سوره سینما – امروز؛ یکم شهریورماه زادروز تولد حسین علیزاده است، علیزادهای که اول شهریور۱۳۳۰ در جنوب شهر تهران و محله سیدنصرالدین به دنیا آمد و دوران کودکیاش را در خانهای در خیابان خیام سپری کرد. در نزدیکی بازار تهران بزرگ شد و این بازار را سینمایی میپندارد که خودش در آن رفت و آمد داشته است. او در این باره میگوید: «در عالم بچگیهایم بازار تهران را مثل یک تونل سحرآمیز تصور میکردم، چون برایم پر از رنگ، بو و ریتم بود. من در آن بازار چیزهایی را میدیدم که کمتر کسی به آنها توجه میکرد. همین رفتوآمدها به بازار که برای من شبیه یک پرده سینما بود، روی شکلگیری روحیه من تأثیر داشت و بعدها زمینههایی را برای من به وجود آورد. بازار تهران برای من شبیه یک سینما بود، با این تفاوت که من خودم هر روز در دل این سینما رفتوآمد داشتم.»
رفتن به رشته موسیقی را یک اتفاق میداند، اتفاقی که از احترام والدینش به احساس و انتخاب او نشات میگیرد. ابتدا علاقه داشته تا ساز ویلن را بهعنوان ساز اصلی انتخاب کند اما به مشورت و تشخیص حسین دهلوی که استاد او بوده، ساز تار را برمیگزیند. هنرستان موسیقی را پنجرهای به سوی دنیای خیال و سکویی برای پریدن و پیشرفت کردن میداند.
از سال سوم هنرستان در ارکستر استخدام میشود و پیش از دریافت دیپلم خود رسماً حقوق دریافت میکند. اما اولین قدمهای فعالیت او در مراکز هنری از کانون پرورش فکری برداشته شده است. در حوالی سال ۱۳۵۲ علیزاده همزمان در دو مرکز مهم موسیقی وقت، یعنی کانون پرورش فکری و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی مشغول فعالیت بوده است.
در دهه پنجاه، اجرای جشن هنر شیراز، یکی از آثاری بود که از حسین علیزاده به بازار آمد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. وقتی در سال ۵۶ او از خدمت سربازی برمیگشت در کوچه و بازار صدای ساز خود را میشنید. حالا دیگر او یک جوان ۲۶ سالهای بود که به شهرت رسیده بود.
پس از گذراندن دوران هنرستان، به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و در محضر استادانی چون حبیباله صالحی، محمود کریمی، علیاکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلیخان برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدااله دوامی نکات تار و سه تار و ردیف موسیقی ایرانی را در سطوح عالی فرا گرفت. در سالهای آغازین دهه ۱۳۶۰ در دانشگاه آزاد برلین نیز تحصیل کرد.
*اگر موسیقی، شهید بخواهد در صف اول ایستادهام!
حسین علیزاده در یکی از مصاحبههای خود از شهادت برای موسیقی صحبت کرد، شهادتی که آن را مقدس میداند و باور دارد که این شهید شدن و تقدس از دوران جنگ به وجود آمده است. او در این باره میگوید: «شهادت، اصطلاحی است که فرهنگ ما بهویژه در سالهای پس از جنگ با آن خیلی عجین شده است. یعنی کسانی که شهید میشوند، بهقدری تقدس و احترام دارند که همیشه به یادشان هستیم. من خودم عاشق کسانی هستم که در راه وطن شهید شدهاند، حتی آنهایی که هیچوقت ندیدمشان. هرکسی که برای این خاک جان خود را داده، عزیز ماست و همیشه مقوله شهادت توأم با احترامی خاص است.
حالا وقتی من خودم را جای یک شهید میگذارم (برای دفاع از هنر و حرفهام که موسیقی است) یعنی من هرچه نیرو و عشق دارم همه مربوط به موسیقی و مال موسیقی است و اگر سختیهای این هنر از این هم بیشتر شود، باز من در صف اول شهیدانش هستم.»
*آلبومهای منتشر شده…
جدای از انتشار آلبومهایی چون «راز و نیاز»، «صبحگاهی»، «شورانگیز»، «پایکوبی»، «چهارگاه-بیات ترک»، «هجرانی»، «پرندهها»، «ساز نو»، «زمستان است»، «سلانه»، «فریاد»، «نوروز»، «آوای مهر»، «ساز خاموش»، «سرود مهر»، «سربداران» و…، برای سه مرتبه برای آلبومهای «فریاد»، «بی تو به سر نمیشود» و «به تماشای آبهای سپید» نامزد جایزه گرمی در بخش بهترین آلبوم سنتی جهان شد.
* ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم
اما هنر او تنها به انتشار آلبوم ختم نشد. علیزاده موسیقی آثار سینمایی و تلویزیونی زیادی را کار کرد که هر کدام اثری ماندگار در سینما و تلویزیون شدند. فعالیت علیزاده در عرصه سینما با فیلم «دلشدگان» به کارگردانی علی حاتمی آغاز شد.
«دلشدگان»، ساخته زندهیاد علی حاتمی، یکی از معدود آثار هنری سینمای ایران است که به تاریخ موسیقی کشور ما آن هم در دوره قاجار میپردازد. روایتی دلنشین و البته درام از مسافرت گروهی از هنرمندان به فرنگ برای ضبط موسیقی ایرانی در صفحات گرامافون.
موسیقی فیلم «دلشدگان» مکمل بینظیری برای صحنههای به نمایش در آمده در طول فیلم است. موسیقیای که حسین علیزاده آن را میسازد و محمدرضا شجریان روی آن آواز میخواند.
زمانی که حسین علیزاده از تجربه خود برای ساخت موسیقی این فیلم و همکاری با مرحوم علی حاتمی صحبت میکند، فروتنانه او را سعدی سینمای ایران مینامد و میگوید: «حاتمی؛ ساز را با سینما به مردم نشان داد.»
اما چگونه این همکاری میان حسین علیزاده و علی حاتمی شکل گرفت؟ علیزاده در روایتهایی که از این همکاری دارد، میگوید: «پیش از آنکه در فیلم «دلشدگان» همکاری داشته باشم، علی حاتمی در فیلم «سوته دلان» بخشی از موسیقیای که ما در جشن هنر شیراز اجرا کرده بودیم را استفاده کرده بود. این موضوع زمینه آشنایی ما را فراهم کرد. تا این که یک روز ایشان با من تماس گرفت و گفت که میخواهد فیلمی راجع به تاریخ موسیقی ایران بسازد و از من دعوت به همکاری کرد.
آقای حاتمی استاد دهلوی را هم برای این فیلم مد نظر داشت. به نوعی پیشنهاد میداد که موسیقی را دونفری بسازیم. یک جلسه سه نفره هم گذاشتیم، هم من و هم آقای دهلوی خیلی موافق این کار نبودیم، اما خب برای من سخت بود که مخالفت کنم. چون آقای دهلوی استاد من بودند و در نهایت به پیشنهاد خود دهلوی کار به من سپرده شد.»
از آنجایی که این فیلم روایتی از تعدادی موسیقیدان بود و حالا نقش این موسیقیدانان را باید بازیگرانی ایفا میکردند که نه نواختن ساز را بلد بودند و نه حتی چگونگی دست گرفتن آن را! از این رو حسین علیزاده طی جلساتی که با مرحوم حاتمی داشته این موضوع را مطرح کرده و در خاطراتش اینگونه از این ماجرا یاد میکند: «طی جلساتی که داشتیم، من گفتم که اگر هنرپیشهای قرار هست بیاید و ساز دست بگیرد باید رفتار با ساز را نیز یاد بگیرد و بدین ترتیب اکثر هنرپیشهها دو تا سه ماه کلاس ساز رفتند. تنها کسی که نرفت اکبر عبدی بود. چون زمینهای در نواختن تنبک داشت و من وقتی نوازندگیاش را دیدم گفتم کلاس نیاز نیست. از طرفی با امین تارخ نیز تمرین ساز نداشتیم که بگوییم ساز را این طور دستت بگیر! بالاخره این امر مقداری به استعداد هنرپیشگی و این که چه طور این مسئله را حل کند برمیگشت. ضمن این که درباره تارخ من به شدت مخالف لب زدن بودم!»
اینکه محمدرضا شجریان در آن زمان هم یک استاد آواز شناخته شده بود و حالا قرار بود مخاطب در فیلم «دلشدگان» صدای آشنای او را با تصویر یک بازیگر شناخته شده دیگر ببیند، ممکن بود باورش نکند. این موضوعی بوده که حسین علیزاده بارها دربارهاش با علی حاتمی صحبت کرده اما حاتمی به هیچ عنوان قصد نداشته از بازیگر غیرچهره در فیلمش استفاده کند.
*سه ضلع مثلثِ بی نقص
اشعاری که از علی حاتمی بود، صدای محمدرضا شجریان و موسیقی حسین علیزاده، سه ضلع یک مثلث بی نقص بودند که سبب جاودانه شدن یک اثر شدند. علیزاده در این باره میگوید: «حاتمی به حق شاعر سینما بود. جوهره تمام موسیقیها و کلام آنها از خود حاتمی بود که برای «دلشدگان» ساخته بود. البته بعداً محمدرضا شجریان در اجرا تغییراتی در اشعار ایجاد کرد؛ اما قبل از اجرا، اشعار را به فریدون مشیری دادند و مشیری هم از نظر فن شعری یک مقداری تغییر داد. تمهای اصلی فیلم را از شعرهای حاتمی گرفتم. این اشعار خود به خود یک زمینه موسیقیایی برای من به وجود میآوردند. استاد شجریان گویا پیشنهاد داده بودند که چون فیلم راجع به تاریخ موسیقی ایران است، جاهایی هم از اشعار کلاسیک مثل سعدی و حافظ استفاده بشود. چون این شعرهای کلاسیک خیلی با فضای فیلم تطبیق داشت و آن آوازهای فوقالعادهای که آقای شجریان خواندند.
وقتیکه قرار شد آقای شجریان این کار را انجام دهند، واقعاً روی این قضیه تمرکز کرد. اصلاً رفت و آوازها را در کوه خواند و ضبط کرد، آورد. او صدای ضبط شده را به من داد، بعد رویش کار کردم. یعنی بردم در استودیو و در واقع من با صدای شجریان که خودش نبود ساز زدم.»
*علیزاده زیرِ تیغِ هنرمند!
یکی از آثار ماندگاری که حسین علیزاده برای تلویزیون ساخت، موسیقی سریال «زیرتیغ» بود. شاید وجه متمایز این موسیقی دلهرهای بود که توأم با داستان کلی سریال پیش میرفت.
محمدرضا هنرمند؛ کارگردان این سریال درباره این آلبوم موسیقی نوشته بود: «علیزاده را سالهای سال بود که میشناختم. کارهایش به دل و جانم چنگ میزد و بارها چنان مرا از زمین جدا کرده بود که گفتنی نیست. در نیمه شب ششم آذرماه ۱۳۸۴ در حالی که صحنه کنسرت او به همراه کیهان کلهر، محمدرضا شجریان و همایون شجریان را در تالار بزرگ کشور آماده میکردم تا تمرینهای نهایی انجام شود نمیدانست که بیشتر از همه زیر نظرش دارم و به کوچکترین واکنشهایش حساس هستم. وقتیکه از او خواستم تا برجای خودش روی صحنه بنشیند، برق تندخویی اش من را هم گرفت. ولی میدانستم که حسینها بدون اینکه بخواهند و بدانند بی قرارتر و تندخوترند. مدارای آن شب من، او را به دامم کشید. دامی که از قبل برایش چیده بودم و او خود نمیدانست. رامش کردم و آرام آرام به زیر تیغ اش بردم.»
اما روایت علیزاده از ساخت موسیقی این سریال چیزی جذابتر است. او این کار را تجربهای متفاوت و خوب میداند که بهواسطه آن با یک گروه بینظیر آشنا شده و در اینباره میگوید: «سریال «زیر تیغ» از تجربههای خیلی خوب بود. من معمولاً سر فیلم و سریالهایی که در حال فیلمبرداری است، میروم. اینجا هم رفتم. اکیپ فوقالعاده خوبی بودند و در کنار هم مانند یک خانواده حضور داشتند. (تعامل افراد در فیلمهای علی حاتمی هم اینگونه بود و سر صحنههایی که تازه داشت فیلمبرداری میشد اغلب ما اشک در چشمانمان بود و آن را باور کرده بودیم.) من با آقای هنرمند هم خاطره خوبی سر آن کار داشتم چرا که او درک موسیقیاش خوب بود و روی من فشار نمیآورد. ایدهاش به من کمک میکرد، حس میداد و لذت داشت.»
*آواز گنجشکهای علیزاده برای مجیدی
«آواز گنجشکها» عنوان فیلمی است به کارگردانی مجید مجیدی که داستان مردی بنام کریم را روایت میکند که بخاطر اخراج از کار خود در مزرعه پرورش حیوانات به شهر میرود و برای امرار معاش به مسافرکشی با موتور سیکلت میپردازد.
موسیقی که حسین علیزاده برای این فیلم ساخته به جذابیت و گیرایی آن کمک بسیاری کرده و استفاده از سازهای اصیل ایرانی در کنار فضاسازیهای دقیق، درک احساسات و حوادث فیلم را برای بیننده آسانتر کرده است.
علیزاده که همه جا از تجربه همکاری با مجید مجیدی به خوبی یاد میکند در بخشی از صحبتهایش در مورد فیلم «آواز گنجشکها» میگوید: «این فیلم به دلیل داشتن فضایی واقعی برای من بسیار جذاب بود. چون تا به حال برای صحنههای شهری موسیقی نساخته بودم ولی این فیلم اجازه کسب تجربههای خوبی در ساخت موسیقی برای فضاهای بیرونی و همچنین ایجاد حس انساندوستی را به من داد.»
*وقتی تارِ علیزاده برای جوزانی مینوازد
موسیقی سریال تلویزیونی «در چشم باد» نیز یکی از آن موسیقیهایی بود که با سریال مسعود جعفری جوزانی آمیخته شد و یک اثر به یادماندنی را به یادگار گذاشت.
علیزاده درباره موسیقی این سریال میگوید: «در واقع با الهام از موسیقی منطقه خاص روستایی، موسیقی این سریال را ساختم و به صحنههایی که متعلق به فرهنگ ایرانی نیست مانند صحنه بالماسکه رسیدم. این نبوغ را بسیار دوست داشتم و باعث میشد که به عنوان یک آهنگساز جستوجو کنم. ضمن اینکه ورود کاراکترهای غیرایرانی مثل روس و تاجیک به داستان نوعی دیگر از فضای موسیقی را از جهت رنگ و تنوع به من میداد.»
ساخت موسیقی برای سریال «در چشم باد» دومین تجربه شخصی حسین علیزاده در حوزه ساخت موسیقی برای سریال پس از مجموعه تلویزیونی «زیرتیغ» بود. این آهنگساز در یکی از مصاحبه های خود در رابطه با این سریال بیان کرده است: «زمانی که مسعود جعفری جوزانی پیشنهاد ساخت موسیقی این فیلم را به من داد با اثری بزرگ با فیلمنامه قوی و اعتبار خوب کارگردان مواجه شدم که بعدها لوکیشن های متعدد و متنوع، از ویژگیهای این سریال شد.»
علیزاده در بخش دیگری از صحبت های خود در مورد چگونگی پیوستن به پروژه «در چشم باد» توضیح داده است: «جوزانی ساخت موسیقی این سریال را زمانی به من پیشنهاد کرد که ۵۰ درصد از سریال ساخته شده بود و من با اثری مواجه شدم که ایده و خلاقیت بسیاری در آن وجود داشت و معلوم بود که تفکر و تلاش بسیاری برای ساخت آن شده و به نظر من این سریال از هر نظر حرفهای بود. زمانی که کار به من سپرده شد، مدتی به خودم پیچیدم تا سر نخ دستم آمد و بعد کار را شروع کردم. مشغول کار شدم که جوزانی گفت قرار است سریال زودتر از زمان موعد از تلویزیون پخش شود. در این مقطع از زمان به لحاظ ذهنی به خودم فشار آوردم و در نهایت موسیقی «در چشم باد» جاری شد.»
حسین علیزاده بهار سال ۱۳۹۲ آلبوم موسیقی «در چشم باد» را منتشر کرد. آلبومی که به گفته او با نگاهی مستقل از سریال «در چشم باد» منتشر شده و به هیچ عنوان در امتداد اثر تصویری مسعود جعفری جوزانی نیست.
این موسیقیدان در این باره می گوید: «تنها یک آلبوم یک ساعته از موسیقی این سریال ارائه شده است. از ابتدا هم نمی خواستم موضوع موسیقی این سریال را در دو آلبوم منتشر کنم. ترکیب ساز در موسیقی سریال «در چشم باد» بسیار متنوع بود و این تنوع را خود سریال ایجاب می کرد. به همین دلیل بخش هایی از موسیقی این سریال را که در ایران می گذشت و رنگ و بوی وطنی داشت، برای آلبوم آن انتخاب کردم.»
*و شهریوری که خوشیُمن آغاز میشود
یکم شهریورماه برای خیابان خیام (زادگاه حسین علیزاده)، برای ترکمن و نینوا، برای دلشدگان و برای شیفتگان موسیقی ایرانی، روز مهمی است. هفتاد و دو سال پیش در چنین روزی حسین علیزاده متولد شد، علیزادهای که از همان ابتدا محبوب دوستداران موسیقی سنتی بود و هر چه گذشت هواداران بیشتری پیدا کرد و حالا یکی از هنرمندان انگشتشماری است که به معنای واقعی میتوان او را «استاد» خطاب کرد.
هیچکس فراموش نمیکند که انتخاب حسین علیزاده؛ استاد تار ایرانزمین، ماندن در کنار مردم ایران بوده و هست. او شریف زندگی کرده و شریف مانده است. چه خوش گفت عزیزی که درباره حسین علیزاده نوشت: «استاد؛ شما بیشتر از هنرمند بودن، انسان سازندهای بودید و همواره اهل ساختن بودید و هستید…»