سوره سینما – کامبیز حضرتی: «برادران لیلا» ساختهی سعید روستایی از زمان ساخت، حضور در جشنوارهی کن و حالا با نمایش نسخهی مجازی و لورفتهی آن همواره فیلمی قابل توجه و بحث برانگیز بوده است. دلیل اهمیت آن به سبب نشان دادن تصویری واقعگرایانه و باورپذیر از مشکلات و چالشهای اجتماعی و اقتصادی موجود است. مخاطبان با تماشای این فیلم میتوانند تصویری از مشکلات خود -که در زندگی روزمرهشان با آن دستوپنجه نرم میکنند- را بیابند و فیلم -خواسته یا ناخواسته- صدای خواست عمومی و مردمی است که بازنمایی مشکلات و نارساییهای اجتماعی را در آن میبینند. به همین دلیل است که عموم مباحث حول و حوش این فیلم به موضوعات اجتماعی و اقتصادی برمیگردد که جای آن در صفحات سیاسی و اجتماعی روزنامهها و خبرگزاریها است، نه مباحث فرهنگی و سینمایی.
اگر دقیقتر سخن گفته باشم، «برادران لیلا» فیلمی است که بازتاب یک برههی اجتماعی و تاریخی ایران معاصر را در دل خود دارد و دلیل اهمیت و توجه به آن به خاطر مسائل حاد اجتماعی است و نه صرفا به خاطر ارزشهای بصری و دراماتیک موجود فیلم. اما آیا یک فیلم سراسر نمادین (نه نشانهگرا) و بیانیهوار میتواند ساختار و منطق روایت را از یاد ببرد؟
قبل از آنکه ساختار فیلم را مورد بررسی قرار دهم بد نیست نکاتی را دربارهی مضمون آن اشاره کنم. این فیلم براساس تم پدرسالاری بنا شده است. موضوعی که به لحاظ درونمایه بارها دستمایهی ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی مختلف قرار گرفته است.
مشهورترین اثر ایرانی با این مضمون سریال «پدرسالار» اکبر خواجویی است که در آن شورش سنتی عروس و پسر علیه افزونخواهی پدر خانواده در تقابل با یکدیگر قرار میگیرد. در این مجموعهی تلویزیونی، قواعد هنجاری جامعه در حوزهی خانواده زیر سوال نمیرود بلکه فرزندان کوشش میکنند خود را از بار سنگین سنتهای نسل گذشته آزاد کنند. اما در «برادران لیلا» با تقابلی سرکش بین دو نسل سروکار داریم. به طوری که نسل بعدی سعی دارد نسل گذشته را تنبیه و تادیب کند. سیلی لیلا به پدرش عملی صرفا دراماتیک نیست که آن را با سیلیهای مشهور در سینما از جمله با سیلی عماد فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی مقایسه کنیم بلکه رخدادی است که از شکاف و شوریدگی نسلی بر نسلی سخن میگوید. درونمایهای که به لحاظ اجتماعی اولینبار در جزوهی «پدر، مادر ما متهمیم» علی شریعتی و به قول خودش با «انتقادهای زننده و تیز و صریح» و با زبانی ایدئولوژیک و نسنجیده علیه والدین طرح و اقامهی دعوا شد.
در بخشی از این جزوه از زبان نسل جوان خطاب به پدران و مادران آمده است: «برای چه طبقه من و گروه من از شما بیزار شده، از شما بیگانه شده و شما با او بیگانه هستید و نمیتوانید با هم یک کلمه سخن بگویید؟ به مادرها بگویم که برای چه دختر شما نمیتواند با شما حرف بزند و شما هم نمیتوانید با دخترتان حرف بزنید… و به پدرها بگویم که فرزند شما نه به عنوان یک فساد اخلاقی، بلکه با دلایل و علل فکری و اعتقادی، از شما فرار کرده و با شما بیگانه شده است.»
اگر از بار مذهبی این سخنان بگذریم این تکه از جزوهی شریعتی حتی میتواند به عنوان خلاصهی فیلم اخیر روستایی مدنظر قرار گیرد. چرا که این هر دو (جزوهی شریعتی و فیلم روستایی) با «سخن تند» و «انتقادهای زننده» در مقابل نسل گذشته میایستند. هرچقدر که آن جزوه از لحاظ مبانی اجتماعی نسنجیده است، این فیلم نیز از لحاظ دراماتیک و سینمایی قوام نیافته.
همچنین نباید از یاد ببریم که سوژه فیلم و سرآمد شدن پدر در بین خاندان خود (بزرگ فامیل شدن)، رسمی است که تقریبا موضوعیت خود را در جامعه ما از دست داده است، البته اگر که زمانی این موضوع آنقدر مهم بوده باشد که کسانی برای آن خود را به آب و آتش بزنند.
به هر روی، سوژهی بزرگ خاندان محسوب شدن، اهمیت و ارزش اجتماعی پیشین خود را ندارد و به همین دلیل قابلیت تعمیم ندارد و محمل خوبی برای نشان دادن یک داستانی امروزی نیست. این که بازیگران امروزی و شناخته شدهی سینما در این فیلم به عنوان بازیگر حضور دارند، کهنگی سوژه و ارتباط موضوعی آن به گذشته را کمرنگ جلوه میدهد.
نمادهایی که راه را بر هنر روایت میبندد
بنا کردن فیلم بر یک رسم تقریبا از دست رفته و امروزی نبودن سوژهی اصلی، عاملی میشود تا فیلمنامهنویس جابهجای فیلم را با نماد پر کند. در شرایطی که فیلمهای مدرن عموما بر وجود نشانهها تاکید دارند، اغلب آثار کلاسیک با دایرهی شمول گسترده بر نمادها تاکید میورزند. نماد اساسا راه تفکر و منطق را هذیانی میکند و معمولا مانع انسجام سطح اول و ظاهری اثر میشود تا بتواند معنا را در پشت و پسلههای اثر پنهان کند. برای همین است که شخصیتهای «برادران لیلا» برای ما قابل شناسایی نیست و اگر هم احساس آشنایی با کاراکترها داریم به دلیل نمادهای آشنایی است که آنها را تقویت میکند. چرا که زحمت چندانی برای شناسایی و پرورش شخصیتها در فیلمنامه کشیده نمیشود.
حتی ایدهی این فیلم نمیتواند بر گرتهبرداری از آثاری چون «پدرخوانده» بنا شده باشد. اگرچه در این فیلم پلانهایی که یادآور«پدرخوانده» کاپولا هستند دیده میشود اما نباید فراموش کنیم که ایدهی جانشینی بزرگ فامیل و جاروجنجالهایی که برای آن بهوجود میآید در درون خانواده به شکل سنتی آن قابل طرح نیست، بلکه با شرایط و فضای خانوادههای مافیایی منطبق است. در ضمن در فیلمهای مافیایی شبیه «روکو و برادرانش» یا «پدرخوانده» زن عنصر تزیینی و درجه دوم به حساب میآید. چرا که این آثار دلمشغول ساخت دنیایی خشن، مردانه و رقابت بین آنها است. چنین برداشتی حتی به قصد همسان کردن آن شرایط با شرایط اجتماعی جامعهی ایران از پیش شکست خورده است، چرا که سنت مافیای شناخته شده و گروههای عامل آن در مملکت ما دیده نشده و اگر گروههای تبهکار قدرت و ثروت را مافیا بنامیم چندان ارتباطی با خاندانهای مافیایی تبهکارانه و نظم و نظام آن ندارد.
درست است که زن در جامعهی امروز نقش تعیینکنندهای دارد اما شرایط اجتماعی و فرهنگی متفاوت لیلا نسبت به دیگران در فیلم توجیه نمیشود. حتی ما نمیفهمیم چرا لیلا نسبت به دیگر اعضای خانوادهاش شرایط کاری مقبولتری دارد و برخلاف برادرانش به شغلهای کاذب مشغول نیست؟ حتی اگر قبول کنیم که در جامعهی ما زنان راحتتر از مردان شغل به دست میآورند این موضوع در فیلمنامه توجیه نمیشود. حتی ما به درستی نمیفهمیم که لیلا با وجود این همه خشم و نفرت از والدیناش چرا با آنها زندگی میکند و با وجود شرایط شغلی مناسب چرا آنها را ترک نکرده و مستقل نمیشود؟
ارزیابی شتابزده و صریح سنتهای نادرست گذشته
فیلم طولانی و نامتعارف روستایی با درونمایهی رکود اقتصادی و تحریم، کلاهبرداری، موقعیتهای نابسامان اجتماعی و رقابتهای خانوادگی در یک خاندان روبه زوال اثری شبیه به فضای رمانهای کلاسیک دوران دیکنز را برای ما تداعی میکند، نه فیلمی مدرن و حتی مافیایی. این اثر فاقد ساختار و پرداخت مدرنی همچون «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری است که زوال یک خاندان پیزوری و عقب افتاده را به تصویر میکشد. درست است که تم فیلم «برادران لیلا» جسورانه و واقعگرایانه است اما فیلمی به شدت ایدئولوژیک است که علیرغم وجه نمادینش با خانواده و نسل گذشته سر ستیز دارد. علیرغم آن که فیلم قرار است مدرن باشد اما سوژهی آن بلاتکلیف و زمانزده است. هرچند که موتیفهای فیلم میتواند احساس واقعیت روزگار ما و مصائب اجتماعی موجود را بازنمایی کند.
فیلم از نظر بازیها و فیلمبرداری شاخص و تاثیرگذار است که بررسی آن جای بحث دیگری را میطلبد. اما در مورد تدوین فیلم میتوان نکاتی را اشارهوار بیان کرد. تدوین کردن چنین فیلمی با زمان طولانی مدتش نیازمند یک بازنگری کلی است. بعضی از پلانها علیرغم جذابیت بصری نقشی تعیین کننده در پیشبرد داستان ندارد و از سوی دیگر جای پلانهایی که حفرههای داستانی را پر میکند خالی است. با تدوین مجدد چه بسا میتوان تاحدودی نقایص داستانی فیلم را پنهان کرد و حسوحال پویاتری به فیلم دید. کاری که میتواند روزنهای برای بروز استعداد بازیگران اصلی فراهم کند. در شرایط فعلی تنها بازی ترانه علیدوستی و سعید پورصمیمی در فیلم برجسته است که علاوه بر شاخص بودن بازی آن دو ریتم و داستان فیلم به بیشتر دیده شدن آنها کمک کرده و فرصت را از بازیگران دیگر گرفته است.
«برادران لیلا» فیلمی است که در جامعه مابهازا دارد. چرا که احتمالا هر خانوادهای بخشی از تجربیات اقتصادی و اجتماعی اینچنینی را از سرگذرانده و یا شاهد تجربه کردن رنجهای مشابه دیگر افراد بوده است. از سوی دیگر این فیلم جسور و صریح است. درست است که مبانی آن از خانواده از سنخ دیگری تعریف شده است و نسل امروز را طلبکار پدران خود میداند اما در دل خود نقادی صریح سنتهای نادرست گذشته را پرورده است. سنتی که پدران بدون توجه به واقعیات موجود به آن تن داده و برای سایر افراد خانواده گرفتاری ایجاد کردهاند.