به گزارش سوره سینما، «نامحدود با کریس همزورث» (Limitless with Chris Hemsworth) مستندی شش قسمتی به کارگردانی دارن آرنوفسکی را چندی پیش، شبکه نشنال جئوگرافیک و سرویس دیزنی پلاس پخش کرد. (دیزنی، نشنال جئوگرافیک را هم خریده است) این مستند شش قسمتی درباره تغییراتی در سبک زندگی است که کریس همزورث برای طول عمر بیشتر و با کیفیتتر انجام میدهد. از راس اجدلی، دارنده چند رکورد ورزشی و استقامتی در گینس گرفته تا دکتر پیتر اتیا که معروفترین متخصص طول عمر در آمریکاست، ستاره دیزنی را در این چند قسمت همراهی و هدایت میکنند.
شاید حضور یکی از معروفترین ابرقهرمانان دنیای سینما در چنین مستندی، بسیار عجیب به نظر برسد، اما این محصول میتواند نقطه درخشانی در رزومه کاری این بازیگر باشد. همزورث در قسمت اول به استرس بازی در نقش «ثور» اشاره میکند. او گفت: «رسیدن به هیکلی که نمایانگر این خدای شمالی است، هر دفعه سختتر میشود.» بازیگر استرالیایی به اینکه باید شبیه یک بدنساز واقعی شود، اشاره دارد؛ او در طول این مستند گفت که برای فیلم «ثور خدای رعد و تندر» میبایست پانزده کیلو عضله به وزنش اضافه میکرد. البته فقط از مردها انتظار چنین تغییراتی میرود و زنانی که نقش قهرمانان را بازی میکنند، هیچ انتظاری نیست و کسی جرات ندارد که توقعی داشته باشد. *
مسئلهای که حقیقتا این بازیگر را مشغول کرده، دیدن نوه و نتیجههای خود است. البته فضای مستند به غیر از اپیزود آخر، حالت شوخ داشته و بسیار مفرح است. مستندها عموما فضایی جدی دارند؛ اگرچه «نامحدود» لحظات جدی خود را دارد اما برایند هر قسمت، حس خوب و شادی را به مخاطبان میدهد.
با توجه به سوژه هر قسمت، تعدادی از انسانهای معمولی را میبینیم که توانستهاند به سختی ذکر شده در اپیزود، غلبه کنند و داستانهای شخصی خود را بگویند.
یکی از بهترین نکات چالشهای جلوی همزورث اینست که راهنماییهایی به او در طول این مستند میشود که هر کسی میتواند در زندگی خود، از آنها استفاده کند. مسائل علمی به صورت عامیانه و راحت گفته میشود و به صورتی بسیار جذاب نشان داده میشود.
قسمت اول درباره مبارزه با استرس است. در اینجا نشان داده میشود که استرس چه تاثیرات مخربی بر سلامتی داشته و قطعا بر خلاف هدف اصلی همزورث است. قسمت دوم درباره شنا کردن در قطب شمال است. در اینجا میبینیم که دمای بسیار سرد و بسیار گرم سونای خشک، تاثیرات چشمگیری در سلامتی و مبارزه با مریضیها دارند. قسمت سوم درباره روزه گرفتن است. همزورث باید تا چهار روز هیچ چیزی (حتی دارو) بجز آب نخورد. قسمت چهارم درباره تقویت عضلات خاصی از بدن است. او در اینجا باید از یک طناب معلق در ارتفاع، بالا برود. قسمت پنجم درباره حافظه است. همزورث در اینجا پی به احتمال نوعی مریضی میبرد که سبب شد چندی پیش اعلام کند، تا اطلاع ثانوی در پروژههای ابرقهرمانی مارول، بازی نخواهد کرد. قسمت آخر درباره کنار آمدن با پیری و در نهایت مرگ است.
سبک فیلمسازی خاص آرنوفسکی نیز در این محصول نمایان است؛ عموما در محصولات مستندی رسم است که دوربین، فقط نظارهگر باشد، اما در اینجا ردپای سبک فیلمهای کارگردان پیداست. معمولا در مستندها وقتی میخواهند، خروج کاراکتر از خانه را نشان دهند، دوربین کاراکتر را از دری به در دیگر دنبال کرده، او وسایلش را جمع کرده و در آخر خداحافظی میکند. اما در دنیای آرنوفسکی، این امر با استفاده از نماهای اکستریم کلوزآپ از برداشتن یک کلید، بستن در و یا بیرون آوردن کلاهی از کوله که هرکدام صدای امپلیفای شده خاص خود را دارند، محقق شده است.
کارگردان در اینجا نیز از نمای جالب Bird’s eye view که نگاه از بالا به پایین به کاراکترها بوده، استفاده کرده است. او از این نما برای نشان دادن پرسپکتیو کاراکتر استفاده میکند. آرنوفسکی در Black swan کاراکتر ناتالی پورتمن را وقتی از یک دختر معصوم به یک موجود شیطانی تبدیل شد، از طریق این سبک فیلمبرداری نشان داد.
«نامحدود با کریس همزورث» بهترین اثری است که دیزنی در چند سال اخیر ساخته است. بینندگان هنگام دیدن این مستند، خندیدهاند، گریستهاند، لذت بردهاند و در فکر فرو رفتهاند. شاید تنها ایرادی که بتوان به این محصول گرفت، کوتاه بودن اپیزودها است. حجم بسیار بالایی از اطلاعات در هر اپیزود نشان داده میشود و لحظات مهم نیز جا داشت بیشتر نشان داده شوند. پس از سالها محصولی دیدیم که پرسیدیم: چرا اینقدر زود تمام شد؟
* (ماجرای برایس هواراد که از او خواسته بودند برای بازی در «دنیای ژوراسیک» لاغر کند. چون میدانستند که ممکن است زیاد طبیعی به نظر نرسد که یک فرد چاق بتواند از دست درندهترین و سریع ترین دایناسور فرار کند. این موضوع با اعتراض شدید خانم بازیگر همراه شد.)