به گزارش سوره سینما، نشست فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا با حضور کارگردان، تهیهکننده و بازیگران پنجشنبه ۲۰ بهمن در سالن نشستهای پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در ابتدای این نشست، سجاد نصراللهی؛ تهیهکننده فیلم گفت: از اوایل امسال کار طرح و فیلمنامه را آغاز کردیم و موفق شدیم در تیرماه کلید بزنیم.
خانم بنیآدم راه افتادند اما در برف گیر کردهاند و بعید میدانم به جلسه برسند.
بابک لطفی خواجه پاشا نیز در مورد زاویه نگاه خود در سینما توضیح داد: این فیلم را به تمام مادران شریف ایرانی تقدیم میکنم. دغدغه خانواده برای من بسیار ارزشمند است و پایگاهی است که از آن میشود اقتصاد و سیاست و اجتماع را اصلاح کرد. اما خانواده بیشترین آسیب میخورد و یکی از آنها بحث طلاق است و باید به بچههای طلاق که در آینده روی اجتماع ما تأثیرگذار هستند، پرداخت.
وی در مورد پیام فیلم گفت: پیام این فیلم فقدان است. تا زمانی که چیزی را از دست ندهید ارزش آن را متوجه نمیشوید و هیچ چیزی ارزشمندتر از فرزند نیست و کودکان در زیست ما تأثیرگذار هستند. یک کودک میتواند یک جهان را تغییر دهد. در همین چیزهای ساده و خودمانی میتواند درامهای فوقالعادهای خاص کرد و سینمای ایران سینمای اخلاق و معرفت است.
ما یک دهه است به سمت یک سینمای خاکستری شبیه به اروپای شرقی حرکت کردیم اما بعد از مدتی زیاد شد، اما اینجوری نباید به سینما نگاه کرد چراکه سینما ما سینمای رنگ و زیباییها است و اوج سینمای ما اینگونه بوده است. امیدوارم سینمای میرکریمی و کیارستمی به سینمای ما بازگردد.
وی در مورد بازیگران کودک بیان کرد: دو کودک در فیلم در واقعیت پسرعمو هستند و چون ارتباطشان با هم بسیار مهم بود این دو را انتخاب کردم و اهورا پسر خودم است.
این کارگردان در مورد موسیقی فیلم که ساخته فردین خلتعبری بوده است اما در تیتراژ نام او برده نشده است با کمی مکث گفت: موسیقی این فیلم انتخابی بود و انشالله در نسخه اکران یک موسیقی خوب برای این کار میسازیم.
وی توضیح داد: باید بتوانیم از همه بازیگران در هر اقلیمی استفاده کنیم و منظرههای باقی شهرها را به تصویر بکشیم.
رایان لطفی؛ بازیگر کودک فیلم گفت: بیشتر نقشهایم در فیلم بود و بابک عمویم من را دعوت کرد که در این فیلم بازی کنم. دوست دارم سینما را ادامه دهم.
اهورا لطفی؛ دیگر بازیگر کودک فیلم گفت: من به بازیگری خیلی علاقهمندم و صمیمت من و پسرعمویم باعث شد که هر دو در این فیلم نقش دو برادر را بازی کنیم. من ۱۱ سالم است. قبل از کار دیالوگها را تمرین کردیم و چیز خاصی نبود.
روحالله زمانی؛ بازیگر فیلم نیز بیان کرد: من در این چند سال همه تلاش خودم را کردم و سعی کردم این موقعیت را حفظ کنم. قبل از زمان بازی «خورشید» ما مجبور بودیم که کار کنیم و زمانی برای درس خواندن نداشتم اما بعد از «خورشید» زندگی من تغییر کرد و سعی کردم با درس خواندن خودم را رشد دهم.
وی در پاسخ به اینکه تا به خال عاشق شده است، گفت: بله. زندگی مقابل دوربین با واقعیت متفاوت است. در لحظات فیلم هم عاشق بودم(با خنده).
جواد قامتی؛ دیگر بازیگر فیلم توضیح داد: اگر فیلمسازان بدانند که ارومیه چه بهشتی است از کار در آنجا جدا نمیشوند! امسال من میوه نوبرانه را از باغ ارومیه خوردم. همچین به یاد مردم زلزلهزده خوی هستیم. آرزو دارم که بهزودی مشکلاتشان حل شود.
وی در مورد بازی کردن در این فیلم گفت: اگر پارتنرهای خوبی داشته باشید نصف بیشتر راه را رفتهاید. من با این کودکان زندگی کردم و توانستم با آنها ارتباط بگیرم و روحالله هم یک بازیگر خاص است. چالش خاصی با بازیگران و عوامل نداشتیم. فکر میکنم این فیلم قطعاً با مخاطب خود ارتباط برقرار خواهد کرد.
محمد فکوری؛ فیلمبردار گفت: آرزو میکنم که فیلم به درستی روایت شده باشد و تأثیر خود را داشته باشد. من دوستی چندین ساله با آقای لطفی دارم و از دوران نوجوانی با هم شروع کردیم. ۱۶ سال پیش هم در فیلم کوتاه با هم کارکردیم و همدیگر را میشناختیم. من از ایده در طرح در این کار بودم. سالها بود که در ارومیه کار نکرده بودم و دلم میخواست باز هم در این شهر تجربه داشته باشم. این فیلم در ستایش خانواده است. برای من رود هانه در فیلم تفسیر روزگار و پستی و بلندیهاست که به یکباره دست یکی را میگیرد و میبرد و ممکن است دیگر هم پیدا نشود.
وی ادامه داد: تولید این کار ۴۵ روز طول کشید اما من ۶ ماه درگیر این کار بودم و دوست داشتم که از ابتدا در این کار حضور داشته باشم.
ایمان کریمیان؛ طراح جلوههای ویژه گفت: من یک وظیفه سنگینتر در این فیلم داشتم و جانشین تهیهکننده بودم و طبق آن هم کار جلوههای ویژه را انجام دادم. چون باز اولم بود که تجربه تولید کردم خیلی کار پرزمانی بود و حدود ده ماه است که درگیر این فیلم هستیم و این کار خیلی برایم سخت بود و به چالش کشیده شدم اما به من اعتماد کردند و من سعی کردم کارم را درست انجام بدهم.