سوره سینما – محمدعلی حیدری : در قسمت اول اشاره کردیم که تصویری از زن در سینمای قبل از انقلاب وجود داشت که مولفه بزرگ و مهم آن نمایش برای ترغیب مخاطب به سالن سینما بود. زن، ابزاری برای جذب لذت و مولفه مهمی برای فروش یک فیلم بود.
همچنین اشاره شد که حمیده خیرآبادی، ثریا قاسمی، پروانه معصومی، ثریا حکمت، فخری خوروش، شهلا ریاحی، آهو خردمند، نیکو خردمند (در جایگاه دوبلور)، رقیه چهره آزاد، مهری مهرنیا، ژاله علو، مرضیه برومند و… از جمله بازیگرانی بودند که پس از پیروزی انقلاب نیز در سینمای ایران به فعالیت خود ادامه دادند.
آیا دهه شصت پایان راه «زنان» بود؟
پاسخ به این سوال مهم باید در بازخوانی تاریخ در سه دهه دیگرش رخ دهد.
دهه هفتاد و هشتاد و نود و اکنون دهه ۱۴۰۰…
وقتی وارد دهه هفتاد میشویم نقش خانمها در سینما نه تنها کمرنگتر نمیشود بلکه هم در قاب دوربین هم در بُعد فنی آن متولد و توسعه مییابد.
نقش زنان در دهه شصت چه در جایگاه منشی صحنه مثل سیمین آزادی در فیلم «چون باد»، «کاکلی» و یا ژیلا ایپکچی در تدوین فیلم «نار و نی» و… اتفاق مهمی در سینمای پس از انقلاب بود. چرا مهم؟ اینکه خانمها توانستند جدا از بخش بازیگری در سایر جایگاهها نیز حضور یابند و البته حضور موفقی نیز داشته باشند.
جدا از بازیگرای، زنان در جایگاههایی چون کارگردانی، تهیهکنندگی، نویسندگی، طراحی صحنه و لباس، طراحی چهرهپردازی، دستیاری کارگردان، تبلیغات، تولید و… نقشآفرینی مهمی را ایفا کرده و میکنند.
وقتی به موفقیت آنان چه در حوزه های داخلی و یا بینالمللی مینگریم از خود میپرسیم در کدام یک از کشورهای همسایه چنین زنان موفق و با دانشی داریم؟ و یا نسبت به مردان چند درصد آنها را زنانِشان تشکیل میدهند؟
دهه هفتاد؛ مسیری پرشتاب برای زنان در سینمای ایران
آنچه در دهه شصت رخ داد اگر تصادفی بود و حادثهای، پس باید گفت نه شاهد دورانی بودیم و نه شاهد جریانی. اما وقتی تاریخ یک دهه پس از آن را مرور میکنیم میبینیم هم شاهد دوران هستیم هم جریان. دوران یعنی چیزی که مختصاتی دارد و ویژگیهایی دارد که اتفاقات آن نسبت به ماقبلش تفاوت آشکار دارد و نسبت به مابعدش جریان ساز است.
آنچه در این سلسله گزارش میپردازیم به نوع تصویر زن در سینمای ایران نیست و اینکه در سینما زنان در جایگاه بازیگری چه نقشی ایفا کردند و ویژگی آن چه بود. موضوع مورد بررسی ما این است که زنان در بدنه سینمای ایران در بُعدهای فنی آن اعم از تدوین و یا تهیهکنندگی یا کارگردانی یا منشی صحنه یا طراحی لباس و چهرهپردازی و… صاحب چه جایگاهی شدند و سینمای ایران تا چه میزان به این جایگاه اهمیت داد و آن را به رسمیت شناخت و موفقیت آن چه بود؟
زن در جایگاه کارگردانی و تهیهکنندگی
رخشان بنی اعتماد، پوران درخشنده، تهمینه میلانی، فرشته طائرپور، منیژه حکمت و… از جمله فیلمسازانی بود که در دهه هفتاد نقش مهمی در ساخت آثار سینمایی ایفا کردند. آثاری که بعضا به مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران نیز بدل شد. این جایگاه تنها عطف به کارگردانی نبود بلکه در حوزه تهیهکنندگی نیز این امر در کنار کارگردانی رخ داد و علاوه بر آن حوزه نویسندگی نیز در کنارش جریان داشت.
به یاد بیاوریم که امر تهیهکنندگی در سینمای ایران همواره امری مردانه تلقی میشد و کسی نمیتوانست وارد این قلمرو شود و یا حتی بخواهد به شکل دستیار نیز در این حوزه فعالیتی داشته باشد. این قلمرو پس از پیروزی انقلاب شکسته میشود و زنان این بار در این حوزه بسیار مهم در جایگاه فیلمسازی نیز قرار میگیرند.
فرشته طائرپور در مقام تهیهکنندگی فعالیتش را در سینمای ایران از سال ۱۳۶۷ با فیلم «گلنار» آغاز کرد. او از مهمترین تهیهکنندگان سینمای ایران جدا از جنسیت مرد یا زن بود. فعالیت او در دهه هفتاد در جایگاه تهیهکنندگی ادامه یافت و ساخت آثاری چون «مدرسه پیرمردها» (۱۳۷۰) به کارگردانی سیدعلی سجادیحسینی، «نان و شعر» (۱۳۷۲) به کارگردانی کیومرث پوراحمد، «پسر مریم» (۱۳۷۷) به کارگردانی حمید جبلی و «یکی بود یکی نبود» (۱۳۷۹) به کارگردانی ایرج طهماسب در کارنامه وی ثبت شد.
دهه هفتاد دوران شکوه زنان در سینمای ایران بود. از بازیگری تا فیلمسازی. وقتی صحبت از دهه هفتاد سینمای ایران میشود برای مخاطب تداعیگر فیلمهایی ست که اگر حتی سازندگانش هم مرد باشند اما نام چهرههای زنان بازیگرش در خاطر تاریخ مانده است.
هدیه تهرانی، نیکی کریمی، میترا حجار، فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی و… از جمله چهرههای مهمی بودند که سینمای دهه هفتاد ایران را چه در نقش بازیگری از جنبه مولف و چه از جایگاه آن تصویری متفاوت خلق کردند که تاریخ برای همیشه از آن یاد خواهد کرد. در نقشهایی که مبتذل نبودند و آنچه بود فکر و مهارت و اندیشه بود. این افراد نسل اول بازیگران جوانی را ساختند که سابقه کار در سینمای قبل از انقلاب را نداشتند.
رخشان بنیاعتماد دیگر فیلمساز سینمای ایران در دهه هفتاد دوران اوج خود را تجربه کرد. ساخت آثاری که بعضا توانستند جز بهترین آثار تاریخ سینمای ایران شود.
در فیلم «نرگس» (۱۳۷۰) و «زیر پوست شهر» (۱۳۷۹) هم در جایگاه کارگردانی بود هم نویسندگی هم تهیهکنندگی. در فیلم «روسری آبی» (۱۳۷۳)، «بانوی اردیبهشت» (۱۳۷۶) و «داستانهای جزیره» (اپیزود سوم، باران و بومی) (۱۳۷۷) علاوه برکارگردانی جایگاه نویسندگی را نیز عهده دار بود.
تهمینه میلانی دیگر فیلمسازی بود که در دهه هفتاد، سه فیلم سینمایی را در کارنامه خود ثبت کرد. «دیگه چه خبر!؟» (۱۳۷۰)، «کاکادو» (۱۳۷۳) و «دو زن» (۱۳۷۷) فیلمهایی بود که میلانی در این آثار کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی و سرمایهگذاری آن را عهده دار بود و علاوه بر آن نویسندگی فیلم «شبهای تهران» (۱۳۷۹) را نیز در کارنامه داشت.
پوران درخشنده دیگر فیلمساز موفق ایرانی در دهه هفتاد ساخت فیلم «عشق بدون مرز» (۱۳۷۷) را در مقام کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی برعهده داشت.
منیژه حکمت دیگر فیلمسازی بود که در دهه شصت فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد. «خانهای مثل شهر» (۱۳۶۶) فیلمی بود که حکمت در جایگاه منشی صحنه فعالیتش را آغاز کرد. «گربه آوازخوان» (۱۳۶۹) و «شهر خاکستری» (۱۳۶۹) دیگر تجربه حکمت در مقام منشی صحنه بود.
حکمت فعالیتش در دهه هفتاد را در جایگاه های دیگر توسعه داد و توانست تجربه مدیریت تولید فیلم را در فیلمهایی چون «شبیخون» (۱۳۷۶) و «دختری با کفشهای کتانی» (۱۳۷۷) را تجربه کند.
«زندان زنان» (۱۳۷۹)، اولین فیلم و اولین تجربه حکمت در جایگاه کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی بود. فیلمی که در زمان خودش بازتاب گستردهای داشت.
در جایگاه تدوین، هایده صفییاری ازجمله هنرمندانی بود که در دهه هفتاد فعالیتش در حوزه تدوین را آغاز کرد. به عنوان نمونه میتوان به آثاری چون «دره هزار فانوس» (۱۳۷۲)، «عشق گمشده» (۱۳۷۵)، «روزی که خواستگار آمد» (۱۳۷۵)، «روزی که هوا ایستاد» (۱۳۷۶)، «آژانس شیشهای» (۱۳۷۶)، «روبان قرمز» (۱۳۷۷)، «عروس آتش» (۱۳۷۸)، «موج مرده» (۱۳۷۹) و «قطعه ناتمام» (۱۳۷۹) اشاره کرد. آثاری که برخی از آنها جزو مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بشمار میآید.
در جایگاه چهرهپردازی، مهین نویدی از جمله کسانی بود که در دهه هفتاد توانست آثار مهم و درخشانی را در کارنامه کاری خود ثبت کند. از جمله این آثار میتوان به «از صمیم قلب» (۱۳۷۹)، «ازدواج غیابی» (۱۳۷۹)، «آسمان پرستاره» (۱۳۷۸)، «دختران انتظار» (۱۳۷۸)، «آشوبگران» (۱۳۷۷)، «سیب سرخ حوا» (۱۳۷۷)، «شور زندگی» (۱۳۷۷)، «آن سوی آینه» (۱۳۷۶)، «ماه پیشونی» (۱۳۷۴) و «الو!الو! من جوجوام» (۱۳۷۳) اشاره کرد.
لازم به توضیح است که این هنرمند فعالیتش در مقام چهرهپردازی را در دهه شصت و با آثاری چون «شب شکن»، «تیغ و ابریشم»، «گزارش یک قتل» و… آغاز کرد.
در جایگاه منشی صحنه، منیر قیدی از جمله کسانی بود که فعایتش در سینما را از دهه هفتاد آغاز کرد و در آثاری چون «باران» (۱۳۷۹)، «تو آزادی» (۱۳۷۹)، «یکی بود یکی نبود» (۱۳۷۹)، «پسر مریم» (۱۳۷۷)، «جنگجوی پیروز» (۱۳۷۷)، «مرد کوچک» (۱۳۷۶)، «حرفهای» (۱۳۷۵) و «راز مینا» (۱۳۷۵) حضور داشت. قیدی از جمله فیلسازان مهم در دهه نود به شمار میآید.
سیمین آزادی از جمله کسانی بود که فعالیتش را در دهه شصت آغاز کرد و توانست در دهه هفتاد با حضور در آثاری چون «ماه پیشونی» (۱۳۷۴)، «مرد نامرئی» (۱۳۷۴)، «آدم برفی» (۱۳۷۳)، «پری» (۱۳۷۳)، «سفر بخیر» (۱۳۷۳)، «ضربه طوفان» (۱۳۷۲)، «یاران» (۱۳۷۲) و «دره شاپرکها» (۱۳۷۰) کارنامه درخشانی از خود به جای گذارد.
این افراد در دهههای بعد سراغ تجربههای جدیدی هم رفتند که خود سوژه گزارشهای دیگری است.
ادامه دارد …