سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۵ آذر ۱۴۰۱ در ۱:۴۴ ب.ظ چاپ مطلب

چرا «پلنگ سیاه ۲» فیلم بدی است؟

Black-Panther-Wakanda-Forever

اکران فیلم «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه» در سینماهای جهان نظرات متفاوتی را برانگیخته است. مهدی مافی در یادداشتی از این فیلم می‌گوید.

سوره سینما مهدی مافی : روی که کریستوفر نولان «شوالیه تاریکی» را ساخت انقلابی در فیلم‌های ابرقهرمانی ایجاد کرد. به طوری که از آن به بعد هر اثری بر اساس کتاب‌های مصور ساخته می‌شد خواسته یا ناخواسته در ترازویی قرار می‌گرفت که سمت دیگر آن بتمن نولان قرار داشت. اگر به حرف و سخن‌هایی که لا به لای اتاق‌های استودیوهای هالیوودی می‌چرخد گوش دهید، می‌شنوید که خیلی‌ها معتقدند آکادمی بعد از آن که «شوالیه تاریکی» نامزد اسکار بهترین فیلم نشد تصمیم گرفت تعداد کاندیداهای این بخش را به ۱۰ عدد افزایش دهد. دیوید سیمز از ماهنامه آتلانتیک حتی پایش را فراتر می‌گذارد و ادعا می‌کند ساخته کریستوفر نولان ژانر فیلم های ابرقهرمانی را در نظر استودیوهای فیلمسازی «مشروعیت» بخشید و اساس موفقیت آثار بعد از خودش مثل مجموعه فیلم های ابرقهرمانی مارول را پی ریزی کرد.

وقتی ریان کوگلر در سال ۲۰۱۸ «پلنگ سیاه» را ساخت دقیقا با همان تحسین‌هایی رو به رو شد که یک دهه قبل کریستوفر نولان دریافت کرده بود. با این تفاوت که ساخته کوگلر بعد از موجی از فیلم‌های ابرقهرمانی روی پرده می‌رفت که مخاطب را به همه چیز رسانده بود. درست در شرایطی که سینماروهای سراسر جهان فکر می‌کردند دیگر فیلم‌های ابرقهرمانی چیزی برای ارائه ندارند «پلنگ سیاه» اکران شد و معادلات را به هم ریخت. این فیلم برای اولین بار در یک پروژه جریان اصلی هالیوودی سفید پوستان را تقریبا به طور کامل کنار گذاشت و تلاش کرد با بازیگران سیه چرده مخاطبان را به سالن‌های تاریک بکشاند. ماموریتی که البته در آن بسیار موفق عمل کرد و توانست با وجود بودجه ۲۰۰ میلیون دلاریش بیش از ۱.۳۸ میلیارد دلار بفروشد. «پلنگ سیاه» خیلی سریع وارد فرهنگ عامه هم شد؛ طرفداران منچستریونایتد در ورزشگاه الدترافورد دیدند که چطور پل پوگبا و جسی لینگارد بعد از گلزنی مقابل چلسی ادای احترام «واکاندا جاودان» را اجرا کردند و هواداران آرسنال هم نقاب پلنگ سیاه را روی صورت پیر امریک اوبامیانگ دیدند. دنیا که به قرنطینه رفت لوبران جیمز «واکاندا جاودان» را مقابل چشمان میلیون‌ها بیننده مجازی بازی‌های NBA در دیزنی‌لند به نمایش گذاشت و تصویر اعتراضش به نابرابری سیاه‌پوستان در آمریکا را ضمیمه قهرمانی ارزشمند لس آنجلس لیکرز در آن فصل کرد. «پلنگ سیاه» در نهایت پا به ۹۱مین دوره جوایز سالانه آکادمی گذاشت و نامزد ۷ مجسمه اسکار شد: از صداگزاری و تدوین صدا بگیرید تا بهترین فیلم. شب ۲۴ فوریه ۲۰۱۹ که به پایان رسید ساخته ریان کوگلر موفق شده بود ۳ تا از تندیس‌های طلایی را به خودش اختصاص دهد. آقای کارگردان معتقد است «شوالیه تاریکی» نولان، به عنوان یک اثر پیش‌رو فقط به نامزدی «پلنگ سیاه» در اسکار کمک نکرده، بلکه روی پیشرفت محتوایی فیلم هم اثرگذار بوده. به طوری که کوگلر می‌گوید تصویری که خالق «تلقین» در سه گانه بتمن خودش از گاتهام به نمایش گذاشت الهام بخش نحوه نمایش واکاندا در «پلنگ سیاه» شد. مایکل بی. جردن بازیگر نقش کیلمانگر، آنتاگونیست اصلی فیلم هم ادعا می‌کند دیدن بازی هیث لجر فقید در نقش جوکر تاثیر قابل توجهی روی کار او گذاشته است. از حق نگذریم داستان سرراست و بازی همدلی‌برانگیز چادویک بوزمن در نقش اصلی هم تاثیر بسیار زیادی روی موفقیت قسمت اول گذاشت. خصوصا که در میان بازیگران سیاه پوست نسل جدید کمتر چهره‌ای روی پرده نقره‌ای کاریزمای بوزمن فقید را داشت.

موفقیت‌های فیلم «پلنگ سیاه» باعث شد استودیوی مارول با همکاری دیزنی خیلی سریع تصمیم به ساخت قسمت دوم آن بگیرد. مراحل پیش تولید هم آغاز شد اما ۲۸ آگوست ۲۰۲۰ رسانه‌ها در خبری ناگهانی مرگ چادویک بوزمن را به دلیل بیماری سرطان اعلام کردند. هالیوود یکی از دوست داشتنی‌ترین بازیگران سال‌های اخیر خودش را از دست داد و جامعه سیاه پوستان به معنای واقعی کلمه عزادار شد. بوزمن نماد موفقیت آنها در یک دنیای پر از تبعیض بود. کسی که توانست مدرک کارشناسی هنرهای زیبای خودش را از دانشگاه هاروارد بگیرد، ستاره نقش اول فیلم‌های جریان اصلی هالیوود شود و به تندیس گلدن گلوب و نامزدی اسکار هم برسد. همه این‌ها در کنار کارهای عام المنفعه او از چادویک بوزمن یک سلبریتی محبوب ساخته بود. مارول اعلام کرد قرار نیست کسی جایگزین او شود و فیلم جدید مسیر تولید خودش را بدون ستاره‌اش ادامه خواهد داد. این موضوع اولین نگرانی‌ها را برای هواداران مجموعه ایجاد کرد و حالا که «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه» روی پرده سینماست این نگرانی جای خودش را به ناامیدی داده است.

خلا چادویک بوزمن ضربه سختی به فیلم زده. چرا که هیچ کدام از بازیگران ساخته جدید نتوانسته‌اند جای او را پر کنند. تلاش‌هایی کرده‌اند اما وقتی در نماهای فلش‌بک، چهره بوزمن روی پرده ظاهر می‌شود تازه مخاطب حس می‌کند که چقدر کاریزما پشت این چشم‌ها نهفته‌ است و چقدر بازیگران دیگر نتوانسته‌اند آن حس آرامش و جذابیت را به بیننده بدهند. از طرف دیگر نه تنها پروتاگونیست اصلی حضور ندارد، بلکه کسی هم جایگزین او نشده تا بازیگران درجه دو و سه اثر قبلی سهمی بیش از حقشان از زمان فیلم را تصاحب کنند. در نتیجه با اثری رو به رو می‌شویم که یک ضد قهرمان دارد اما خبری از قهرمانی که در قد و قواره‌اش باشد نیست. هرچند همان ضد قهرمان هم چه در متن و چه در تصویر اصلا به جذابیت کیلمانگر فیلم قبل نیست و با انگیزه‌هایی ساده فقط سعی در رفع تکلیف دارد. از طرف دیگر «پلنگ سیاه» با از دست دادن قهرمان اصلی خودش به شیوه امروز هالیوود کار را کلا به خانم‌ها سپرده. مشکل این است که فیلمساز تلاش نکرده تا نقشی متناسب با کاراکترهای زنی که در فیلمش هستند از نو طراحی کند بلکه تلاش کرده تا آنها را به ناشیانه‌ترین شکل ممکن جایگزین تی‌چالا (پلنگ سیاه) کند. کوگلر می‌خواهد با شوک‌های لاغر و رودست‌های ضعیف خلاهای فیلمش را پر کرده و مخاطب را به امید آثار بعدی باقی بگذارد. امیدی که البته با دیدن آثار فاز چهارم دنیای سینمایی مارول چندان پررنگ نیست. آقای کارگردان شاید در اندیشه آن بود که با پررنگ کردن نقش زنان سیاه پوست دوباره سهمی از جوایز پایان سال را به خودش اختصاص دهد اما اثر نهایی از نظر هنری آن قدر با کیفیت نیست که بتوانیم به آینده آن امید زیادی داشته باشیم.