سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۰ تیر ۱۴۰۲ در ۶:۴۸ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم «مصلحت»؛

خط مرز مصلحت و عدالت

Maslehat1

بعد از اکران «مصلحت» در سینماها، کامبیز حضرتی منتقد سینما در یادداشتی به آخرین فیلم حسین دارابی پرداخت.

سوره سینماکامبیز حضرتی:  در بین درام‌های سیاسی سینمای ایران که عمدتا فاقد برندگی لازم هستند و عموما خصلت خثنی دارند، فیلم سینمایی «مصلحت» یک فیلم صریح و بدون لکنت است. این که در این فیلم پای فساد یا عافیت‌طلبی برخی از نیروهای صدیق و وفادار انقلاب به میان کشیده می‌شود و فیلم می‌تواند پای روایتش را به اندازه‌ی بضاعت خود دراز کند، حسی از درک حساسیت درام‌ سیاسی به مخاطب القا می‌شود. چرا که این فیلم با تاکید بر عناصر سینمایی و درام به جای سخن گفتن حقایق و باورهای افراد، سعی در نشان دادن و نمایشی کردن موضوعات دارد.

اگرچه ممکن است برخی از مخاطبان با دیدن این که بعضی از ارگان‌ها و موسسات حاکمیتی، که در تولید این اثر نقش داشته‌اند، به این فیلم شکاکانه نگاه کند و با دیده‌ی تردید نقدهای اثر را دنبال کند، اما این که بخشی از ساختار حکومت حاضر شده پای تهیه و تولید چنین فیلمی بایستد، نشان از پوست‌اندازی و برخورد واقع‌بینانه با مسائل و موضوعات نمایشی دارد. چرا که سیستم و نظامی که خودش اجازه‌ی نقد و کاوش در فساد سیاسی، اقتصادی و… را می‌دهد می‌تواند از دستاوردهای آن برای حفظ جریان واقعی سینما بهره ببرد و ارتباط ملموس‌تری با مخاطبان خود برقرار کند. چرا که سینما بر بنیاد خیال مجسم و واقعیت‌یافته بنا شده است و بیش از حقیقت‌گویی باید توان اقناعی و باورپذیری داشته باشد.

تجربه‌ی هالیوود نشان داده است که بیشترین و حادترین نقدها به نظام سیاسی آمریکا در خود این نظام سینمایی مطرح شده است. چرا که هالیوود خود می‌تواند در یک درام مشخص مشکلات فراوانی را در سر راه نظام سیاسی کشورش مطرح کند و در ضمن توان آن را دارد تا در یک بستر نمایشی آن‌ها را حل وفصل کند تا به این شیوه مخاطب احساس کند که «رویای آمریکایی» همچنان زنده است و اگر در مسیر رسیدن به آن رویای بزرگ، نارسایی یا فسادی هست، در نهایت می‌تواند نابود یا مرتفع شود. به همین دلیل است که پای قهرمان‌های مختلف (از قهرمان‌های وسترن گرفته تا قهرمان فیلم‌های علمی-تخییلی) به سینمای آمریکا باز شده است.

Maslehat2

کارخانه‌ی رویاسازی هالیوود نمونه‌ی خوبی از دستگاه فیلمسازی ایدئوژیک است که می‌تواند ضد آمریکایی‌ترین فیلم‌ها را در خود پذیرا باشد و در عین حال در خدمت منافع آمریکا باشد. سینمای ایران در سال‌های بعد از انقلاب که داعیه‌دار ایدئولوژی اسلامی مشخصی است می‌تواند با ارائه‌ی رادیکال و حل و فصل روایی مناسب آن، موضوعات خود را در جامه‌ی سینما به صراحت القا کند. اما در سال‌های مختلف برخی از نگاه‌های محافظه‌کار مانع تهیه و تولید آثاری شده‌اند که نقد دراماتیک صریحی را به ساختار سیاسی کشور (در بستر روایت خود) مطرح می‌کنند. در واقع، چنین نگاه‌هایی تولید چنین آثاری را به مصلحت ندانسته‌اند!

فیلم سینمایی «مصلحت» محصول مشترک موسسه اوج و حوزه هنری است که کارگردانی آن را حسین دارابی و تهیه‌کنندگی‌اش را محمدرضا شفاه برعهده دارد. «مصلحت» در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و بعد از سه سال در انتظار اکران بودن، به تازگی رنگ پرده را دیده است. اما از آنجا که فیلم موضوعاتی چون عدالت‌طلبی، آقازادگی و مبارزه با فساد سیاسی و قدرت را مورد تاکید قرار داده است، هنوز سوژه‌ی آن به روز محسوب شده و کهنه نشده است.

مصلحت یا عدالت؟

مفهوم مصلحت یکی از مفاهیم پیچیده در تاریخ و فرهنگ ماست. در فرهنگ ما که همواره صبغه‌ی اخلاقی و تقسیم نیروها و نهادها به خیر و شر رواج داشته است همه چیز در چهارچوب یک اخلاق دوگانه صورت‌بندی شده است. در این بستر، مفهوم مصلحت نیز بر کنار از اخلاق نمانده و عموما به سعادت معنا شده است. یعنی مصلحت عاملی است که رعایت آن سعادت فردی یا اجتماعی را به همراه می‌آورد. در حالی که در فرهنگ اروپا مصلحت با منفعت گره خورده است و متفکرانی چون آدام اسمیت از منفعت فردی یا اجتماعی سخن گفته‌اند. به گونه‌ای که در علم اقتصاد گفته شده که دنبال کردن منافع فردی در نهایت به منافع جمعی (مصلحت عموم) منجر می‌شود.

هیچ کدام از این دو معنای مصلحت، در این فیلم مورد تاکید قرار نگرفته است. بلکه معنای عمومی مصلحت که در این فیلم به کار رفته به معنای مفهومی نقیض عدالت است. چنین برداشتی از مصلحت البته در فکر و فرهنگ معاصر ما سابقه داشته است و گاه متفکرانی از آن به «فاجعه‌ی پلید مصلحت‌پرستی» که یک نوع «بیماری» است، اشاره داشته‌اند. در این سیاق مصلحت‌اندیشی؛ یعنی عافیت‌طلبی و فرد مصلحت‌اندیش به دنبال ذبح کردن حقیقت به خاطر حفظ خود است و نه حفظ کردن حقیقت ورای هرگونه خودپرستی.

Maslehat3

در واقع، فیلم «مصلحت» چنین مفهومی از مصلحت را مورد نقد قرار داده است و بی‌جهت نیست که برای طرح و بررسی آن سراغ لوکیشن و موقعیت دادگاه و قضاوت رفته است. شخصیت اصلی این فیلم آیت‌الله مشکاتیان یکی از مقامات بلندپایه‌‌ی قوه قضائیه در دهه‌ی ۶۰ است که پسرش در یک درگیر خیابانی مرتکب قتل پسر جوانی شده است. او حالا بین احساسات متناقضی درگیر است؛ بین عواطف پدری، قانون، عدالت یا عافیت‌طلبی. اقدام رادیکال و انقلابی او این است که خود را از بیماری پلید مصلحت‌اندیشی پاک کند و به جای ذبح حقیقت، عدالت را به جریان بیاندازد. و بدین ترتیب با برداشتی که مصلحت را مهمترین مانع در جهت تحقق عدالت می‌داند، مقابله کند. او با پشت کردن به مصلحت در واقع دامن خود را از پایمال کردن حقیقت پاک می‌کند و نشان می‌دهد که انقلابی عمل کردن به معنای مصلحت‌اندیشی و عافیت‌طلبی نیست و برای عمل انقلابی باید عدل و داد را از خود و از نزدیکان خود آغاز کرد. به همین دلیل است که آیت‌الله مشکاتیان (شخصیت خیالی و نه واقعی در تاریخ انقلاب) با پشت پا زدن به مصلحت، خود و دستگاه قضا را از تایید اجحاف و سکوت کردن دربرابر ظلم مبرا می‌کند.

فیلم با دست گذاشتن بر روی یکی از حساسیت‌های اجتماعی و یکی از مهمترین مفاهیم سیاسی پس از انقلاب سعی دارد تا برداشت‌های مختلف را از مصلحت و عدالت را رودر روی هم قرار دهد و در این صف‌آرایی تقابل‌ها و تضادها قائل به تفاوت گذاشتن بین نیروهای خودی و غیرخودی نیست. خودی‌ها می‌توانند عدالت‌جو یا مصلحت‌اندیش باشند اما فیلم اشاره دارد که نباید مصلحت‌اندیشی توجیه‌کننده‌ی ظلم و بی‌عدالتی باشد، ولو آن که خودی دست به چنین توجیهی بزند.

 دوری کردن از شعارزدگی

فیلم سینمایی «مصلحت» برخلاف بسیاری از درام‌های سیاسی سینمای ایران شعار نمی‌دهد. قرار نیست دیالوگ‌های فیلم، مفاهیم قلمبه ‌سلمبه‌ی مد نظر خود را به طرف مخاطب شلیک کند. بلکه سعی دارد تا دیالوگ‌های طبیعی خود را در یک بستر طبیعی ارائه کند و در شرایط نمایشی قابل قبول آدم‌ها (کاراکترها) را وادار به سخن گفتن کند تا خواست‌ها و درونیات خودشان را آشکار کنند. دوری از شعار دادن و شعارزدگی یکی از آفات‌های چنین فیلم‌هایی است که تا حد زیادی «مصلحت» از آن پرهیز کرده است.

Maslehat4

این فیلم بیشتر قصد دارد تا تنه‌ی اصلی روایت خود را پیش ببرد. برای همین چندان به سراغ داستان‌های فرعی نرفته است. البته با وجود تعدد شخصیت‌ها و ماجراها، بی‌شمار داستان فرعی می‌توانست در آن اتفاق بیفتد. اما فیلم سعی کرده است حوادث را در حول‌وحوش شخصیت اصلی خود پیش ببرد و وارد جزییات و حوادث فرعی نشود. به همین علت، فیلم اساسا به جنبه‌های مختلف روایی، دراماتیک و سینمایی بیشتر توجه داشته است تا مانند اکثر فیلم‌های این چنینی قربانی مسائل غیرسینمایی نشود.

«مصلحت» ما را با جنسی از تصویر و نورپردازی مواجه می‌کند که در ذهن ما تداعی‌گر فضای دهه‌ی شصت خورشیدی است. انتخاب فضایی که تا حدود زیادی یادآور فضای بصری دهه‌ی شصت است در تمام طول فیلم رعایت شده است. البته انتخاب این جنس از تصویر -که یادآور فضای تاریخی و اجتماعی دهه‌ی شصت باشد- به لطف طراحی صحنه و لباس مناسب و تصاویری که مانع خودنمایی (و کاهش شدت) رنگ‌ها می‌شود، به فضاسازی فیلم بسیار کمک کرده است.

از طرف دیگر، انتخاب بازیگرها و نابازیگرها و قرار دادن آن‌ها در نقش‌های کلیدی و فرعی باعث شده است که مخاطب احساس آشنایی و غریبگی با آن آدم‌ها داشته است. ترکیبی که در مجموع در فیلم جواب داده است و فضا را برای جلوه‌گری بیشتر توانایی بازیگری فرهاد قائمیان (بازیگر نقش آیت الله مشکاتیان) مهیا کرده است تا جزییات رفتاری و میمک‌ او را بهتر ببینیم و مسائل و درگیری‌های درونی او را بیشتر و عمیق‌تر لمس کنیم. چرا که قائمیان به خوبی توانسته است جزییات ظاهری و عینی آن شخصیت را، به همراه درون پرغوغای آن روی پرده‌ی سینما جلوه‌گر کند.

به طور کلی «مصلحت» فیلمی است که ما را به تفکر وادار می‌کند. موضوعات مختلفی در آن مطرح می‌شود که مخاطب باید به آن‌ها فکر کند. موضوعاتی مانند: مصلحت چیست؟ مرز بین مصلحت یا حقیقت کجا است؟ آیا مصلحت مانع عدالت است؟ و سوالاتی از این دست. حسین دارابی با این فیلم توانسته است ما را به بازاندیشی درباره‌ی مفاهیم و تاریخ سیاسی دهه‌ی شصت وادار کند. در ضمن توانسته است، فاصله‌ی خود را با فضای تنگ و خنثای درام‌های سیاسی سینمای ایران حفظ کند.