سوره سینما – جیمز باند دنیل کریگ اولین سیر داستانی از مجموعه فیلمهای جیمز باند بود که برای مخاطبان نتیجهگیری کرد و داستان خودش را به پایان رساند. از جیمز باند شان کانری تا پیرس برازنان، مخاطبان هیچوقت شاهد اینگونه پیوستگی داستانی نظیر پنج فیلم دنیل کریگ نبودند. مخاطبان قطعاً باند بعدی را خواهند دید. تنها سوال این است که چه کسی نقش این کاراکتر نمادین را ایفا خواهد کرد؟ یا داستان این فیلم کار خود را با ۰۰۷ جدیدی که جیمز باند نیست ادامه خواهد داد؟ این فرنچایز چند راه برای ادامه مسیر خود دارد.
درست همانگونه که «کازینو رویال» جان تازهای به مجموعه فیلمهای جیمز باند بخشید، تبدیل آن به سریال تلویزیونی نیز میتواند نتیجه یکسانی داشته باشد. این فیلم همیشه با اقتباس از زمانه خود، آن را به روز نگاه میدارد. این اولین باری نخواهد بود که یک مجموعه سینمایی در تلویزیون به کار خود ادامه میدهد. امروزه، تلویزیونهای کابلی یا پلتفرمهای استریمینگ عملکرد قابل قبولی دارند و در سطح پایینتری نسبت به سینما قرار نمیگیرند. جهان تلویزیون استریم با بالاترین کیفیت تولید همراه شده و حتی بودجه برخی پروژهها با بودجه فیلمهای بزرگ سینمایی برابری میکنند.
فیلمهای جیمز باند دیگر کفایت نمیکنند
فیلمسازان از سال ۱۹۶۲ مشغول ساخت مجموعه فیلمهای جیمز باند هستند. در حالی که همه آنها عملکرد خارقالعادهای داشتهاند، زمان آن رسیده تا برای تداوم این موفقیتها کار جدیدی ارائه شود. بعد از «مجوز قتل» در سال ۱۹۸۹، مخاطبان جیمز باند شش سال در انتظار فیلم بعدی («چشم طلایی» ۱۹۹۵) نشستند. این اتفاق طرفداران فیلم را هیجانزده کرد، زیرا با رونمایی از باند جدید، کاراکتر آن نیز به روز شد. اگر چه با همان فرمول یکسان؛ فناوریهای پیشرفته، بازیهای مبتذل و پیرنگهای مبالغهآمیز.
اتفاق جدیدی که در «کازینو رویال» صورت گرفت پیرنگ بهتر حول باند و جهانش، و همچنین بهبود بازی کاراکتر اصلی بود. فیلمهای دنیل کریگ با ارائه سیر داستانی دقیق مخاطبان را مجذوب خود کردند، اما نسل جدید مخاطبان در انتظار اتفاق متفاوتی در این فرنچایز هستند. در صورتی که فیلمهای بعدی با فرمول سابق ساخته شوند، این کاراکتر اعتبار و جذابیت خود را از دست میدهد. جهان جیمز باند گسترده است، و مخاطب هم میخواهد سراسر آن را تجربه کند.
سریال جیمز باند فضای بیشتری را فراهم میسازد
تبدیل فرنچایز ۰۰۷ به سریال تلویزیونی فرصتهای بسیاری را فراهم میآورد. برای شروع، به نویسندگان اجازه میدهد تا به پیشینه کاراکتر اصلی گریز بزنند. مخاطب از دیدن باند و آنچه در آن تبحر دارد لذت میبرد، در همین حین هر چه قدر بیشتر به کاراکتر اصلی پرداخته شود، مخاطب رضایتمندتر خواهد بود. جیمز باندهای دنیل کریگ بیش از هر جیمز باند دیگری شامل پیشینه داستان بودند، و حتی با این وجود مخاطب خواهان جزئیات و اطلاعات بیشتری بود. هیجانانگیزترین وجه فیلم «اسکای فال»، پی بردن به خاستگاه باند بود. زیرا جزئیات بیشتری را برای بحث و بررسی در دسترس مخاطب قرار داد.
علاوه بر آن، ضدقهرمانهای این فیلم همیشه برنامههای پیچیدهای دارند که برای یک فیلم دو ساعته بسیار گیجکننده است و نهایتاً مخاطب را سردرگم میکنند. فیلمساز در سریال قادر خواهد بود تا زمان بیشتری را صرف تشریح این برنامههای پیچیده شرارتآمیز کند، و همزمان ضدقهرمان توسعهیافتهتری را در دسترس مخاطب قرار دهد. صرف نظر از این که پیرنگ فیلم چه هیجانی را در این سریال به وجود خواهد آورد. هر چقدر ضدقهرمان باند بهتر باشد، این فیلم در جایگاه والاتری در میان مخاطبانش قرار میگیرد. اختصاص یک فصل از سریال به ضدقهرمان آن، سطح باند و دشمنانش را به طور شگفتانگیزی ارتقا میدهد. تصور کنید باند در طی یک فصل کامل با ۰۰۶ همکاری کند و در طی فصل بعدی آن پیرنگی شبیه «چشم طلایی» به تصویر کشیده شود. خیانت تاثیر ماندگارتری بر مخاطب خواهد داشت.
سر آخر یک سریال تلویزیونی میتواند رویکردی به مانند سریال «دکتر هو» داشته باشد؛ زمانی که بازیگر تصمیم میگیرد پروژه را ترک کند، فیلمساز میتواند از بازیگر متفاوتی برای همان کاراکتر استفاده کند. به این ترتیب نویسندگان میتوانند از تئوری نام مستعار بودن جیمز باند بهرهمند شوند. همان طور که مشاهده میفرمایید سریال جیمز باند میتواند انعطافپذیری بالایی داشته باشد. جالب اینجاست که آمازون پس از خریداری استودیو امجیام صاحب حقوق پخش پروژههای باند شد، و همین امر اقتباس تلویزیونی از این اثر را محتملتر میکند.
این فرمول برای جک رایان کارساز بود
عمده مخاطبان نمیدانند که جیمز باند کاراکتری ادبی است که اولین بار به قلم ایان فلمینگ خلق شد. حتی بعد از درگذشت فلمینگ، ناشر این کتاب برای ادامه داستانهای باند با نویسندگان متفاوتی قرارداد بست، و نکته قابل توجه مطالب و محتوای فراوانی است که این فرنچایز میتواند از آن بهرهمند شود. رمان دیگری که از رویکرد اقتباس تلویزیونی استفاده کرد، سریال «جک رایان» از رمان تام کلنسی بود. اساساً از رمانهای تام کلنسی نیز برای فیلمهای بلند اقتباس میشد، و بازیگرانی اعم از هریسون فورد، اَلک بالدوین و بن افلک در نقش پروتاگونیستهای این فیلمها بازی کردهاند.
آمازون با اقتباس از چندین طرح داستان شناخته شده «جک رایان»، آن را به طور مجدد به تصویر کشید، و مهمترین نکته احیای این کاراکتر برای طرفدارانش بود. این مجموعه از بازیگر ماهری نظیر جان کرازینسکی برای نقش اصلی بهرهمند شد، و پیرنگ این فیلم را با این زمانه تطبیق داد. فیلمسازان بدون آنکه صحنه به صحنه فیلم را اقتباس کنند، به متن اصلی وفادار ماندند. فیلمسازان میتوانند از همین رویکرد برای جیمز باند استفاده کرده و به اقتباس از فیلمهای محبوبی نظیر «چشم طلایی»، «از روسیه با عشق» و «جاسوسی که دوستم داشت» و همچنین رمانهای دیگری که ارجاعی دریافت نکردهاند، استفاده کنند.