سوره سینما – اتفاقات سه سال اخیر در آمریکا، چشمهای بسیاری را باز کرد و از طرفی، چشمهای بسیاری را بست. بیل مار مجری یکی از پر طرفدارترین برنامههای تلویزیونی سیاسی در آمریکا، امسال موضع متفاوتی با مابقی همسنگران لیبرالاش در کالیفرنیا و نیویورک در قبال به اصطلاح «فداکاری» گرفت. معروفترین حرف او این بود: لیبرالها از مردم توقع فداکاریهایی را دارند که نه ضرری برایشان دارد و نه خود مجبور به رعایت آنها هستند. بیل مار مستقیما به سیاستهای اتخاذ شده درباره کرونا اشاره داشت. اکثریت سلبریتیها و چپگرایان از مردم میخواستند که در خانههای خود بمانند، مشاغلشان را تعطیل کنند و در صورت حضور در اجتماع، باید ماسک بزنند. طی تحقیقات جدید در آمریکا، حتی افرادی که یکصد هزار دلار در سال درآمد دارند نیز اگر یکماه کار نکنند، پسانداز آنها تمام میشود. لذا اکثریت جامعه ایالات متحده، نفسشان مانند کاخ نشینان لیبرال کالیفرنیایی و نیویورکی، از جای گرم بلند نمیشود. مردم نمی توانند کار نکند.
هالیوود در بازه هایی از دوران کرونا، از معافیت تعطیلی اجباری مشاغل ضروری، نظیر کادر درمان و آتشنشانی، بهرهمند شده بود! تمامی فیلمها و سریالهایی که در این دوران در شهرهای کالیفرنیا ساخته شده بود، شامل این معافیت بودند. البته دلیل اصلی، حیاتی بودن هالیوود نیست، بلکه در سیاستهای آنهاست. لیبرالها بهعنوان بزرگترین و پولدارترین حامیان حکومت فرماندار کالیفرنیا و شهردار لس آنجلس، خونشان رنگینتر از مابقی مردم این ایالت بود. در یکی از نمونههای بسیار زننده، * هالیوود اجازه فیلمبرداری در یک رستوران با تمام خدمه و کادر پشت صحنه را داشت، اما در آن طرف خیابان، رستورانهای دیگر میبایست تعطیل میکردند.
تعداد بسیاری از رستورانها در این ایالت، ورشکسته شدند؛ تعدادی دیگر نیز از این ایالت به مقصد فلوریدا و تگزاس مهاجرت کردند.
نمونه وقیحانه دیگر حین مراسمات و گردهماییهای هالیوودیها اتفاق افتاد. آنها در کلیه دورهمیها نظیر Grammy و Emmy و Met Gala و اسکار بمانند دورهمیهای پر جمعیت گذشته، در سالنها جمع میشدند و سلبریتی ها ملزم به پوشیدن ماسک نبودند؛ اما کارکنان مجبور به اطاعت فرمان روسا بودند. در یکی از عکسهایی که از Met Gala منتشر شد، هیلاری کلینتون بازنده انتخابات سال ۲۰۱۶، لباس بلندی پوشیده و مرد سیاهپوستی که ماسک زده بود، انتهای لباس او را بالا نگه داشته بود تا خاکی نشود! گویا مریضی فقط برای قشر کم درآمد بود و لیبرالها از کرونا در امان بودند.
بازیگران جلوی دوربین از گرفتن وحشتناکترین گونه کرونا در امان بودند، اما انگار کادر پشت صحنه در مقابل مریضی مصون نبودند.
رسانههای چپگرا با بکارگیری تاکتیکهای Gaslighting و Fear mongering طوری مردم را شست و شوی مغزی داده بودند که شعارهای این سلبریتیها را به گوش جان گرفته و فداکاری کنند.
سلبریتی ها با شغلهایی که دهها میلیون دلار برای ایشان در سال درآمد دارد، از مردم عادی می خواستند یا سر کار نیایند و یا در طول ۱۰ ساعت کاری طی روز ماسک بزنند. سلبریتیها و لیبرالهای سرمایه دار، نه مجبور بودند ماسک بزنند و نه کسی شغل آنها را تعطیل کرد و نه نیاز مالی به کار کردن داشتند. این عزیزان حامی محیط زیست، حتی نیاز ندارند در هواپیما ماسک بزنند؛ زیرا جتهای شخصی داشته و با آنها چند هزار کیلومتر از آمریکا به اروپا میروند و جایزه «بزرگترین حامی محیط زیست» به یکدیگر میدهند! در طول مراسم نیز از مردم میخواهند از سوختهای فسیلی استفاده نکنند و بجای خوردن گوشت و مرغ، حشره بخورند. اما سفره شام های پس از دورهمی های لیبرالها، نشانگر عکس ماجرا است. لئوناردو دیکاپریو سال گذشته با پیمودن بیش از هشت هزار کیلومتر در هواپیمای شخصی به شهری در اروپا رفت و جایزه «بزرگترین حامی محیط زیست» را گرفت. شاهزاده هری و مگان مرکل نیز امسال با سفر در هواپیمای شخصی و آلوده کردن هوا، این جایزه را به خانه بردند. تمامی ثروتمندان حاضر در این جمعها، از هواپیماهای شخصی استفاده میکنند. بیل مار در رابطه با این ریاکاری نیز گفته بود: مردم در قبال استفاده از جت شخصی به دو دسته تقسیم میشوند، دسته اول تمکن مالی استفاده از این آپشن را دارد و دسته دوم، دوست داشت که تمکن مالی را دارا باشد. دسته دیگری وجود ندارد.
فضا طوری بود که انگار مردم عادی باید مواظب همه گیری کرونا باشند، نه به خاطر سلامتی خودشان. بلکه به خاطر راحتی حال ثروتمندان.
حالا در کشور ما هم لیبرالهای متومل داخلی و خارجی، از مردم انتظار «اعتصابات سراسری» را دارند. به عنوان نمونه، یکی از معمارهای نسبتا پربازدید اینستاگرام، در استوری اول خود خواستار اعتصاب سراسری شده بود اما در استوری دوم، نمونه کار گذاشته بود! این فرد بمانند لیبرالهای آمریکایی، از مردم خواست فداکاری کنند در حالی که خود نیازی به رعایت آن ندارد؛ و یا ضرری نمیکند.
در ابتدای متن گفتیم که اتفاقات چند سال اخیر ایالات متحده، چشمهای عدهای را باز کرد و از طرفی، چشمهای بسیاری را بست. بسیاری در آمریکا دیگر هیچ اعتنایی به فرمایشات سلبریتی ها و لیبرال ها نمی کنند.
* تاکتیک گسترش ترس Fear mongering : نوعی دستکاری روانشناختی manipulation جهت ایجاد ترس با پخش اخبار غلو شده، شایعاتی از یک خطر بزرگ و اقدامات از پیش برنامهریزی شده است. «تاکیک گسترش ترس» یکی از بزرگترین و کارسازترین تاکتیکهای رسانهها و دولتها برای کنترل مردم و جهت دهی به طرز فکر آنها است. Fear mongering اوضاعی خلق میکند که مردم از «خطر» ترسیده و دنیای اطراف را ترسناکتر ببینند. قربانی در این فضا حس میکند که چارهای جز گوش کردن به فرد fear monger ندارد. این تاکتیک، موفقترین اقدام سیاستمداران در طول تاریخ برای جذب رای مردم و جمع کردن هوادار بوده است. رسانهها به نوبه خود، نقش اصلی در گسترش ترس در جوامع را دارند. برای نمونههای این اقدام در آمریکا باید یک جلد کتاب هزار صفحهای نوشت، اما سعی میکنیم به سه نمونه مهم در تاریخ بپردازیم. «ترس قرمز» لقبی است که صاحب نظران به جنبش ضد کومونیسم دادند. سیاستمداران با ایجاد ترس از حمله قریب الوقوع هستهای، ذهن مردم را معطوف به دشمنی با شوروی کردند.
لیندون جانسون یک تبلیغ بسیار معروف تلویزیونی برای کمپین خود در انتخابات داشت. در تبلیغ تصویر دخترک معصومی را در دل طبیعت نشان میدهد؛ در بکگراند مرغان آواز میخوانند (نماد آرامش)؛ او یک گل را کنده و بهصورت معصومانهای شروع به شمردن لالهها میکند. وقتی او به عدد ۹ میرسد، به ناگه صدای شیطانی یک مرد شنیده میشود که در حال شمردن شمارش معکوس است. نگاه دخترک به آسمان میافتد؛ دوربین روی چشم او زوم کرده تا جایی که سیاهی مردمک، تصویر را در بر میگیرد. وقتی شمارش معکوس به صفر میرسد، یک انفجار هستهای رخ داده و نماد قارچ شکل ابر انفجار نمایان میشود. وقتی طوفان آتش همه جا را در میگیرد، جانسون (کاندید ریاست جمهوری) بیان میکند: این چیزهاییست که در خطر است، دنیایی که تمامی فرزندان خداوند میتوانند در آرامش زندگی کنند و یا نابود شوند. ما یا باید یاد بگیریم که یکدیگر را دوست داشته باشیم یا بمیریم. سپس صدای دیگری در پایان تبلیغ میگوید که به جانسون رای دهید، اوضاع جدیتر از آنست که در خانه بمانید (رای ندهید).
نمونه دیگر جنگ با عراق بود. رسانهها با نشان دادن ۲۴ ساعته فرو ریختن برجهای دوقلو، بهقدری ترس و خشم در مردم ایجاد کردند که نود درصد سیاستمداران پاسخ آری به جنگ با عراق دادند و آن را تبدیل به یک مطالبه عمومی کردند. جورج بوش در یک مصاحبه معروف در آن دوران گفت: خطر تروریست دیگر معطوف به خارج از آمریکا نیست، امروز خطر در خانههایمان حس شد، امروز تروریسم چند هزار آمریکایی بی گناه را کشت. لذا ما باید برای دفاع آماده باشیم و دیگر از این قبیل اتفاقات نباید در آمریکا رخ دهد.
نمونه امروزی و بسیار موفق fear mongering در زمینه کرونا رخ داد. رسانهها طوری مردم را از اژدهای COVID-19 ترساندند که مردم وارد حالت mass formation psychosis شدند. * رسانههایی که هر روز گرافیکی تعداد مبتلایان و فوتیها در حین پخش اخبار و مطالب داشتند، از تاکتیک fear mongering به بهترین نحو استفاده کردند. اگر فردی دز دوم را زد و ماسک زد و همهجا را الکل پاشی کرد و هنوز میترسد، یعنی fear mongering کار خود را کرده است. اگر دز سوم و چهارم و پنجم را زده است و ماسک میزند و دوش الکل میگیرد و هنوز میترسد، fear mongeringبهتر از انتظار عمل کرده است. اگر با خواندن چند خط بالا خشمگین شده است، رسانهها با بکارگیری ماهرانه gas lighting و fear mongering با دقت یک ساعت اتوماتیک سوئیسی، طوری قربانیان را بازیچه قرار دادهاند که نه تنها عمیقا حرفهای Gas lighter و fear monger را باور کنند، بلکه از طرز فکر و سبک جدید زندگی خویش نیز دفاع میکنند.
اکثر مردم آمریکا در شروع جنگ سرد، اقدامات رسانهها و دولت را fear mongering نمیخواندند ولی امروز دید مردم تغییر یافته است. اکثر مردم در اوایل جنگ با عراق و افغانستان، سیاستهای دولت و رسانهها را fear mongering قلمداد نمیکردند؛ امروز بیش از نیمی از جامعه آمریکا معتقدند که دست رسانهها و سیاستمداران در قبال fear mongering اژدهای کرونا، رو شده است. اما در اروپا هنوز مردم پی به تاکتیک گسترش ترس و فصل جدید از نظم جهانی، نبردهاند. تاریخ ثابت کرده است که دست fear monger ها روزی رو میشود، ولی تابحال کمتر دولت و رسانهای جریمه fear mongering را پرداخته است و همیشه بهانه برای خالی کردن از زیر شانه مسئولیت، پیدا خواهند کرد.
عدهای معتقدند سیاستهایی که اغلب کشورهای اروپایی و آمریکایی در قبال کرونا پیش گرفتند، در راستای شروع فاز جدید نظم جهانی the new world order و ریست بزرگ great reset بوده است. گروه اقتصادی جهانی world economic forum به رهبری کلاس شواب در این دوران بیکار نبوده و جلسات متعددی در شکل گیری نظم جهانی داشتهاند. در دوران کرونا بیشترین انتقال ثروت به میلیاردرهای جهانی را داشتیم، لذا بیراه نیست که آنها همه تلاش خود را برای fear mongering اژدهای کرونا بکنند. دقت کرده باشید، تا پیش از کرونا معترضین به شرایط اقتصادی، هر هفته به خیابانهای فرانسه و ایتالیا میآمدند؛ از شروع کرونا به بعد، حضور آنها کمرنگ تر شده است. البته اکثر رسانههای لیبرال اروپایی، تظاهرات معترضین نسبت به محدودیتهای کرونا را نشان نمیدهند.
یکی از ترفندهای جنگ روانی، بکارگیری این تاکتیک است. بعضا با عملیات تخریب و جنگهای نامنظم، روحیه «دشمن» را طوری تضعیف کرده که آنها خود را ببازند.
ترفند fear monger بدین صورت نیز است که طوری قربانی را گسلایت بکند که اگر به حرف او گوش نکنید، میمیرید. ترس قوه بسیار محرکی در تاریخ بشریت بوده است. اما در دنیایی که دیگر انسانها برای سیر کردن جان خود نیاز به شکار ندارند و لازم نیست نگران خرس و پلنگ باشند، بهانههای جدید برای ترس بوجود آمده است. آمار نشان میدهد که مهمترین مشکل افراد زیر سی و هشت سال، اضطراب و مسائل روحی روانی است. رسانهها به خوبی از این آمار خبر دارند و در رابطه با کرونا، نهایت بهره را از اضطراب جوانان بردند. جوانانی که در صورت سلامت جسمانی، کرونا تهدید خطرناکتری از سرما خوردگی برایشان نیست.
* اصطلاح mass formation psychosis (توسط دکتر رابرت مالون مخترع تکنولوژی mrna که واکسن فایزر و مدرنا از روی آن ساخته شده، بر سر زبانها افتاد) به جامعهای که مردمش از یکدیگر فاصله گرفتند و اضطراب و استرس آنرا در بر گرفته گفته می شود. بطوریکه اتفاقات بدون منطقی رخ میدهند و مردم سر از دنیای اطراف در نمیآورند. ناگهان تمام توجه آنان توسط یک رهبر یا یکی سری اقدامات، معطوف به یک نقطه میشود، مانند هیپنوتیزم. مردم هیپنوتیز شده و براحتی به هر طرفی هدایت میشوند.
* منبع فیلمبرداری در دوران کرونا : https://www.thewrap.com/closed-restaurant-owner-decries-hypocrisy-of-la-covid-19-orders-allowing-film-shoots/