سوره سینما – هدیه حدادیاصل: فیلم سینمایی «کت چرمی» به نویسندگی مسعود هاشمی نژاد، کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی در چهل و یکمین دوره از جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و ضمن کاندیدا شدن در ۹ رشته، توانست سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کند.
«کت چرمی» با بازی جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، سارا حاتمی، ستاره پسیانی و رویا تیموریان داستان عیسی فرهمند (جواد عزتی)؛ بازرس سازمان بهزیستی است که در حین بررسی تخلفات مالی یکی از مراکز، متوجه یک باند فساد اقتصادی و ترانزیت مواد مخدر توسط دختران بدسرپرست میشود.
آنچه در ادامه میخوانید مصاحبه سوره سینما با حسین میرزامحمدی؛ کارگردان فیلم سینمایی «کت چرمی» است.
از دوران نوجوانی به آسیبهای اجتماعی اهمیت میدادم
*شما از فیلم کوتاه وارد سینمای بلند داستانی شدهاید، فیلم «کت چرمی» تا چه اندازه وامدار آثار کوتاهی است که تاکنون کار کردهاید؟
یک بخشی از «کت چرمی» وامدار یکی از فیلمهای کوتاه من به نام «ناممُرده» است که در یکی از مراکز نگهداری پسران نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست اتفاق میافتد و آن فیلم در حوزه فیلم کوتاه هم موفق بود. بخشی دیگری از آن وام دار یکی از مستندهای سینمایی من به نام «خارج از محدوده» است که با موضوع کمپهای ترک اعتیاد ساخته شده بود. اساساً من از دوران نوجوانی و زمان دانشجویی به آسیبهای اجتماعی علاقه داشتم و به آن اهمیت میدادم. حتی زمانی که نوزده ساله بودم در سیزدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی تئاتری در مورد آسیبهای اجتماعی اجرا کردم. به طور کلی همه این تجربیات از دوازده سال گذشته که من در تئاتر و سینما فعال هستم روی من تأثیرگذار بوده و از آنها کمک گرفتهام.
فیلمنامه «کت چرمی» بیست و چهار مرتبه بازنویسی شد
*فیلمی که در حال حاضر روی پرده میبینیم با فیلمنامه ابتدایی آقای هاشمینژاد چقدر مغایرت دارد؟ تا چه اندازه سلیقه شما در فیلمنامه ابتدایی دخیل بوده است؟
من و آقای هاشمی نژاد از سال ۹۸ با هم همکاری میکنیم. سه فیلم کوتاه «ماشوم»، «بینام» و «کلاستروفوبیا» را با هم کار کردیم که «بی نام» را پیش از «کت چرمی» ساختیم.
من ایده و طرح اولیه «کت چرمی» را با مسعود مطرح کردم و براساس آن گفتگو کردیم. نتیجه آن گفتگو به یک طرح ابتدایی هشت صفحهای رسید. سپس روی آن هشت صفحه فیلمنامه را نوشتیم. فکر میکنم چیزی حدود سی یا سی و پنج درصد از فیلمنامه ابتدایی در پروسه تولید دچار تغییر شد. در واقع ما فیلمنامه را براساس درخواستهایی که شورای پروانه ساخت داشت، بیست و چهار بار بازنویسی کردیم.
روی پروانه نمایش ممیزی نداشتیم اما خودم طی اصلاحاتی حدود سه دقیقه از فیلم را برای اکران حذف کردم.
«کت چرمی» قبل از «مرده بازنده» نوشته شده بود
*شباهتی که فیلم شما به «مرد بازنده» و «زخم کاری» دارد، فقط به دلیل اشتراک شخصیت اصلی و جواد عزتی نیست، حتی در لوکیشنها هم (خانه شخصی جواد عزتی) این شباهت دیده میشود، گرچه نحوه و تکنیک کارگردانی شما کامل متفاوت با دو اثر دیگر است و البته «کت چرمی» هم به ذات داستان متفاوت خود را دارد، اما علت ایجاد این شباهت چه بود؟ بخاطر تهیهکننده مشترک این آثار بوده یا مشاوره آقای مهدویان به شما؟
از زمانی که ما فیلمنامه را کار میکردیم همیشه به جواد عزتی برای نقش عیسی فکر میکردم چون حضورشان برای ما مهم و جذاب بود. فیلمنامه ما پیش از «مرده بازنده» نوشته شد اما پس از آن کار را کلید زدیم. در آبان ۱۴۰۰ قبل از اینکه آقای عزتی برای فیلمبرداری «مرده بازنده» برود، در جلسهای طرح اولیه فیلمنامه را برای او تعریف کردیم. دیالوگ او را به یاد دارم که کنار پنجره ایستاد و گفت «این فیلمنامه ای هست که من را برای بازی جذب میکند»
آقای مهدویان در مورد کستینگ پیشنهاداتی دادند اما ایشان بیشتر مشاور بنده در بحث کارگردانی بودند. در مورد عوامل، هم آقای مهدویان و هم آقای حجازی به عنوان تهیهکننده کاملاً دست من را باز گذاشته بودند که بتوانم با گزینههایی که مدنظر دارم کار کنم. به عنوان مثال از ابتدایی که فیلمنامه را مینوشتیم تصویر پانتهآ پناهیها در این فیلم در ذهنمان بود. ایشان هم با اینکه دو یا سه سکانس بیشتر نداشت اما آنقدر جذاب و درخشان بازی کرد که برای من باعث افتخار بود. خداراشکر تمام دوستان به ما کمک کردند که بتوانیم کسانی را که مدنظر داریم به کار دعوت کنیم.
اما از اولین بار که این فیلم در جشنواره فجر اکران شد و حتی ماقبل از آن، من آماده این موضوع بودم که مخاطب، «کت چرمی» را با «مرد بازنده» مقایسه کند. این ماجرا هم از کمبود ژانر در سینمای ما حاصل میشود چراکه مخاطب تنها با چند ژانر محدود در این سینما مواجه است و زمانی که دو فیلم یا چند فیلم را در یک ژانر یکسان میبیند خیال میکند دومی و سومی از فیلم اول کپی شدهاند! اما در همین فاصله یکساله (از فیلم «مرد بازنده» تا فیلم «کت چرمی») فیلمهایی تولید شدهاند که از نظر تکنیک ژانر و سفر قهرمان قصه مشابه هم بودهاند و این تنها مختص به «کت چرمی» نیست.
سفر قهرمان ما (جواد عزتی) در فیلم خیلی متفاوت از قهرمان «مرده بازنده» است. در کل، داستان ما متفاوت است و البته جنس بازی جواد عزتی هم در دو فیلم کاملا فرق میکند اما دو فیلم بر پایه قهرمان و در یک ژانر مشخص هستند.
با اینحال قبول دارم که مثلث محمدحسین مهدویان، کامران حجازی و جواد عزتی این تأثیر شباهتی را روی ذهن مخاطب گذاشته است. شاید اگر این کار با عوامل دیگری تولید میشد این صحبتها هم در مورد آن شکل نمیگرفت.
مخاطب نیازمند سینمایی قصهگو است
*از کمبود تنوع ژانر در سینمای ایران گفتید، فکر میکنید این مشکل به چه دلایلی در این سالها شدت گرفته و آیا شما قصد دارید راه را در همین مسیر تحول ادامه دهید؟
ما در سینمای امروز یا کمدی هستیم یا موضوع اجتماعی را دنبال میکنیم اما با این تفاوت که موضوع اجتماعی که این روزها ساخته میشود تعریف مشخصی در قالب ژانر اجتماعی از لحاظ تکنیک ندارد!
مطمئن باشید که ما هر چقدر در سینما به تنوع ژانر و موضوع بپردازیم، مخاطب جذب خواهد شد. مگر در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ گنجینه سینمایی اجتماعی ما خوب نبود؟ مردم هم استقبال خوبی از آثار داشتند. هم از کمدیها استقبال میشد و هم از آثار اجتماعی و دیگر ژانرها؛ اما کفه ترازو مثل امروز نبود. البته بودن فیلمهای کمدی را در کنار سینمای اجتماعی بسیار مفید میدانم.
ما باید فیلم قصهگو تعریف کنیم. در هر موضوع و ژانری هم فرقی ندارد فقط کافی است که قصهگو باشیم. فرهنگ ایرانی؛ فرهنگ قصهگویی و هزار و یک شب است اگر ما بتوانیم و اجازه داشته باشیم که قصهگویی را روان و درست بیان کنیم مخاطب هم به دنبال آن خواهد آمد. نسل دهه ۷۰ و ۸۰ ما هنوز به دنبال سینمای پرسشگر، دغدغه مند و سینمایی است که حرفی برای گفتن دارد اما باید بستر و فضا با اعتماد و انعطاف دو طرفه (میان سینماگران و مسئولان) ایجاد شود و طوری باشد که بتوان موضوعات و داستانها را بیان کرد.
ابزار من در فیلمسازی فرهنگ و زبان است
*موانع چیزی بیشتر از انتظارات شما است؟
ما همه میدانیم که کجا کار میکنیم و با شرایط و موانع آگاه هستیم. من معتقدم که اگر اعتماد و انعطاف دو طرفه باشد و هر دو طرف مسئولین و فیلمسازان این اعتماد را نسبت به هم داشته باشند مطمئناً اتفاقات جذابتری در سینمای ما و برای مخاطب میافتد.
درست است که پروسه پروانه ساخت ما طولانی بود اما خیلی با ما همکاری شد. جلسات مختلفی داشتیم که در همه آنها تعامل شکل گرفت. به شخصه جایی سینما را یاد گرفتم که مهد سینما است. زمانی که فیلم کوتاه کار میکردم بالای هفتاد جشنواره فیلم خارجی رفتم. جشنوارهها خیلی برای من اهمیتی ندارند اگر جشنواره برای من مهم بود در همان کشوری که درس خواندم و زندگی کردم، میماندم و با همان متدی که از یک فیلمساز خاورمیانهای میخواستند فیلم میساختم؛ اما علاقهای نداشتم چون ابزارم به عنوان فیلمساز فرهنگ و زبان است. با تمام مشکلات کشورم اما فرهنگ و زبان من ریشه در این خاک دارد. برای همین من از اینجا قصه میگیرم و فیلم میسازم.
با استقبالی که مخاطب از «کت چرمی» داشت به این نتیجه رسیدم که با توجه به حد و اندازه شرایط سینمای امروز، هنوز هم مخاطب به دنبال این جنس سینما و تفکر و قصهگویی هست.
*اینکه میگویند فیلمهایی چون «کت چرمی» مفهوم سیاه نمایی را دنبال میکنند را چگونه تحلیل میکنید؟
دو واژه باید از ادبیات فیلمسازان و مسئولین حذف شود. واژه «سیاه نمایی» از ادبیات مسئولین و واژه «فلاکت و نکبت» از ادبیات فیلمسازان!
من هیچ مخالفتی با پلتفرمهایی مثل فستیوالهای جهانی ندارم اما سیاستهای آنها را میشناسم، آنجا درس خواندم و زندگی کردهام. آدمهای آکادمی اسکار اساتید من بودهاند. خوب میدانم چه میخواهند و به دنبال چه هستند؛ اما اگر ما با متدها و دستورالعملهای آنها بخواهیم پیش برویم هرچقدر بدبختتر و فلاکتبار تر برای آنها بهتر است!
در واقع فیلمساز به دنبال این نیست که مشکلی را حل کند یا راهحل ارائه دهد، فیلمساز وظیفه دارد که به مسئولان، به مردم و به جامعه تلنگر بزند و بگوید چنین مسائلی هم وجود دارند.
اما دوست دارم اگر اعتمادی هست؛ قبل از تولید محصول باشد. مسئولین بپذیرند که یک فیلمساز نمیخواهد سیاه و چرک حرف بزند بلکه میخواهد در حد و اندازه خودش کمک کند. برای همین بیشتر دوست داشتم این ابراز محبت و لطفی که الان نشان میدهند از پیش از تولید نشان میدادند البته هنوز هم دیر نیست. به من در ایدهها و سوژههای دیگر کمک میکنند. تماس داریم، جلسه میگذاریم اما اساساً گفتن طرحهایی هم که من دارم ساده نیست و در نتیجه صلاح دانستم در حال حاضر دُز سوژه اجتماعی را کمتر کنم.
سارا حاتمی از میان ۱۵۰ بازیگر انتخاب شد
*در مورد نقش خانم پناهیها و آقای عزتی صحبت کردید اما آن بازیگری که برای فیلم شما سیمرغ آورد، سارا حاتمی بود. چطور به انتخاب این بازیگر رسیدید؟
برای نقش خانم حاتمی تقریباً از ۱۵۰ نفر تست گرفتم. تستهای من هیچکدام ضبط نمیشدند. به صورت گفتگو بودند و چندین مرحله داشتند. شاید جالب باشد بدانید که من حتی نسبت به آمدن خانم حاتمی (با احترام به سریال «زخم کاری») گارد داشتم. اما یکبار آمدند و در یک گفتگوی اولیه من متوجه شدم که او استعداد و پتانسیلهایی دارد که میتوان از آنها استفاده کرد. البته که به همان یک گفتگو بسنده نکردم و چهار مرحله دیگر از او تست گرفتم و در نهایت او انتخاب شد. این سارا حاتمی که در فیلم میبینید تنها محصول کمکهای من نیست، همه به او کمک کردند. جواد عزتی بیشتر از اینکه به خودش اهمیت دهد به سارا حاتمی اهمیت میداد برای اینکه بازی او درست درآید.
به همین خاطر است که میگویم حضور جواد عزتی در کنار من تنها به عنوان یک بازیگر نبود چراکه در تمام پروسه تولید به من کمک کرد. در نهایت باید بگویم طوری که میشد «کت چرمی» را ساخت همین نسخهای است که میبینید.
مفهوم «مهمونی کت چرمی» زاده تفکر ما بود
*گرچه در فیلم در حد چند جمله کوتاه مفهوم «مهمونی کت چرمی» از زبان سارا حاتمی بیان میشود اما تا انتهای فیلم به هر دلیلی این مفهوم به صورت کامل شکافته نمیشود و برای بسیاری از مخاطبان سربسته باقی میماند، کمی در مورد این مفهوم توضیح میدهید؟
مفهوم «مهمونی کت چرمی» زاده تفکر ما بود. فحوای اصلی «مهمونی کت چرمی» در پروسه دچار تغییرات شد و چیزی دیگری بود و به چیز دیگری تبدیل شد. ما سعی کردیم در ساخت یکسری چیزها را بگوییم و مطرح کنیم اما «مهمونی کت چرمی» اصطلاحاً شاید سوءاستفادههایی است که آدمهایی در قامت آدمهای خوب از دخترهای بیسرپرست و یا بد سرپرست میکنند. یکبار یکی از همین دخترهایی که من در تحقیقاتم با او صحبت میکردم یک دیالوگی به من گفت و بعد از آن هم دیگر هیچوقت او را ندیدم. گفت «نمی دونی چقدر سخته که شبها فقط راه بری و یکجا ثابت نمونی و روزها بتونی یکی دو ساعت در هیاهوی این شهر بخوابی!»
این دیالوگ در روند ساخت فیلم، تأثیر بیاندازه و شگرفی روی من گذاشت. اساساً برای من خیلی مهم بود که سارا حاتمی که نقش این دختر را بازی میکند به سمت تیپسازی حرکت نکند. آدمهایی هستند که با این سبک زندگی میکنند و زندگی نرمالشان این است و شاید تصوری از زندگی نرمالی که من و شما داریم نداشته باشند. برای همین نخواستم جبر اعتیاد را تبدیل به تیپ کنم بلکه میخواستم این جبر در یک شخصیت تبلور پیدا کند که برای مخاطب باورپذیر باشد.
*بیشتر تحقیقات شما میدانی و دیداری بود تا مطالعه؟!
یک بخشی از تحقیقاتم به خبرهایی که میخواندم برمیگشت و دادههایی که از اخبار میگرفتم. بخش دیگری هم به صورت دیداری بود. پیش از اینکه وارد بحث نگارش با مسعود بشوم پشت موتور مینشستم و به خیلی از مکانهای اینچنینی سر میزدم. در این پروسه خانم بنی اعتماد خیلی به من کمک کردند و مشاوره دادند. چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی از آدمهای مختلف کمک گرفتم.
*از فروش راضی بودید…
خداراشکر با توجه به وضعیت شرایط کنونی سینما، در مدت زمان اکران، فیلم تقریباً هفتهای دو میلیارد تومان فروخته است. از روندی که طی میکند راضی هستیم. از ابتدا هم انتظار فروش دویست میلیاردی را نداشتیم.