سوره سینما – هدیه حدادیاصل: بابک خواجه پاشا؛ کارگردان و نویسنده فیلم سینمایی «در آغوش درخت» که پس از حضور در جشنواره چهل و یکم فیلم فجر، امسال در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان و در بخش مسابقه بلند داستانی نیز حضور دارد، در گفتوگو با سوره سینما از حضور در جشنواره و ساخت اثر برای کودکان صحبت کرد که آن را در ادامه میخوانید.
*جشنواره کودک و نوجوان امسال را چگونه ارزیابی میکنید؟
شاید ما در سال گذشته در ژانر کودک و نوجوان فیلمهای کمتری تولید کردهایم که روی سطح کیفی آثار تأثیر گذاشته است. البته من امسال در جشنواره همه فیلمها را ندیدم اما از لحاظ حضور کودکان و نوجوانان در بطن جشنواره اتفاق خوبی افتاده بود. طراحیهای مناسبی انجام شده بود و جشنواره در شان همان جشنواره هرساله کودک و نوجوان برگزار شد.
استقبال از فیلم ما خیلی خوب بود. بعد از اکران یک نشست خبری با دوستان خبرنگار و سایر کودکان و نوجوانانی که حضور داشتند، داشتیم که نشست خیلی خاص و منحصربهفردی بود و از این جهت که چقدر بچههای این نسل روشن و باهوش شدهاند، روی من تأثیر بسیار خوبی داشت.
بالا بردن اعتمادبهنفس کودکان با نشان دادن جایگاه طلایی آنها در خانواده
*«در آغوش درخت» با موضوع کودک ساخته شده است و فیلمی نیست که صرفاً از نظر رده سنی تنها مختص به کودکان باشد. اساساً تولید کاری که مخاطب آن کودک است باید با موضوع کودک باشد یا ساختار تولیدی آن برای کودک باشد؟
سینمای کودک میتواند دو نوع باشد. زمانی که محوریت و قهرمان داستان، کودک است ما فیلمی را میسازیم که کودک خود را در قامت قهرمان احساس کند اما بعضی وقتها فیلم درباره کودکان است و قرار است در آن جایگاه کودکان و نوجوانان به خودشان نشان داده شود.
فیلم «در آغوش درخت» در این راستا ساخته شده تا به کودکان نشان دهد چه جایگاه ویژه و چه حرمتی در خانواده دارند. این موضوع میتواند در ژانر کودک و نوجوان کارکرد داشته باشد که بچهها جایگاه طلایی و عالی خود را در خانواده بشناسند. این شناخت قطعاً منجر به اعتمادبه نفس در آنها میشود.
خانوادهها؛ مخاطبان فیلم «در آغوش درخت» هستند
*یعنی مخاطب فیلمهایی از نوع فیلم شما (در آغوش درخت)، کودکان هستند؟ با وجود اینکه موضوع آن یک موضوع اجتماعی برای والدین است.
به نظر من مخاطبان فیلم «در آغوش درخت» خانوادهها هستند. من در پروسه تولید به این فکر میکردم که چطور میشود فیلمی ساخت که همه خانواده در کنار هم به تماشای آن بنشینند. یعنی پدر و مادر و فرزندان با هم، آن را تماشا کنند. چیزی که واقعاً در سینمای ما کمرنگ شده است. در سینمای ما کمتر فیلمهایی وجود دارند که برای خانوادهها باشند! فیلمهایی که خانواده بتواند با فرزندانش به تماشای آن برود! حتی در فیلمهای کمدی هم هرازگاهی فرم دیالوگها و قصه، بهگونهای است که شاید خانواده به راحتی نمیتواند کنار دختر و پسر کودک و نوجوانش آن را ببیند. اما ما سعی کردیم در فیلم «در آغوش درخت» با نگهداشتن میانگین در داستان که چطور خانواده مخاطب ما باشد، فیلمی بسازیم که مادر، پدر و فرزند بتوانند آن را در کنار هم تماشا کنند.
«در آغوش درخت» نقد بیمورد نمیکند
*فیلم شما جز معدود آثار جشنواره بود (جشنواره فجر ۴۱) که اهالی رسانه و منتقدان توانستند با آن ارتباط برقرار کنند و به نوعی حالشان با تماشای آن خوب شود، از طرفی در جشنواره کودک امسال هم با استقبال خوبی روبهرو شده است. فکر میکنید این فضایی که برای «در آغوش درخت» ایجاد شده از چه چیزی نشات گرفته است؟ قصه، لوکیشن های فیلم که در طبیعت است و یا وجود کودکان شیرینی که در آن ایفای نقش میکنند؟
به نظر من شاخصه سینمای صادقانه همین است. احساس میکنم سینما باید از لایههای درونی یک نویسنده و یا یک فیلمساز بیرون آید. این منجر میشود تا شما با فیلمی مواجه شوید که به قول خودمانی یک فیلم دلی یا فیلم راستگو و صادقانه است. فیلمی که نه حرف پیچیدهای دارد و نه میخواهد بزرگتر از خود و قامتش حرف بزند، فقط قصد دارد ساده حرفش را بیان کند و مخاطب هم این سادهگویی را دوست دارد. این سادهگویی در کاراکترها، در قصه، در بچهها و در پدر و مادر وجود دارد. به دلیل اینکه نوع روایت داستان، قصهگو است و قصه سرراستی دارد. نقد بیجهت نمیکند و بدون دلیل نمیخواهد دردی را بزرگ کند و خیلی روراست با مخاطب برخورد میکند. به نظرم این حال خوب از اینجا میآید. دست آخر مخاطب احساس میکند که فیلمساز و گروه سازنده با او صادق بودهاند.
یکی از لایههای مهم کاراکترها؛ هویت است
*در بحث تولید برای کودک و نوجوان، یک بخشی مدنظر فیلمسازان و بیشتر از آن مخاطبان هست که آن هم «هویت بخشی» است. وقتی که یک خانواده، کودک خود را به سینما میبرد یا پای تلویزیون مینشاند، به این فکر میکند که فیلمی که برای کودکم نمایش میدهم چقدر در هویت و شکلگیری شخصیت او اثر دارد. سؤال این است که مقوله هویت بخشی در آثار کودک و نوجوان ما تا چه اندازه رعایت میشود؟
مبحث هویت یکی از لایههای مهم کاراکتر است. یعنی شما در فیلمنامهنویسی وقتی به بحث شخصیت وارد میشود باید لایههای مختلف یک شخصیت را به درستی طراحی کنید. یکی از این لایهها بحث «هویت» است. در فیلمهایی که من میبینم (البته نه همه فیلمها)، فیلمساز و یا فیلمنامهنویس شخصیت را فقط در بحث روابط اجتماعی تحلیل میکند. هویت یک بحث شخصی است، یعنی شما باید به لایههای بسیار زیرین کاراکتر برسید و آن را پرداخت کنید. اگر ما بتوانیم در فیلمنامهنویسی شخصیتپردازی مناسبی داشته باشیم موفق عمل کردهایم.
هویت قهرمان در فیلم مخاطب را همراهتر میکند
اگر دقت کنید در فیلمهای ماندگار سینمای ایران در دهه ۶۰، ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ در فیلمهایی که لایههای پیچیده زیرین قهرمانهای آن پیدا میشود، هویت آنها نیز نمایان میشود. درنتیجه وقتی مخاطب آن را تماشا میکند با قهرمان همراهتر میشود. درد آن را درک میکند. اما متأسفانه امروزه وقتی قهرمانها را در فیلمها میبینیم همه را شبیه به هم پیدا میکنیم چراکه لایههای زیرین در آنها بررسی نمیشود! هویت در فیلم از قهرمان و شخصیتها در میآید. باید در بحث شخصیت شناسی و پرداخت شخصیت بیشتر کار کنیم.
*سینمای کودک ما چقدر با نقطه ایدهآل فاصله دارد؟ اکنون در جایگاهی است؟
سبد کالای فرهنگی یک خانوار قطعاً به سینما و هنر احتیاج دارد اما در این سبد باید بخشی هم سینمای مختص به سینمای کودک باشد. برای رسیدن به این جایگاه ما باید سالانه چندین فیلم در ژانرهای مختلف تولید کنیم. حتماً نباید فیلمی درباره دغدغههای کودک و نوجوان باشد. میتوان در ژانر کمدی، اکشن، انیمیشن نیز کار کرد. احساس میکنم باید ۵۰ درصد تولیدات سینمای ایران مختص خانواده و کودک و نوجوان باشد اما در حال حاضر این رویکرد وجود ندارد.
بهتر است به سمت فیلمهایی برویم که سرمایهگذاری درست دارند و با فیلمنامههای درست در ژانر کودک و نوجوان و خانواده تولیدشدهاند. فیلمهایی که امروز کمتر شده اما در دهههای قبل خیلی پررنگ بوده است! بهتبع آسیبهای اجتماعی که امروزه به خصوص در مبحث خانواده داریم اتفاقاً باید بیشتر روی این موضوع وقت گذاشته شود.