سوره سینما – امروز؛ ۱۲ اردیبهشتماه، سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری است که در تقویم به نام روز معلم ثبت شده است. شهید مطهری شخصیتی بود که بهواسطه اخلاق و آموزههایش به یک نام بهیادماندنی در ذهن تمام دانش آموزان انقلاب اسلامی بدل شد، دانشآموزانی که خود حالا معلمانی هستند که راه و روش شهید مطهری را در کارشان پیشگرفتهاند.
تربیت، آموزش و بازنمایی نگرش دانش آموزان، همه توسط معلمانی شکل میگیرد که قسمخوردهاند نسل آینده را نسلی مقتدر و باسواد تربیت کنند و به جامعه تحویل دهند. ازاینرو میتوان گفت شغل معلمی یکی از حساسترین مشاغلی است که در هر جامعهای میتواند فعالیت داشته باشد.
سینمای ایران نیز مانند هر رسانهای که تریبونی برای معرفی و تصویر کردن افراد، مشاغل، مشکلات و مسائل مختلف را دارد طی این سالها، تا جایی که توانسته به تصویر معلمان و جایگاه آنها نگاه ویژهای داشته است. گرچه نمیتوان گفت که از نظر کمیت موفقیت بینظیری را تجربه کرده اما شاید کیفیت همین چند اثر انگشتشماری هم که داشته بهاندازهای قابلقبول بوده که در ذهن مخاطبان بهجای مانده است.
در سینمای ایران گاه وجه ازخودگذشتگی، گاه رابطه استاد و شاگردی، گاه حس پدر و پسری یا مادر و دختری و گاهی نیز وجه سختگیرانه معلمان تصویر شده است. از معلمانی که در سینمای ایران سروکارشان با کودکان استثنایی بوده گرفته تا آنهایی که با نوجوانان بازیگوش سروکار داشتهاند، همه در فیلمهای سینمایی ما خاطرهساز شدهاند.
در این گزارش قصد داریم به چند کاراکتر معلم در سینمای ایران بپردازیم که طی سالهای انقلاب توانستند خود را در ذهن مردم ثبت کنند.
*علی نصیریان/ «جادههای سرد»/ ۱۳۶۴
یکی از برجستهترین معلمهایی که در قابهای بازیگری سینمای ایران ماندگار شده است، علی نصیریان در فیلم سینمایی «جادههای سرد» به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی است. این فیلم در سال ۱۳۶۴ تولید شد که نصیریان در آن نقش معلمی را با نام آقای موسوی ایفا میکرد.
آقای موسوی در این فیلم معلم سالخوردهای است که در سرمای روستایی دورافتاده گرفتار یخبندان شده و در این شرایط بیشتر از آنکه سر کلاس درس باشد با دانشآموزانش بیرون از مدرسه زندگی میکند و به آنها رهایی از خطر و غلبه بر مشکلات را آموزش میدهد. یکی از دیالوگهای فراموشنشدنی آقای موسوی به دانشآموزانش در این فیلم این است: «نترس روله! درخت باش. قامت راست کن. سرما را بزن زمین.»
مسعود جعفری جوزانی در این فیلم بیش از آنکه به خود معلم بپردازد به نقش اجتماعی او در جامعه نگاه میکند.
*بیژن امکانیان/ «دبیرستان»/ ۱۳۶۵
یکی دیگر از آثاری که در راستای معلم در سینمای ایران تصویر شد، فیلم سینمایی «دبیرستان» به کارگردانی اکبر صادقی بود که در سال ۱۳۶۵ تولید شد. در این فیلم بیژن امکانیان نقش معلمی را با نام علی ناصری ایفا میکرد که یک معلم جوان زیستشناسی در یک دبیرستان پسرانه بود.
علی ناصری (بیژن امکانیان) در این فیلم که خودش زمانی گرفتار اعتیاد بوده و حالا پای تختهسیاه به بچهها آموزش میدهد، دلش نمیخواهد دانشآموزانش گرفتار و آلوده مواد مخدر شوند و شرایط سخت آن را تجربه کنند. اما در برههای با وضعیت غیرعادی یکی از دانش آموزان مواجه میشود که گرفتار مواد مخدر شده، پس از آن سعی میکند که این دانشآموز را از این شرایط نجات دهد و در نهایت به یک معلم قهرمان تبدیل میشود.
یکی از ماندگارترین سکانسهای این فیلم، صحنهای است که دانشآموزان بعد از خشم ناصری و خروج او از کلاس، سراغش میروند و پاکت سیگارها و فندک و کبریت را از جیبهایشان درمیآورند و روی زمین میاندازند. امکانیان که در این لحظه خودش نیز مشغول کشیدن سیگار است، آن را خاموش میکند.
*خسرو شکیبایی/ «رابطه» / ۱۳۶۵
فیلم سینمایی «رابطه» بهعنوان نخستین تجربه بلند سینمایی پوران درخشنده در سال ۱۳۶۵ تولید شد. داستان این فیلم در مورد نوجوانی است به نام ناصر که ناشنوا است و قدرت تکلم نیز ندارد و قادر به ایجاد رابطه با اطرافیان خود نیست. پدر و خواهر ناصر به او بیتوجهاند و دل سوزاندن مادر به حال او بیفایده است. ناصر تحت فشار اطرافیان و خانواده از همه کس و همه چیز دلزده است، اما پس از آن که معلمش او را در عدم برقراری رابطه با اطرافیان مقصر میداند، به خود میآید.
خسرو شکیبایی در این فیلم، نقش همان معلم دلسوزی را بازی میکند که میتواند تا حدودی قدرت تکلم را به این نوجوان برگرداند.
نکته مهم در این فیلم این بود که تا پیش از آن، صداپیشگان بهجای بازیگران صحبت میکردند اما همینکه در این فیلم صدای دلنشین خسرو شکیبایی شنیده شد توانست شخصیت این کاراکتر را باورپذیرتر کند.
بازی دقیق و هنرمندانه شکیبایی و درک و تسلطش به زبان اشاره در صحبت با دانشآموزان ناشنوا او را در شمایلی متفاوت از معلم به سینمای ایران معرفی کرد.
*هما روستا / «پرنده کوچک خوشبختی» / ۱۳۶۶
فیلم سینمایی «پرنده کوچک خوشبختی» به عنوان دومین تجربه سینمایی پوران درخشنده است که باز هم قهرمان آن یک معلم با بازی هما روستا بود. درخشنده در این فیلم رابطه یک معلم زن با شاگرد ناشنوا را نشان میدهد.
این فیلم درباره دختری به نام ملیحه (عطیه معصومی) است که بر اثر ضربه روحی در کودکی قدرت تکلم خود را از دست داده و با یادآوری گذشته دچار تشنج عصبی میشود. او با همه دعوا میکند و با کسی دوست نیست و یک بار هم اقدام به خودکشی میکند تا اینکه با ورود خانم شفیق (هما روستا) تغییراتی در زندگی ملیحه اتفاق میافتد. هما روستا در این فیلم، معلمی است که تعلیم بچههای کر و لال را بر عهده دارد و با حل مشکلات روانی ملیحه، او را به حرف میآورد.
«پرنده کوچک خوشبختی» فیلمی است که به مشکلات جامعه ایران و به آسیبشناسی شیوههای تعلیم و تربیت رایج میپردازد.
*مجید مجیدی / «شنا در زمستان» / ۱۳۶۸
فیلم سینمایی «شنا در زمستان» به کارگردانی محمد کاسبی در سال ۱۳۶۸ تولید شد. مجید مجیدی، یکی دیگر از معلمان سینمای ایران است که در نقش علی مرتضایینسب در این فیلم زندگی معلمی را روایت میکند که در دوران پیش از انقلاب سعی در آگاهسازی و بیداری دانش آموزان دارد.
حال و هوای قصه این فیلم که بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد از فعالیتهای یک معلم مهربان و دلسوز در تقابل با ناظم خشن مدرسه بهره برده تا تصویری از حرکتهای انقلابی مردم در مقابله با حکومتی را نشان دهد که بیداری دانش آموزان مدرسه را هم تاب نمیآورد.
*جهانگیر الماسی / «پشت پرده مه» / ۱۳۸۳
فیلم سینمایی «پشت پرده مه» سومین فیلم بلند پرویز شیخطادی است که در سال ۱۳۸۳ تولید شد. جهانگیر الماسی در این فیلم پس از سالها توانست با حضور در نقش معلم، شخصیت خود را در قالبی جدید و کمتر قابلانتظار به نمایش بگذارد.
«پشت پرده مه»؛ داستان مرتضی، کودک ناشنوایی است که پدرش را از دست داده و در روستایی با مادرش زندگی میکند. او که دانشآموز درسخوانی نیست، در برخورد با آموزگار بداخلاق مدرسه (آقای فتاحی)، کاملاً بیانگیزه میشود. در ادامه وقتی که همکلاسیهای مرتضی، او را از قصد ازدواج معلم با مادرش آگاه میسازند، او نسبت به مادر خود و معلمش بدبین میشود.
این فیلم در ادامه اغلب فیلمهایی که درخصوص معلمان تولید شده، باز هم یک شاگرد محجور و ناشنوا و معلمی که در ابتدا با جدیت آغشته به خشم خود شخصیتی منفی بهنظر میرسد را نمایش میدهد که در ادامه داستان عاشقانه میان مادر بچه و معلم، همهچیز را تغییر میدهد.
*رضا عطاران / «ورود آقایان ممنوع» / ۱۳۸۹
فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان در دسته فیلمهای کمدی قرار میگیرد که در سال ۱۳۸۹ با محوریت معلم تولید شد. رضا عطاران در این فیلم یک معلم دست و پا چلفتی و با اعتماد بهنفس پایین اما بسیار مهربان و دوستداشتنی و البته شیمیدانی ماهر است که در یک دبیرستان دخترانه مشغول به کار میشود.
در «ورود آقایان ممنوع»، مدیر یک دبیرستان دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و مجبور است یک مرد را بهعنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بی دست و پا و شیطنت دختران دانشآموز و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، لحظات کمدی را در فیلم رقم میزند.
* شهاب حسینی / «فروشنده» / ۱۳۹۴
فیلم سینمایی «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی در سال ۱۳۹۴ تولید شد. شاید محوریت داستان در این فیلم وجه معلم بودن شهاب حسینی نبود و داستان کلی چیز دیگری بود اما کاراکتر عماد در این فیلم در زمان تدریس در هنرستان بازیگری یکی از نقشهایی است که با توجه به اکتها و یا دیالوگهای رد و بدل شدهاش با شاگردان، بهعنوان یکی از ماندگارترین معلمها در ذهن مخاطب ثبت شده است.
در «فروشنده» نقش معلم با همان تک سکانس کلاس درس، یکی از ملموسترین معلمهای تاریخ سینما را نمایش میدهد. با اینکه مهمترین اتفاق فیلم در خانه عماد و رعنا میافتد و آنها را بیشتر به عنوان یک زوج هنرمند تئاتری میبینیم که مشغول تمرین و نمایش نمایشنامه «مرگ فروشنده» نوشته آرتور میلر هستند، اما شغل معلمی عماد هم نقشی مؤثر و دراماتیک در قصه دارد.
*پیمان معادی / «بمب یک عاشقانه» / ۱۳۹۶
«بمب؛ یک عاشقانه» ساخته پیمان معادی است که در سال ۱۳۹۶ تولید شد و خودش نیز در آن نقش ناظم ابتدایی در سالهای دفاع مقدس ایفا میکرد. بسیاری از سکانسهای این فیلم در یک مدرسه میگذرد که روایتگر وضعیت مدرسهها و تحصیل در آن دوران است.
«بمب؛ یک عاشقانه»؛ یک فیلم شیرین و دلنشین است که مخاطب را به حال و هوای دهه۶۰ میبرد. پیمان معادی در این فیلم جدای از بخش مربوط به زندگی خانوادگیاش، ناظمی دلسوز و فداکار را بازی میکند که برخلاف مدیر سختگیر مدرسه (سیامک انصاری)، هوای دانش آموزان را دارد. این متانت و صبوری ایرج ذکایی باعث میشود در آن روزهای بمباران و جنگ، دانش آموزان کمی با او احساس نزدیکی و دوستی داشته باشند.
*جواد عزتی / «خورشید» / ۱۳۹۸
مجید مجیدی درست ۳۰ سال قبل از ساخت فیلم سینمایی «خورشید»، خود در فیلم «شنا در زمستان» نقش یک معلم را ایفا میکرد. از این رو در ساخت «خورشید» خیلی از زوایای پنهان کاراکتر یک معلم را به دلیل تجربه بازی آن، میدانست و توانست آن را به درستی در شخصیت جواد عزتی در «خورشید» نیز بگنجاند با این تفاوت که در فیلم خود دیگر آن فضا و ویژگیهای دهه ۶۰ را دنبال نکرد.
جواد عزتی در سال ۱۳۹۸ در فیلم سینمایی «خورشید» ساخته مجید مجیدی، نقش (سامان) یک معلم همدل و همراه در مدرسه بچههای کار بود. در کنار نقشهای دیگر معلم که در سینمای ایران داشتیم، جواد عزتی کارش از آن جهت سخت بود که بهعنوان یک بازیگر مطرح در مقابل جمعی از کودکان کار در دنیای واقعی قرار گرفت که هیچکدام تجربهای از بازی نداشتند و عزتی به خوبی از پس این کار برآمد.
جواد عزتی تا جایی این نقش را خوب ایفا کرد که حتی شخصیت او در قالب یک معلم میتواند بهعنوان الگوی معلمان چنین مدارسی هم درنظر گرفته شود.