سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۳ آبان ۱۴۰۱ در ۱۱:۵۲ ق.ظ چاپ مطلب
نگاهی به مجموعه «پوست شیر»؛

زخم‌های تازه و جستجوی دردهای مشترک

Pooste-Shir1

بعد از گذشت چند قسمت از پخش «پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی در شبکه نمایش خانگی، کامبیز حضرتی در یادداشتی به این سریال پرداخت.

سوره سینماکامبیز حضرتی: «پوست شیر» ساخته جمشید محمودی مجموعه‌ای است که اگرچه رگه‌های ژانر معمایی، جنایی و درام در آن قابل شناسایی است اما وجه غالب ژانریک این مجموعه با تریلر است. سرشت این سریال به دلیل کشش و تعلق‌هایی که در ساختار روایی خود گنجانده و روایت بر مبنای آن پیش می‌رود بیش از همه به یک تریلر مهیج گرایش دارد. ژانری که علیرغم پیشینه طولانی در ادبیات و سینما پیچیدگی و گستردگی زیادی دارد و گونه‌های ترسناک و جاسوسی و درام روانشناسانه از متعلقات این گونه گسترده محسوب می‌شود. هرچند که در برخی دیدگاه‌ها تریلر را یک زیر ژانر متعلق به گونه‌های ترسناک و جنایی به حساب می‌آوردند.

در ژانر تریلر آثار سینمایی در ضمن آنکه از فضای رازآلود و مرموزی برخوردار هستند اما از هیجان، تعلیق و کشش در داستان و فرم فیلم به وفور استفاده می‌کنند. مخفی‌کردن اطلاعات از تماشاگر، سکانس‌های تعقیب و گریز و مبارزه، موقعیت‌های خطرناک و تضاد کاراکترها یا وجود یک نیروی خارجی تهدیدکننده از مؤلفه‌های ژانر تریلر هستند. مضامینی همچون بی‌قاعده و متغیر بودن حقیقت، ماهیت غیرقابل‌انکار ظلم بشر و ته‌‎مایه‌هایی همچون سایه، رویا، جنایت، پارانویا، توطئه و تعلیق، عناصر تشکیل دهنده اکثر فیلم‌های تریلر هستند. عناصری که به وضوح در سریال «پوست شیر» قابل ردیابی است.

در این مجموعه با عوامل و عناصر ژانریک مواجه هستیم که در بستر یک داستان با لوکیشن‌های تهران و شمال کشور روایت می‌شود.علیرغم وابستگی  این مجموعه به لوکیشن ایران و انطباق عناصر روایی ژانر تریلر با فضاهای ایرانی فیلم شباهت چندانی به تریلرهای دور و نزدیک در سینمای ایران ندارد؛ از تریلرهای خاچیکیان گرفته که در آن عناصر روانی و دلهره و اضطراب نقش کلیدی‌تری به نسبت سایر عناصر دارد تا تریلرهای امنیتی که در سال‌های اخیر مورد تاکید قرار گرفته است. «پوست شیر» اما به نمونه‌های خارجی این ژانر شباهت دارد و نقطه قوت آن انطباق دادن آن عناصر با یک فضای خوش ساخت است و گام مهمی در پیش‌برد سینمای پلیسی ایران است که نمونه شاخص و قابل توجهی در این حوزه تولید نکرده‌ایم.

وفاداری به یک سنت انتقام

از زمانی که مسعود کیمیایی فیلم «قیصر» را ساخت الگویی در سینمای ایران رقم خورد که کمابیش در بسیاری از فیلم‌ها تکرار شد. تم اصلی این فیلم انتقام بدون بهره گرفتن از دستگاه قانون است. قیصر کسی بود که به شخصه دست به چاقو برد تا انتقام خون عزیزان خود را بگیرد، درحالی که می‌توانست با توسل به قانون به نتیجه دلخواه خود برسد. این الگو در فیلم «صادق کرده» ساخته ناصر تقوایی به نوع دیگری تکرار شد. در این فیلم نیز که بر مبنای داستانی واقعی ساخته شده است صادق (سعید راد)، مشهور به صادق کرده برای گرفتن انتقام از قاتل همسرش کشتار رانندگان کامیون را آغاز می‌کند. در این فیلم هم با انتقام بدون توسل به قانون مواجه هستیم. الگویی که تا امروز به طرق مختلف در سینمای ایران تکرار می‌شود. به طور مثال «فروشنده» اصغر فرهادی نیز با این نقش‌مایه قابل بررسی و تحلیل است. در «فروشنده» رعنا توسط مردی متجاوز مورد تعدی قرار می‌گیرد و عماد همسر او به طور محلی و شخصی به دنبال عامل تجاوز است. در حالی که یافتن متجاوز توسط پلیس بدیهی‌ترین رفتاری است که اتفاقا از هرکسی در این شرایط ممکن است سر بزند.

الگوی انتقام‌گیری شخصی بدون توسل به قانون به نوعی در «پوست شیر» قابل ردیابی است. نعیم(هادی حجازی‌فر)  که پانزده سال زندان را به عشق دیدن دخترش تاب آورده، پس از رهایی و یک سفر تفریحی دخترش را از دست می‌دهد. نعیم نیز مانند قیصر و صادق کرده درصدد برمی‌آید تا علاوه بر آنکه کلانتر موضوع قتل دخترش را دنبال کند خود نیز دست به انتقام بزند و ورای قانون مظنون‌ها را گوشمالی بدهد تا بتواند از قاتل جانی دخترش انتقام بکشد. این بی‌اعتمادی به قانون یکی از نقش‌مایه‌های گسترده در سینمای ایران است که امتداد آن تا این سریال گسترده شده است.

نعیم در «نامکان»

یکی از وجوه قابل توجه سریال «پوست شیر» گنجاندن کاراکتر نعیم در فضاهایی است که به قول مارک اوژه انسان‌شناس فرانسوی «نامکان» (non-place ) نامیده می‌شوند. او کاراکتری است که به جای حضور در مکان مدام در نامکان (مکان فاقد هویت) حضور داشته و به تصویر کشیده می‌شود.

«نامکان» (non-place ) مفهومی است که در مقابل «مکان انسان‌شناختی» قرار دارد. به عقیده این پژوهشگر انسان پسامدرن در مکانی خالی از هویت ایام می‌گذراند که در مقابل مکان قرار دارد. وی معتقد بود که انسان سوپرمدرن در دنیای خارج مکان‌هایی خالی از هویت می‌سازد و به آنها نامکان می‌گویند.

اگر یک مکان را بتوان به مثابه «جایگاهی» هویت‌بخش، رابطه‌ساز و تاریخی تعریف کرد، فضایی که نتواند در هیچ‌یک از این موارد هویتی، رابطه‌ای یا تاریخی تعریف شود، یک نامکان است. فرضیه‌ای که در اینجا از آن دفاع می‌شود آن است که سوپرمدرنیته تولیدکننده نامکان‌ها است؛ یعنی فضاهایی که خود به خود مکان‌های انسان‌شناختی نیستند و افراد نمی‌توانند در جاهای قدیمی قرار بگیرند. جهانی که انسان‌ها در کلینیک به دنیا می‌آیند و در بیمارستان از دنیا می‌روند، جایی که نقاط گذار و اشتغال موقت به صورتی لوکس‌گرایانه یا غیرانسانی افزایش می‌یابند. زنجیره هتل‌ها و کلوب‌های تعطیلات، اردوگاه‌های پناهندگان، حومه‌های حاشیه‌نشینان در معرض تخریب یا زوال و رو به فساد و… جهانی است که برای فردیت تنها، گذار، موقت‌بودن و ناپایداری… ساخته شده‌است.

با این توضیحات نعیم کاراکتری زندانی است که بعد از ۱۵ سال نه به جامعه که به نامکان تبعید شده است. او همچون انسان رانده شده و حاشیه‌نشی است که به جای حضور در مکان و جمع انسان‌ها در نامکان‌هایی چون قهوه‌خانه، مهمانسرا، سالن سینما و نامکان‌هایی از این دست اسیر شده است و دیگر ارتباطی بین او و چنین مکان‌هایی نیست. قهوه‌خانه‌ای که نعیم در آن قدم می‌گذارد قهو‌ه‌خانه مربوط به دوران اینترنت است و ربطی به روابط سنتی از نوعی که در فیلم «کندو» می‌بینیم ندارد.

حضور در نامکان بخش بسیار مهمی از این مجموعه است که شخصیت اصلی خود را گاه بیش از رفتار و منش و دیالوگ‌هایش معرفی می‌کند.

Pooste-Shir2

انگیزه‌های ناکافی برخی از شخصیت‌ها

«پوست شیر» مجموعه‌ای قابل توجه از لحاظ بازیگری، فیلمبرداری  و مجموع بازی‌ها است. این فیلم از لحاظ تدوین ریتم مناسبی را (در ارتباط با ریتم داستان) برگزیده است که نشان از یکدست بودن کیفی این سریال‌ در بحث کارگردانی دارد.

این فیلم اگرچه در فصل‌هایی، تداعی کننده آثار سینمایی و سریال‌های خارجی است که در سال‌های گذشته به نمایش درآمده اما آنچه بیش از پرداختن به برداشت و اقتباس برای ارزیابی «پوست شیر» اهمیت دارد کیفیت اجرای این فیلم است و نحوه انطباق دادن آن با جهان قابل باور در شرایط حال حاضر کشور است.

فیلمنامه این مجموعه از لحاظ دیالوگ‌نویسی و انسجام ساختاری برجستگی‌های زیادی دارد. شکل چینش فصل‌ها و رفت‌وآمد بین گذشته و حال بخش عمده‌ای از بافت روایی این فیلم را تشکیل می‌دهد. اگرچه این رفت‌وآمدها تا اینجای کار (هفت قسمت اول) خوب درامده است اما تعدد فلاش ‌بک‌ها معمولا به ازدست رفتن انسجام فیلم می‌انجامد. حتی اگر این فلاش بک‌های متعدد در فیلمی مانند «زن ناشناس» تورناتوره نیز تکرار شود رشته کار را ازهم می‌گسلد.

یکی دیگر از مشکلات فیلمنامه سریال «پوست شیر» جانیانداختن و عدم توجیه انگیزش‌ شخصیت‌ها برای همراهی در مسیر داستان است. فیلم تلاش چندانی ندارد تا انگیزه افراد را برای تغیر رفتار و تصمیمات‌شان توجیه کند. برای همین تغییر عزم کاراکترها آنی و بدون توجیه کافی انجام می‌شود. نمونه‌ها برای این موضوع بسیار است: انگیزه ساحل برای پذیرش پدرش بعد از ۱۵ سال دوری کامل به یکباره عوض می‌شود، انگیزه محب مشکات برای پذیرفتن مسئولیت جنایتی که در آن جان دخترش را از دست داده با چند پلان کوتاه تغییر پیدا می‌کند و…

مونولوگ، عرصه فوران احساسات

یکی از مشکلات دیالوگ نویسی در سینمای ایران عدم توجه به منطق گفتگو است. معمولا در بسیاری از آثار سینمایی، مخصوصا در بزنگاه‌های احساسی منطق دیالوگ به مونولوگ تبدیل می‌شود. به این اعتبار فیلم به صورت مکالمه‌محور پیش می‌رود اما ناگهان با فوران‌های احساسی مواجه می‌شویم که منطق گفتگو را درهم می‌شکند و اجازه نمی‌دهد روابط به صورت ارتباطی پیش رود.

این مضوع گذشته از آنکه یک مشکل اجتماعی محسوب می‌شود یک ضعف عمده فیلمنامه‌ای محسوب می‌شود. سریال «پوست شیر» نیز در لحظات حساس احساسی مانند دروغ‌ گقتن زن به شوهرش، خرده‌گرفتن ساحل به پدرش و در تمام او‌ج‌های احساسی قابل ردیابی است.

فوران احساسات در مونولوگ‌ها و عدم‌ توجیه و پرداخت مناسب انگیزه کاراکترها از جمله نقایص فیلمنامه این سریال است اما جدا از آن، ساختار داستان و در مواردی دیالوگ‌ها درخشندگی زیادی دارد. کارگردانی جمشید محمودی در مجموع قابلیت بالایی دارد و این موضوع در تدوین بدون شتاب این مجموعه، فیلمبرداری پویا، بازی‌های بقاعده و موسیقی مفهومی کار قابل رویت است.

یکی از وجوه این مجموعه پرداختن به بازیگرانی چون هادی حجازی‌فر و شهاب حسینی در هیئتی تازه است. اگرچه حجازی‌فر در فیلم «لاتاری» نقشی متفاوت و شخصیتی غیرتی دارد اما نقش او در آن کاراکتر تاحدودی به حال‌وهوای «پوست شیر» شباهت دارد. شهاب حسینی نیز در «پوست شیر» یک بازی برونگرا را به نمایش گذاشته است. همچنین پس از سال‌ها که از بازی‌اش در سریال «پلیس جوان» گذشته، او دوباره در نقش پلیسی است که گذشته خود او هم با پرونده‌های جنایی گره خورده است.

در این مجموعه زخم‌های تازه و دردهای مشترک است که آدم‌های داستان را به حرکت وامی‌دارد و دیگر کاراکترها را به همراهی با آ‌ن‌ها مجبور می‌کند. کاراکترهایی که علیرغم قلب‌هایی کوچک و پرنده‌وار، پوست شیر به تن کرده‌اند.