به گزارش سوره سینما، نشست فیلم سینمایی «عطرآلود» به کارگردانی هادی مقدمدوست جمعه ۱۴ بهمن در سالن نشستهای پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در ابتدای این نشست، مقدمدوست گفت: این فیلم برای من یک تجربه جدید بود هم از حیث سینما و هم از حیث مضمون و هم داستان که باید آن را میساختم. نمایش حال درونی آدمها بهغیراز اینکه یک عنصر مهم نمایشی است و یک موضوع برای جذابیت است یک دغدغه مهم برای مخاطب هم است. من در زندگی شاهد تغییر و عوض شدن آدمها هستم و آنها را به هر جهتی دنبال میکنم. اینجا یکی از دوستان به من گفت چقدر پیر شدی و برایم جالب بود که این تغییر را آدمها دنبال میکنند.
این کارگردان در مورد هدفش برای ساخت این فیلم گفت: این یک واقعیت است که آدم نمیتواند در مورد هدفش از ساخت یک فیلم صحبت کند چراکه روی فیلمش تأثیر میگذارد چراکه نمیتوانیم ذهن کسی را به برداشتهای خودمان هدایت کنیم. نباید پیش از دریافت تماشاچی من هدفم را بگویم و من از این پاسخ به این سؤال پرهیز دارم.
مقدمدوست در مورد مضمون فیلمش با شرایط ملتهب امروز جامعه توضیح داد: گمان میکنم که زندگی چه در گذشته چه در حال و چه در آینده ترکیبی از بیم و غم و امید است. زمانی نیست که اینها همه با هم وجود نداشته باشند در حین اینکه محزون هستیم حتماً امید هم داریم شاید تعبیر دقیقتر به جای زندگی گذشته، معصومیت باشد. در واقع بازگشت به معصومیت تعبیر بهتری است. ممکن است در یک دوران معصومیت بیشتر یا کمتر باشد.
وی در مورد تدوین فیلم توضیح داد: تدوین را دوباره بررسی میکنیم اگر لازم باشد کوتاه میکنیم. جشنواره این خاصیت را دارد که بازخوردها را بگیریم و اصلاح کنیم. پاسخگوی هر فیلمی کارگردان است و اگر انتقادی است من باید پاسخ دهم.
کارگردان فیلم بیان کرد: روند تغییر یک آدم از یک نقطه به نقطه دیگر برای من هیجانانگیز است و این فیلمنامه این چالش را داشت و برای همین فکر میکنم اگر قطعهای برداشته شود انگار یک گامی در مسیر این تغییر برداشته شده و پرش به وجود میآید و تغییر ملموس نیست.
وی در مورد همکاری با حمید نعمتالله گفت: واقعاً برایم آرزوست که بار دیگر با آقای حمید نعمتالله فیلمنامه بنویسم اما نرسیدیم به هم چراکه هرکدام درگیر کاری بودیم.
یوسف منصوری؛ تهیهکننده فیلم گفت: شکل گرفتن ایده اولیه داستان به یک سال و نیم پیش برمیگردد که من و حسین حسنی (نویسنده) رفت و برگشتی داشتیم و وقتی طرح آماده شد با حسین فکر میکردیم وقتی این داستان را با این شکل دوست داریم بسازیم بهترین آدم برای کارگردانی آن کیست که هر دو به هادی مقدمدوست رسیدیم.
وی ادامه داد: سینمای هادی مقدمدوست ویژگیهای خاص خود را دارد که اهالی هنر آن را خوب میشناسند. روحیه زیباییشناسی هادی را همه میبینند. وقتی با او صحبت کردیم، هادی هم از این فیلم استقبال کرد چراکه دغدغه خود او هم بوده است و درنهایت پلهپله همهچیز برای تولید این فیلم مهیا شد.
این تهیهکننده بیان کرد: آقای مقدمدوست همیشه از نظر دیگران استفاده میکند و بچههایی هم که در این گروه با ما بودند همه با جون و دل کار میکردند. شاید کسی نداند که لوکیشن خانه علی و عاطفه در فیلم یک خانه خرابه بود که در آستانه تخریب بود و آقای میرزامحمدی طوری آنجا را دیزاین کرد که دوستانی که پشتصحنه میآمدند فکر میکردند برای فروش است.
مصطفی زمانی؛ بازیگر فیلم گفت: تسلیت عرض میکنم بابت همه کسانی که در این روزها از دست دادیم همه ایرانی بودند فارغ از هر جناحی جان مردم عزیز است. فیلمنامههایی که میخوانیم دور از واقعیت شده هم در حرف زدم و هم در غصه. گاهی اینها را نمیتوانیم کنار هم بگذاریم.
برخی قوانین در ارشاد باید بازبینی شود چون فیلمنامههایی که میخوانیم دور از واقعیت شده است و معادلش را پیدا نمیکنیم. هم حرف زدن هم در قصه اینگونه است. دسترسی مردم به فیلمهای جهان زیاد است و باورپذیری نقشهای که بازی میکنیم در این فضا سخت است. در فرهنگ خودمان این فیلمها باورپذیر است و من انرژیام را روی این فیلمها گذاشتم.
وی ادامه داد: من با آقای مقدمدوست کار نکرده بودم اما حرف میزدیم گپ و گفت داشتیم علاقهمند شدم با ایشان کار کنم. بعد از این قراردادی بستیم و پیشتولید برای چند ماه متوقف شد من هم البته کاری را قبول نکردم. فیلمنامه خوب بود اما کمتر کسی را در این حوزه میدانم که شوق زیادی برای فیلمسازی دارند. آقای مقدمدوست یکی از بهترین تجربههای من بود چون او ابتدا فیلم را میسازد و بعد اجرایش میکند.
این بازیگر در مورد نزدیکی شخصیت علی در فیلم به شخصیت خود گفت: من هنوز شخصیت حقیقی خود را پیدا نکردهام! من بیست و چند سالم بود که «یوسف پیامبر» را بازی کردم و از آن به بعد فکر کردم هر نقش دیگری را بازی کنم انگار به یک زمین بازنده واد شدم. اما یاد گرفتم را دوست دارم. واقعاً نمیدانم شخصیت حقیقی خودم چیست.
وقتی با خودم به نتیجه رسیدم که میتوان از مقدمدوست یاد گرفت و تجربه خوبی است با او صحبت کردم و به گروه پیوستم.
وی ادامه داد: شما نمیتوانید به مرگتان فکر کنید و دنیا همانی باشد که یک ساعت پیش بود، اینکه از بیرون نگاه کنید که من به خاطر خانواده و فرزندانم زندگی میکنم دروغ محض است انسان فی الذاته ساخته شده برای بقا، اوایل به هادی میگفتم این سه مرحله دارد که باید دربیاد اول اینکه مرگ حق است و بعد سوظن پیدا میکنید و یکهو میبینید که آدمها بر اساس منافع شخصی زندگی میکنند و در مرحله سوم تسلیم میشویم. زندگی به همین سادگی است و شما باید ژانر درستی را انتخاب کنید. من در این نقش اذیت شدم و دو روزی هم گروه به خاطر من کار را تعطیل کردند چراکه مواجه با این نقشها خیلی سخت است. تقریباً دو ماه فیلمبرداری داشتیم و من هیچکس را به جز گروه در این دو ماه ندیدم. هنوز جرئت نکردم فیلم را ببینم.
حسین حسنی؛ نویسنده فیلم درباره اینکه فیلمنامه را به تنهایی نوشته است یا خیر گفت: مگر میشود با هادی مقدمدوست کار کرد و تنها نوشت. من افتخار داشتم با او بنویسم و کار یاد بگیرم و البته زندگی کردن هم از او یاد بگیرم.
وی درباره استفاده از عطر برای یادآوری خاطرات عنوان کرد: تمام تلاش ما این بود کاراکتر اصلی را بهگونهای جلوه دهیم که عطر ویژگی اصلی این شخصیت باشد و نمیدانم این اتفاق واقعاً افتاد یا خیر.
روزبه رایگا؛ فیلمبردار نیز در ادامه درباره همکاری بیان کرد: من پیشازاین در فیلم «سر به مهر» همکاری داشتم و وقتی فیلمنامه را خواندم فهمیدم این اثر هم به همان شیوه است و خوشحال شدم. درباره تک تک لوکیشنها و نورهایی که قرار بود در صحنه کار شود خیلی صحبت شد.
وی افزود: فیلمنامه برای ما مثل کتابی بود که همیشه به آن رجوع میکردیم. آقای مقدمدوست هم دائم فضا را توضیح میداد و تشریح میکرد. این باعث میشد در دکوپاژ هم چالش داشته باشیم هم بهخوبی پیش برویم.
میرزامحمدی؛ طراح صحنه درباره سختی طراحی خانه قدیمی و فضای عطرآلود آن بیان کرد: غیر از آیتمهای همیشگی رنگ و فرم چالش عطر هم بود که چطور عطر را در فیلم حس کنیم.
وی افزود: هادی خیلی جزئینگر و خلاق است و جسارت ما را هم بالا برد. ما میخواستیم در یک خانه قدیمی عطر جوانی هم ساطع کنیم. من سعی کردم با توجه به خود فیلمنامه و هماهنگی و رفاقت پشتصحنه با هادی مقدمدوست این را انجام دهیم.