سوره سینما – هدیه حدادیاصل: در تقویم رسمی کشور، سیزدهم مهرماه به عنوان روز نیروی انتظامی نامگذاری شده و بر همین اساس از این تاریخ به مدت هفت روز، هفته نیروی انتظامی جمهوری اسلامی است.
امنیت در هیچ کشوری خودبهخود ایجاد نمیشود و هر کشوری نهادها و نیروهایی برای ایجاد امنیت دارد. طبعاً ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست چراکه بار اصلی تمام اتفاقات در کشور بر دوش نیروی انتظامی است، از مشکلات اقتصادی که باعث افزایش سرقت میشود تا آمار بالای نزاع و درگیری همه و همه تحت پوشش و پیگرد نیروی انتظامی قرار دارد.
اما جدای از همدلی میان پلیس و مردم در سطح جامعه، نهادهای مهم دیگری نیز هستند که باید برای ترویج احساس امنیت و آرامش توسط پلیس در نگاه مردم فعالیت صحیح داشته باشند. ازاینرو جامعه هنری نیز مانند هر نهاد دیگری رسالتی در این ماجرا دارد که با تولید و تهیه فیلمها و سریالها، تصویر و چهرهای مقتدر و درعینحال رئوف از پلیس را نمایش میدهد، آثاری که میتواند از دل پروندههای واقعی بیرون آید تا درام را در قصه بیشتر کند.
*رغبت مخاطب برای تماشای آثار پلیسی
ژانر پلیسی بدون شک یکی از محبوبترین ژانرهای سینمایی و تلویزیونی است که در همه جای دنیا طرفداران زیادی دارد. روحیه ماجراجویانه ایرانیها نیز باعث شده این ژانر مخاطبان پر و پا قرصی داشته باشد که به تولید و پخش آثار پلیسی رغبت نشان میدهند و آن را به دلیل لایههای معمایی که دارد دنبال میکنند. این علاقه باعث شده تا بیشتر کارگردانان مطرح در این حوزه فیلم و سریال تولید کنند و نامشان در لیست کارگردانان سریالهای پلیسی ثبت شود.
باید این نکته را در نظر بگیریم که کار در مجموعههای پلیسی دو جنبه دارد. اول اینکه نیروی انتظامی تصویر یک پلیس ایده آل را میبیند و سعی میکند خود را به او نزدیک کند، از طرفی دیگر به مخاطبان نشان میدهد که یک پلیس واجد شرایط چه رفتار، گفتار و منشی باید داشته باشد.
در دهههای اخیر، تلویزیون، سینما و نیروی انتظامی ارتباط قابل قبولی با یکدیگر داشتهاند و با حمایت پلیس فیلمها و سریالهای زیادی تولید شده است. از سریال «هشدارهای پلیس» و «آینه عبرت» گرفته تا «نوار زرد» و «پوست شیر» که اخیراً به عنوان برترین سریال پلیسی از سوی مخاطبان انتخاب شد.
*نیاز تلویزیون به تولید آثاری در ژانر پلیسی-معمایی
نمیتوان از ژانر پلیسی صحبت کرد اما به محدودیتهای آن اشاره نکرد. گرچه کارگردانان زیادی بودند (از جمله مهدی فخیم زاده) که بخشی از محدودیتها را شکستند اما به طور کلی امکانات و تجهیزات حرفهای که فیلمسازان ما در اختیار دارند با آنچه در واقعیت هست، فاصله زیادی دارد. از این رو برخی از کارگردانان در خلق آثارشان موفق بودهاند و برخی دیگر نه تنها نتوانستند کاری مخاطب پسند ارائه دهند بلکه کیفیت آثارشان از چند اثر قابل قبول در این عرصه نیز پایینتر آمد.
اما واقعیت این است که تلویزیون نیاز به تولید آثار پلیسی دارد که آگاهی دهنده باشند و بتوانند مخاطب را از تبعات جرائم و اتفاقات دستگاه قضایی مطلع کنند. در نتیجه اثری که تولید میشود باید قصه را بهگونهای روایت کند که با یک نتیجهگیری درست به اتمام برسد.
از سوی دیگر روایت داستان باید قابلیت این را داشته باشد که مخاطب بتواند با پلیس در آن همذات پنداری کند. نباید پلیس را غیرواقعی و سفارشی نشان داد. باید فیلمسازان با گرفتن مشاوره و اهمیت دادن به این جایگاه مهم، فیلم را پیش ببرند تا همهچیز بر مبنای واقعیت اتفاق بیافتد. در واقع باید آگاهیها ارتقاء پیدا کند تا یک پلیس قهرمان در فیلم به تصویر کشیده شود.
اکنون به مناسبت گرامیداشت نیروی انتظامی و روز پلیس، نگاهی به ۵ سریال مهم در تاریخ سریالهای مهم پلیسی میاندازیم که موفق و ماندگار بودهاند.
*شهاب حسینی؛ «پلیس جوانِ» سیروس مقدم
مجموعه تلویزیونی «پلیس جوان» در سال ۱۳۸۰ به کارگردانی سیروس مقدم تولید شد. «پلیس جوان» بعد از چند سال خالی بودن آنتن شبکههای تلویزیون از سریال پلیسی، بار دیگر جای این ژانر را در تلویزیون باز کرد.
«پلیس جوان» با بازی شهاب حسینی که آن زمان یک بازیگر تازهکار محسوب میشد، روایت همزمان چند قصه بود که به سبب تازگی در روایت داستان در زمره سریالهای پلیسی موفق در تلویزیون قرار گرفت. البته جدای از قصه، کارگردانی و بازی بازیگران، میتوان موسیقی تیتراژ پایانی این سریال که ساخته کارن همایونفر بود را از ویژگیهایی دانست که این سریال را به یادماندنی کرد.
داستان این سریال درباره یونس؛ پلیس جوانی بود که پدرش در مقام قاضی دادگستری سالها پیش به شکل مشکوکی به قتل رسیده و او به توصیههای مادرش برای کشف راز قتل پدر وارد دانشکده پلیس شده بود. این ستوان آگاهی در خلال جستوجوی راز قتل پدر هر قسمت ماجراهای تازهای برای تماشاگران روایت میکرد. فارغ از شهاب حسینی، یکی دیگر از نقشهای به یادماندنی این سریال را مریلا زارعی بازی کرد، او در این مجموعه نقش یک خبرنگار را داشت که پا به پای یونس وارد ماجراجوییها میشد.
*رویا نونهالی؛ در «خواب و بیدارِ» مهدی فخیم زاده
سریال «خواب و بیدار» یکی از ساختههای مهدی فخیم زاده در ژانر پلیسی است. «خواب و بیدار» در سال ۱۳۸۱ ساخته شد، سریالی که بعد از «پلیس جوان» حالا راه را برای خیلی از ناگفتههای نیروی انتظامی باز کرد. این سریال یکی از متفاوتترین سریالهای پلیسی دهه ۸۰ بود که روی آنتن سیما رفت.
گرچه این «خواب و بیدار» در زمان پخش به خاطر محبوب شدن یکی از بازیگران نقش منفیاش به نام «ناتاشا» که با بازی رویا نونهالی بود، معروف شد؛ اما نمیتوان از تأثیرگذاری داستان آن گذشت. مهدی فخیم زاده «خواب و بیدار» را بعد از چند مجموعه تاریخی مقابل دوربین برد، سریالی که هم ماجراجویانه بود، هم تقابل نیروی انتظامی با خلافکاران را به خوبی نمایش میداد و هم از صحنههای اکشن بهره برده بود.
یکی دیگر از عوامل مورد توجه قرار گرفتن این سریال حضور زنان در نقشهای مختلف بود. فخیم زاده در این سریال علاوه بر استفاده از چند بازیگر به عنوان پلیسهای قصه، نقش اصلی و خلافکار قصه را به یک زن سپرد، کاری که شاید در آن دوران ساختارشکنی محسوب میشد. همه این عوامل دست به دست هم داد تا بعد از چند سال بیرونقی تلویزیون در پخش یک سریال پلیسی خوب این اثر مهدی فخیم زاده لقب یکی از محبوبترین مجموعههای پلیسی را به خود اختصاص دهد. رویا نونهالی، مهدی فخیم زاده، دانیال حکیمی، لادن طباطبائی، لیلا برخورداری و … از بازیگران این سریال بودند.
*«تب سرد» یک نقشهی ساختگی
دهه ۸۰، دهه تولید سریالهای پلیسی بود. تقریباً از سال ۸۰ هر سال یک سریال پلیسی ساخته میشد که هر هفته روی آنتن سیما میرفت. سریال «تب سرد» به کارگردانی علیرضا افخمی در سال ۱۳۸۲ تولید شد. حالا دیگر پس از سریالهایی چون «پلیس جوان» و «خواب و بیدار» کار فیلمسازان سخت بود تا بخواهند یک سریال تأثیرگذار در این ژانر تولید کنند. اما «تب سرد» هم به دلیل سوژه جدیدی که در آن زمان داشت و البته حضور بازیگرانش و یک شهاب حسینی متفاوت، توانست جایگاه خود را در میان مخاطبان باز کند. به نوعی این سریال نیز جزو سریالهای پلیسی محسوب میشد که تعداد مخاطبان بالایی را به دست آورده بود.
«تب سرد» قصه کاراکتری با نام شهاب کیانفر بود که کارخانهاش در شرف ورشکستگی قرار داشت؛ با این حال تلاش میکرد تا با رقابت با پدر همسرش، زندگی پر تجملی را برای همسرش فراهم کند و با قرض و نزول کردن پول، کارخانهاش را نجات دهد. با وخیمتر شدن اوضاع مالی شهاب، او تصمیم میگیرد تا با طرح یک نقشه ساختگی و کمک گرفتن از همسر شخصی که پرستاری فرزندش را به عهده داشت و به تازگی از زندان آزاد شده بود، مشکلاتش را حل کند. شهاب حسینی، کامبیز دیرباز، شهاب حسینی سه بازیگر اصلی این سریال بودند.
*«نوار زرد» و حل معماها توسط سرگرد کیهان
سال ۱۳۹۶، پوریا آذربایجانی یک سریال پلیسی ساخت با عنوان «نوار زرد» که امیر آقایی در آن نقش یک پلیس موفق را ایفا میکرد. «نوار زرد» روایت گاه و بیگاههای زندگی شهری و مواجهه با آدمهایی بود که در دل حادثه بودند. گاه این حادثه را ایجاد میکردند و گاه خودشان در دل آن قرار داشتند. این سریال به بهانه هفته ناجا ساخته و پخش شد که به قلم کریم لک زاده و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی بود.
«نوار زرد» داستان یک سرگرد آگاهی به نام کاوه کیهان بود که گره پروندههای جنایی را باز میکرد و در این میان به پروندهای برمیخورد که کشف واقعیت پای زندگی شخصیاش را به میان میکشید. این واقعیت به سالها پیش برمیگشت، زمانی که در بم خدمت میکرد و زلزله بم رخ داد.
علاوه بر امیر آقایی، بهاره کیان افشار، زندهیاد سیروس گرجستانی، قاسم زارع و کمند امیرسلیمانی در فصل اول سریال «نوار زرد» ایفا نقش کردند.
اما چهار سال پس از فصل ابتدایی این سریال، سروش محمدزاده سری دوم آن را با بازیگران متفاوت ساخت. «نوار زرد ۲» این بار با نقشآفرینی بانیپال شومون در نقش سرگرد کاوه کیهان ساخته شد.
*«پوست شیر» و استقبال مخاطب از پلیسِ مقتدر
بعد از گذشت بیست سال از بازی شهاب حسینی در «پلیس جوان»، این بازیگر بار دیگر در قامت یک پلیس قهرمان در سریال پرطرفدار «پوست شیر» ظاهر شد. محب مشکات؛ پلیس مقتدر اما زخمخورده داستان «پوست شیر» ارتباط عمیقی با مخاطبان برقرار کرد. وجه درد کشیدهی این کاراکتر و انرژی که برای پیدا کردن مظنونهای سریال میگذاشت از او یک پلیس مقتدر، دلسوز و متعهد به کار ساخت. دقیقاً همان چیزی که از یک پلیس میتوان توقع داشت در شخصیت این کاراکتر جای گرفته بود.
اما سریال «پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی این بار در شبکه نمایش خانگی غوغا به پا کرد. سریالی که نقطه قوت اصلی آن حضور بازیگران قدرتمند و باورپذیری بود که به درستی در جایگاه خود قرار گرفته بودند. از طرفی نوع روایت، پیچ و خم های داستان و طرح معماهایی که هر هفته باعث کشش، تعلیق و گرههای روایی برای مخاطب میشد، این سریال را به یکی از بهترینهای این ژانر البته در نمایش خانگی تبدیل کرد.
*در آخر…
در کشور ما تولید اثری قابل قبول در ژانر پلیسی، معمایی و یا جنایی و جاسوسی میتواند یکی از ژانرهای پر چالش باشد. اغلب آثار در این زمینه نتوانستهاند آنطور که بایدوشاید ادای دینی به نیروی انتظامی کنند. برخی از آنها در پخش شکست خوردهاند و مخاطب نتوانسته با آنها ارتباط مناسبی بگیرد. قهرمانپروری شخصیت پلیس در چنین آثاری بازی روی لبه تیغ است؛ چراکه اگر ذرهای اشتباه در شخصیت پلیس ایجاد شود میتواند باورهای یک جامعه را به کل تغییر دهد. ازاینرو شاید تعداد آثار در این ژانر که توانستهاند در دل مخاطب جا باز کنند به تعداد انگشتان دست هم نرسد اما آنچه اهمیت دارد همکاری زین پس فیلمسازان با نیروی انتظامی است که میتواند منجر به تولید آثاری فاخر و قابلاعتنایی در این زمینه شود.