سوره سینما – به بهانه آغاز پخش فصل پنجم «یلواستون» Yellowstone نشریه آتلانتیک ویژهنامهای درباره تیلور شریدان، خالق این مجموعه، منتشر کرد. در ادامه به بخشی از این ویژهنامه که درباره پر مخاطب ترین سریال چند سال اخیر در آمریکا و خالق آن نوشته شده خواهیم پرداخت.
اوایل ۲۰۱۷ بود که تیلور شریدان، پروژه «یلواستون» را جلوی مدیران کمپانی ویاکام توضیح میداد. شریدان امتیاز بهرهبرداری از این طرح را پیشتر به اچبیاو فروخته بود اما پس از سالها خاک خوردن، تصمیم گرفت که وقت ساختن این سریال رسیده است. دیوید گلیزر بازیگری که در کودکی به ستارگی رسیده بود، معرف شریدان به کمپانی ویاکام بود.
گلیزر پتانسیل را در شریدان و قصه «یلواستون» دیده بود؛ او به شریدان کمک کرد تا قرارداد با اچبیاو را فسخ کرده و بدنبال خانه جدید بگردند. آنها در این مسیر، با جوابهای خیر مودبانه و نچندان مودبانه متعددی نیز روبرو شدند. گلیزر در نهایت توانست توجه کمپانی ویاکام را جلب کند؛ ویاکام میخواست تا شبکهای بنام پارامونت را راهاندازی کرده و چند سریال اورجینال نیز برای آن بسازد.
شریدان در ابتدا رغبتی برای پیوستن به ویاکام نداشت، لذا برای اینکه گلیزر بتواند این فیلمنامه نویس را راضی کند، یک هواپیمای اختصاصی برای آوردن او از پارک سیتی در یوتا به لس آنجلس فرستاد و به او قول داد که مجبور نخواهد شد تا شب را در این شهر بگذراند. شهری که (لس آنجلس) شریدان از آن متنفر شده بود.
جلسه میان شریدان و مدیران ویاکام بصورت یک پروپوزال نبود، بیشتر شبیه به اتمام حجت بود. شریدان به مدیران گفت: حدود صد میلیون دلاری برایتان هزینه دارد. شما باید اجاره هفتاد هزار دلاری به ازای هر هفته برای اسبها بپردازید. آیا هنوز میخواهید این کار را انجام دهید؟
او در ادامه هشدار داد: شما اجازه هیچ دخالتی را ندارید جز حساب کردن فاکتورها. من همه قسمتها را نوشته و کارگردانی خواهم کرد؛ نیازی به اتاق نویسندگان نیست. هیچ توصیهنامه ای نیز مدیران نباید صادر کنند. هیچ احدی قبل از ساخت، کلیت فیلمنامه اپیزودها را نخواهد دید.
مدیران ویاکام نمیبایست پیشنهاد شریدان را قبول میکردند؛ اما گلیزر بخشهایی از فیلم «ویند ریور» Wind River اولین تجربه کارگردانی شریدان را نشان مدیران داد. شریدان تا پیش از این بهخاطر نوشتن «مگر سنگ ببارد» Hell or high water نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شده بود و نویسنده «سیکاریو» Sicario نیز بود.
حال و هوای سریال «سوپرانو» با رنگ و بوی وسترن، دلیلی بود که مدیران شیفته این طرح شدند. جان داتن بمانند تونی سوپرانو، باید با نیروهای داخل و بیرون خانواده برای حفظ امپراتوری خود بجنگد؛ از یک طرف سرخپوستانی که میخواهند در ملک او یک کازینو بسازند و از طرفی دیگر تازه به دوران رسیده های کالیفرنیایی و نیویورکی که میخواهند یک هتل و شهرک و فرودگاه و پیست اسکی لوکس در این ملک بسازند. جان داتن به مرور زمان میبیند که سبک زندگی او، در حال از دست رفتن است. او برای حفظ هویتش، حاضر است دست به هر کاری بزند.
شریدان درباره حفظ ارزشهای جان داتن، تابستان پارسال به نویسنده این گزارش گفت: این مسئله اصلی بود که ما میخواستیم به آن بپردازیم. وقتی که تو یک قلمرو داری و حاکم آن هستی، آیا چیزی به عنوان اخلاق وجود دارد؟ چون همه میخواهند تا قلمرو تو را تسخیر کرده و تو را از پادشاهی برکنار کرده و «اخلاق» با تعریف خودشان را جایگزین کنند. لذا در چنین اوضاعی، آیا اخلاق فاکتور مهمی برای حفظ قلمرویت محسوب میشود؟ و این مسئله در نهایت چه تاثیری روی تصویر حاکم دارد؟ ما میخواستیم که به این موضوعات بپردازیم.
شریدان چند نکتهای درباره قلمرو میداند؛ او در ۵۲ سالگی، حاکم مهمترین قلمرو در تلویزیون است. فصل چهارم «یلواستون» پس از فوتبال آمریکایی، پر بیننده ترین برنامه تلویزیونی در شبکههای کابلی بود. او به پارامونت کمک کرد که یک پلتفرم استریمینگ بسازند و بتوانند چند سریال را به صورت اختصاصی در آن نمایش دهند. «۱۹۲۳» چند روز دیگر پخش میشود و «۶۶۶۶» که ادامه داستان یلواستون در تگزاس است، سال آینده پخش خواهد شد.
متیو بلونی مدیر عامل وبسایت پاک به نویسنده این گزارش گفت: تیلور شریدان مهمترین خالق در فضای امروز تلویزیون است. او در حال حاضر، ۹ عنوان سریال را یا ساخته و یا برای پارامونت خواهد ساخت. اگرچه چندی از دستاندرکاران مجموعه سریالهای او، گفتهاند که کار کردن با او سخت است، اما بازیگران مشهوری اعم از تام هنکس، کوین کاستنر، هریسون فورد، هلن میرن، زویی سالدانا، سم الیوت، جرمی و سیلوستر استالونه به آثار او پیوستهاند.
استالونه درباره بازی در «پادشاه تولسا» Tulsa king گفت: من باورم نمیشد؛ من و تیلور دوشنبه تلفنی صحبت کردیم و او روز پنجشنبه فیلمنامه کامل را برایم فرستاد. داستان این سریال درباره یک رئیس سابق مافیا که پس از ۲۵ سال از زندان آزاد شده، است. او توسط رئیس کل مافیا به شهر تولسا در اوکلاهما فرستاده شده تا یک امپراتوری در این منطقه بنا کند.
امروز شریدان در زمره خالقان معروف سریالهای تلویزیونی نظیر شاندا رایمز و دیک ولف است. او تنها کسی است که بار سنگینی را این میان بر دوش میکشد. اکثر این خالقان مانند وینس گیلیگان (بریکینگ بد) ، دیوید چیس (سوپرانو) و متیو وینر (مد من) اصراری در نوشتن هر اپیزود ندارند؛ اما شریدان تمامی اپیزودهای «یلواستون» را خودش مینویسد.
علیرغم محبوبیت آثار او در میان مردم، منتقدان روی خوشی به این سریالها نشان ندادهاند. «یلواستون» تاکنون برنده هیچ جایزهای از امی نشده و سال گذشته حتی نامزد هیچ شاخهای نیز نبود. این مسئله سبب شد تا بسیاری لقب «ضد چپگرایی» را به این مجموعه بدهند. راس دوثات نویسنده روزنامه نیویورک تایمز درباره «یلواستون» گفت: محافظهکار ترین سریال آمریکا. در نقطه مقابل، «وراثت» Succession همزمان با این سریال پخش شد. سریال اچبیاو تا امروز نامزد ۴۸ امی و دو سال متوالی بهترین سریال امی شده است. اگرچه لوکیشن دو سریال تفاوت دارند، اما ذات دو اثر بسیار شبیه به یکدیگر است. هر دو داستان یک مرد پابه سن گذاشته و قدرتمند را در مسیر حفظ امپراتوری خود نشان میدهند. (یکی در حال حفظ بزرگترین ملک خصوصی در آمریکا و دیگری در حال حفظ بزرگترین کمپانی خبری این کشور) هر دو با زمانه در حال تغییر، چالش خود را دارند و سعی میکنند برای حفظ سبک زندگیشان دست بر هر کاری بزنند.
اگرچه پر بیننده ترین اپیزود «وراثت» کمتر از یک دهم یک اپیزود معمولی«یلواستون» بیننده دارد، اما این امر سبب نشده است تا منتقدان نیز روی خوشی به این مجموعه نشان دهند. این امر میتواند به دلیل جنس مخاطبان این دو مجموعه باشد؛ «وراثت» برای بازار سرمایهداران نیویورکی و کالیفرنیایی عرضه شده و بیشتر در توییتر سر و صدا میکند، ولی «یلواستون» در میان مردم عادی و شهرستانی آمریکا طرفدار پیدا کرده است. امروز «یلواستون» به سبک زندگی تبدیل شده و در گردهمایی های وسترن، بسیاری از محصولات مرتبط با این مجموعه، فروخته میشود. پارامونت به سبک دیزنی، تیشرت و لیوان و زیورآلات را زیر برند یلواستون میفروشد.
البته شریدان معتقد است که این سریال، مخصوص ایالتهای جمهوریخواه نیست. او گفت: بعضی لقب «سریال محافظهکاران» یا «بازی تاج و تخت جمهوریخواهان» را دادهاند. من اینگونه فکر نمیکنم. ما در این سریال به مصائب سرخپوستان و زیادهخواهی های سرمایهداران و زمینخواری میپردازیم؛ حالا این حرفها نماد یک سریال محافظهکارانه است؟
البته درست است که «یلواستون» موضع سیاسی پر رنگی ندارد. این اثر بیشتر تداعی کننده مفاهیم ضد کاپیتالیستی، ضد مدرنیته، لیبرترینیسم و حامی محیط زیست از منظر محافظهکاران است.
شریدان پیشتر اشاره کرده بود که از «نابخشوده» Unforgiven وسترن دهه نود کلینت ایستوود الهامات فراوانی گرفته است. در آن اثر، المانهای کلاسیک وسترن تغییر کرده بود ظاهر خشنتری از وسترن آمریکایی نمایش داده شد. در اکثر آثار این نویسنده مشاهده میشود که او سعی دارد پشت پرده سرمایهدارانی که میخواهند دسترنج مردم را بدزدند، را نشان دهد. البته محصولات او با فضای فیلم کلینت ایستوود متفاوت است؛ او برای ارزشهای کابویها اهمیت قائل است؛ مفاهیمی نظیر شجاعت، کار فیزیکی، افتخار، احترام به سنتها و کشتن یا کشته شدن برای حفظ ارزشها و خانواده.
شریدان تمامی اپیزودهای فصل اول «یلواستون» را نوشت و کارگردانی کرد. لوک گرایمز بازیگر نقش کیسی داتن درباره این مطلب گفت: ما سه روز قبل از فیلمبرداری، فیلمنامه به دستمان میرسید؛ هیچ کس نمیدانست که در آینده چه اتفاقی برای هر کاراکتر رخ خواهد داد. همین موضوع باعث حس تازگی و طراوت در کار میشد.
«یلواستون» در پایان فصل اول به این شهرت نرسیده بود. وقتی روز پخش این مجموعه از چهارشنبهها به یکشنبهها موکول شد، مخاطبان سریال دو برابر شد. پس از موفقیت فصل سوم، پارامونت حاضر بود هر کار و هر چیزی را که شریدان میخواهد، به او دهد. او تمامی بازیگران و امکاناتی را که برای ساخت «۱۸۸۳» مد نظر داشت، گرفت. من جمله بازیگرانی نظیر تام هنکس، بیلی باب تورنتون و ریتا ویلسون و حتی کالسکههایی که در سریال وجود دارد، نسخه واقعی آن دوران بود. این سریال داستان سفر جد داتنها از تگزاس به مونتانا را نقل میکرد. ساخت این مجموعه با سختیهای بسیاری همراه بود و همه صحنهها را نقاط واقعی جلوی دوربین بردند. از گرما و هوای شرجی تگزاس گرفته تا سرمای طاقتفرسای مونتانا.
با توجه به قمار سنگین پارامونت روی تیلور شریدان، آنها به درستی نگران نداشتن حواشی سیاسی هستند. وقتی کوین کاستنر ستاره «یلواستون» حمایت خود از لیز چِینی را اعلام کرد، بسیاری از هواداران این مجموعه او را یک ریاکار و کابوی قلابی خواندند.( لیز چِینی، دختر دیک چِینی، مواضعی جمهوریخواهانه شبیه به پدرش داشته و محافظهکاران امروز، از این نماینده مجلس بسیار متنفرند.) لذا مدیران پارامونت و مدیر برنامههای بازیگران به ستارگان این مجموعه توصیه کردهاند که مواضع چپگرایی و لیبرال در انظار عمومی نداشته باشند.
تیلور شریدان در سال ۲۰۱۷ اظهار نظری درباره رئیس جمهور آمریکا کرده بود که ممکن بود برای موفقیت «دنیای تیلور شریدان» گران تمام شود. حتی مدیران پارامونت و دیوید گلیزر به نویسنده این گزارش گفته بودند که اگر سراغ این موضوع برود، دیگر اجازه حضور در هیچ صحنهای از سریالها را نداشته و هیچ کسی با او مصاحبه نخواهد کرد.
البته من اجازه داشتم درباره اظهار نظر شریدان در رابطه با «امتیازات سفیدپوستان» صحبت کنم. او گفته بود که «امتیازات سفیدپوستان» دو تا از بدترین کلماتی است که با یکدیگر ترکیب شدهاند. شریدان به استیفن ردیک گفت: آقای تحصیل کرده در دانشگاه هاروارد، بنده را توجیه کن که چگونه یک کشاورزی که در حال از دست دادن ملک خود است، پول شهریه دانشگاه فرزندش را ندارد، بیمه نیست، نمیداند اوباماکر چیست، تا حالا داخل دفتر یک بیمهگذاری را ندیده است و تنها تصویر ذهنی که از دولت دارد، مالیاتی است که باید به دولت بپردازد؛ چگونه باید چنین فردی را توجیه کرد که او از امتیازات خاصی بهرهمند شده است؟ شما نمیتوانید.
چنین مفاهیمی در جای جای آثار شریدان حضور دارد. یکی از بازیگران سریال گفته بود که اکثر آدمهای اطراف او بلد نیستند اپلیکیشن نتفلیکس را بالا بیاورند و تلویزیون ببینند؛ اما آنها راهی پیدا کردند تا «یلواستون» را ببینند. چون آنها نیاز به دیدن چنین سریالی داشتند و با هیچ سریالی دیگری در تلویزیون ارتباط نمیگرفتند.
سوال اینجاست که مردم آمریکا چرا با چنین اثری ارتباط گرفتهاند؟
کاراکترهای بومی «یلواستون» حاضرند هر کاری برای حفظ خانواده و ارزشهای خود بکنند. شخصیت کوین کاستنر در این سریال، به اندازه تونی سوپرانو با خشن و بیرحم است اما وقتی که او، دخترش و ریپ عدالت را دستان خود گرفته و حساب دشمنانشان را کف دستشان میگذارند، مخاطب نمیتواند جلوی رضایت خود از اعمال این افراد را بگیرد.
داشتن مخاطبان بسیاری در بخشهایی از آمریکا که «حفظ هویت شخصی» از اهمیت بسیاری برخوردار است، سبب شده تا پارامونت به این کانون هواداران توهین نکند. مسئله مهمتر این است که پارامونت آینده شبکه تلویزیونی خود را به شریدان سپرده است. او در پایان گزارش آتلانتیک گفت: پارامونت حدود یک میلیارد دلار را در اختیار من قرار داده است و من باید آثاری بسازم که سودآور باشند. لذا مسئولیت سنگینی روی دوشهای من است. اما معتقدم که چنین فرصتی دیگر برای من پیش نخواهد آمد و ممکن است هیچوقت دیگر چنین آزادی عملی در کار نداشته باشم.