوجوان قرار میگیرد) بهعنوان یک دغدغه مهم در ذهن و عملکرد بسیاری از کارگردانان مطرح و حتی غیر حرفهای سینمای ایران وجود داشته و دارد. کارگردانانی که از دهههای گذشته در آن فعالیت میکنند، تولید تفکر دارند و فیلم میسازند، همواره دغدغه نوجوانان را داشتهاند. نوجوانانی که ممکن است مشکلات معیشتی، چالشهای زندگی و یا دغدغههای مدرسهای آنها هرکدام سوژهای برای پرداختی صحیح به ابعاد مختلف شخصیتی آنها باشد.
در همه ادوار تاریخی سینمای ایران بسته به موضوعات مهمی که در جامعه رخ داده است، بودهاند کارگردانانی که زوایای مختلف یک جامعه را در مورد کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار دادهاند. به معضلات آنها پرداختهاند و سعی کردند زبان آنها برای ارائه خواستههایشان در ابعاد گستردهتری باشند. گاه این سوژهها از تخیل نویسنده و کارگردان برآمده است و گاه از روی وقایع واقعی تصویر شدهاند. از برادری که برای برنده شدن در مسابقات دوومیدانی مدرسه تمام تلاشش را میکند تا نفر سوم شود تا یک کتانی برای خواهرش به دست آورد تا نوجوانی که برای دفاع از میهن قید مدرسه و تحصیل را میزند و به جبهههای جنگ میرود! همه اینها در قالب فیلمهای سینمایی دغدغه مندی جای میگیرند که میتواند بهمثابه یک تاریخ مصور در آینده موردبررسی واقع شوند.
جدای از تصویر کردن چنین موضوعاتی، مبحث مخاطب و خواسته او طرح میشود، مبحثی که کارگردان و تولیدکننده باید به اندازهای مطالعه و درک از اجتماع داشته باشد تا بداند چه سوژهای با چه دیدگاهی و چه مطلبی میتواند برای دانشآموز بهعنوان یک مقوله تربیتی مورد تائید قرار گیرد. به عبارت دیگر بحث مخاطب از آن جهت حائز اهمیت است که برای الگوسازی در مورد مخاطب کودک و نوجوان، باید دقت بیشتری به خرج دهیم تا از حد و حدودهای تربیتی خارج نشده و بتوانیم یک الگوی مناسب برای آن باشیم.
از این حیث اگر بخواهیم کارگردانان مطرحی را در نظر بگیریم که دغدغه تولید محتوا درباره دانش آموزان (نه برای دانشآموز!) را داشتهاند میتوانیم به عباس کیارستمی، کیومرث پوراحمد، پوران درخشنده و مجید مجیدی اشاره کنیم که حول محور این ماجرا فیلم تولید کردهاند، فیلمهایی که هر کدام وزنهای سنگین در سینمای کودک و نوجوان ایران باقی ماندهاند.
رویکرد و دیدگاه هرکدام از کارگردانانی که در بخش بالا نام بردیم با دیگری متفاوت است. بهعنوان مثال عباس کیارستمی بهعنوان سردمدار فیلمسازی در حوزه کودک و نوجوان که متعلق به دورهای از کانون پرورش فکری کودک و نوجوان است که یک دوره طلایی را برای این کانون به ارمغان آورده است، دورهای که دستاورد آن تولید فیلمهای کوتاه و بلندی است که هر کدام حاصل ایدههای محیطی در دوران خودشان هستند.
«نان و کوچه»، «بزرگداشت معلمها»، «لباسی برای عروسی»، «خانه دوست کجاست؟»، «من هم میتوانم»، «قضیه شکل اول شکل دوم»، «مسافر»، «زنگ تفریح»، «به ترتیب یا بدون ترتیب»، «از اوقات فراغت خود چگونه استفاده کنیم؟»، «تجربه»، «بهداشت دندان»، «دندان درد»، «مشق شب»، «دو راه حل برای یک مسئله»، «رنگها»، «راه حل» همه آثار عباس کیارستمی بهعنوان هنرمندی است که توجه ویژهای به تعلیم و تربیت و نظام آموزشی کشور داشت.
فیلمهایی چون «خانه دوست کجاست؟»، «مشق شب»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «پشت پرده مه»، «کتونی سفید»، «خواهران غریب»، «بچههای آسمان»، «تنهای تنهای تنها» و «۲۱ روز بعد» از جمله فیلمهایی هستند که در این گزارش و گزارشهای پیش رو در موردشان صحبت خواهیم کرد.
*«خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی
فیلم سنیمایی «خانه دوست کجاست» دقیقا در اواسط دوران جنگ تحمیلی تولید شد، با اینکه این فیلم روایتی از دوست های ساده و بی آلایش آن دوران میان بچههای مدرسه ای بود اما این نقد به کیارستمی مطرح بود که چرا در میان تمام نوجوانانی که در آن روزها جان خود را کف دست می گذارند و برای دفاع از میهن راهی جبهه های جنگ می شوند، به سراغ سوژه ای رفته است که در شمال کشور و میان بچه های دبستانی روایت می شود.
گرچه این نکته در زمان خود حائز اهمیت بود اما نمی تواند چیزی از تاثیرگذاری فیلم سینمایی «خانه دوست کجاست» کم کند. این فیلم به عنوان یک فیلم شاعرانه، دوستی میان دانش آموزانی را نشان می دهد که سهم زیادی از خاطرات تلخ و شیرینشان را در دوران مدرسه تجربه کرده اند، تجربهای که در دوران کودکی در یک شمایل صادقانه و ساده رخ میدهد.
در این فیلم یک بچه مدرسهای متوجه میشود که دفتر دوستش را به اشتباه برداشته است؛ بنابراین از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما فرصتی کم دارد و راهی دشوار زیر باران! پسر بچه که در روستای کناری زندگی میکند به بهانه خرید نان از خانه خارج میشود و تا غروب آن روز به دنبال خانه دوستش میگردد اما نمیتواند خانه را بیابد و غمگین به خانه خودشان بر میگردد؛ ولی تصمیم میگیرد تکالیف دوستش را برایش بنویسد تا مانع اخراج شدن او شود و صبح فردا دفتر را به او برساند.
*«مشق شب» عباس کیارستمی
فیلم «مشق شب» با سکانس هایی شروع می شود که دانش آموزان ابتدایی با بازی و شادی های کودکانه در حال رفتن به مدرسه هستند و کارگردان در طول راه با بعضی از آنها گفت و گو می کند. سپس فضای داخلی مدرسه است. کیارستمی؛ خود در قالب کارگردانی که گزارشگر نیز هست از آنان پرسش هایی درباره ی تکالیف درسی می پرسد و آنان نیز هریک پاسخ می دهند.
فیلم در نوع خود با یک نگاه جدید و جسورانه به سراغ دانش آموزان رفته بود تا یکی از روش های آموزشی در نظام آموزش و پرورش را به چالش بکشد. عباس کیارستمی بدون فیلمنامه و براساس یک اتفاق در زندگی شخصی ساخت «مشق شب» را بدون اینکه بداند میخواهد مستند بسازد یا فیلم سینمایی، آغاز می کند. فیلم نمایش دلهره، ترس و اضطراب یک نسل در مدرسه است. ترس و دلهره دانش آموزانی را نشان می دهد که باید تکالیف آماده به مدرسه ببرند تا با تنبیه معلمان مواجه نشوند. این فیلم اغلب دانش آموزان را مضطرب، بدون اعتماد به نفس، بدون حمایت خانواده و درگیر مشکلات خانوادگی نشان می دهد.
نقدی که از سوی معلمان همان نسل بر این فیلم وارد شد، آن بود که اگر کیارستمی تصمیم می گرفت به جای ساخت فیلم مشق شب در یک مدرسه ی پسرانه آن را در یک مدرسه ی دخترانه می ساخت عواقب و نتایج شوک آور و تکان دهنده ای در بر داشت !
این فیلم به عنوان یک نقد اعتراضی در کارنامه عباس کیارستمی ثبت شده است، نقدی جسورانه که از لگدمال شدن حقوق کودکان در زمان و دهه خود صحبت میکند.
*«پرنده کوچک خوشبختی» پوران درخشنده
«پرنده کوچک خوشبختی» دومین تجربه بلند سینمایی پوران درخشنده فیلمساز، نویسنده و کارگردان ایرانی محسوب می شود. داستان این فیلم درباره دختری به نام ملیحه است که بر اثر ضربه ی روحی در کودکی قدرت تکلم خود را از دست داده است و با یادآوری گذشته دچار تشنج عصبی می شود. او حتی قصد به خودکشی هم میزند تا اینکه خانم معلم داستان ما، خانم شفیقی با بازی فراموش نشدنی زنده یاد هما روستا، فرشته وار و عاشقانه در بازسازی شخصیت دخترک تلاش می ورزد. پرنده کوچک خوشبختی فیلمی است که به مشکلات جامعه ایران و به آسیب شناسی شیوه های تعلیم و تربیت رایج می پردازد.
درخشنده در آن زمان در مورد بازیگران کودک فیلم خود به این امر اعتقاد دارد که با وجود مشکلات جسمی که دارند اما توانسته به خوبی از پس نقش خود برآیند و فیلم را تا جایی که می توانند باورپذیر کنند.
روابط میان دختر با والدین در این فیلم، می تواند گذاری از زندگی روزمره خیلی از خانواده هایی باشد که با این شرایط دست و پنچه می کنند که علاوه بر به تصویر کشیدن یک معضل، راهکاری برای خانواده های این چنینی ارائه می کند.
«پرنده کوچک خوشبتی» در زمان خود به عنوان یک فیلم پرمخاطب درباره کودک و نوجوان، توانست یک وزنه سنگین در سینمای ایران باشد و بماند.
این گزارش ادامه خواهد داشت…