سوره سینما – هدیه حدادیاصل: تلخ، تلخ، تلخ… چطور میتوان باور کرد مرگ هنرمندی را که سالها با هنرش زندگی کردیم، مرگی که با واژه موحشی چون «قتل» تیتر رسانهها شد!
بامداد یکشنبه ۲۳ مهرماه، به ناگاه خبری با تیتری بزرگ در رسانهها منتشر شد. «داریوش مهرجویی و همسرش به قتل رسیدند!»؛ خبری که بیشتر از شوکه کننده بودن، مخوف بود. هرکسی این خبر را شنید، تا دقایقی بعد از نشر آن به دنبال تکذیبش بود، اما هر چه بیشتر پیگیر شدیم نه تنها خبر تکذیب نشد بلکه عمق فاجعهای که رخ داده هویداتر شد.
آری، داریوش مهرجویی به قتل رسید، همسرش (وحیده محمدیفر؛ نویسنده) هم به قتل رسید. فکر میکنم اگر دخترشان هم در آن ساعت کنار آنها بود او هم به قتل میرسید! و چه فکر وحشتناکی که این ساعات از ذهنم بیرون نمیرود! اما چیزی بدتر از مُردن برای مونا (دختر داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر) رخ داد: «رسیدن بالای سر جسم بیجان مادر و پدر…»
داریوش مهرجویی به ما «هامون»، «بانو»، «سارا»، «پری»، «لیلا» را هدیه داد اما یک جنایت تلخ او را از «مونا» گرفت… آثاری برای ما به جای گذاشت که همه یادگاریهای ماندگاری در سینمای ایران شدند. «گاو»، «اجارهنشینها»، «مهمان مامان» یا «سنتوری»، از کدامشان حرف بزنیم؟ از بازیگرهای بینقصی که به سینما معرفی کرد بگوییم یا از قصههای عمیقش که هنوز با گذشت سالها لایههای بیشتری از آنها نمایان میشود؟ گفتن از او سخت است و سختتر از آن فکر کردن به فاجعهای است که برای او رخ داد!
*آذرماهی که مهرجویی را به سینما هدیه کرد
داریوش مهرجویی هفدهم آذر ماه سال ۱۳۱۸ به دنیا آمد. (البته روایت دیگری از تاریخ تولد این کارگردان در سال ۱۳۱۷ وجود دارد.) مهرجویی یکی از فیلمسازان مهم و البته پرافتخار سینمای ایران و از چهرههای اصلی موج نوی سینمای ایران به شمار میرفت. او علاوه بر سینما، مینوشت و آثار بسیاری را ترجمه میکرد.
مهرجویی پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ مدتی از ایران مهاجرت کرد، اما چند سال بعد به کشور بازگشت و به فیلمسازی خود ادامه داد و عضو پیوسته فرهنگستان هنر شد.
براساس نتایج یک نظرسنجی در سال ۱۳۸۳، داریوش مهرجویی با آفریدن هفت شخصیت، بیشترین شخصیت سینمایی ماندگار را در سینمای ایران خلق کردهاست. مهرجویی بارها به عنوان برترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران انتخاب شد، از جمله در نخستین رأیگیری مجلهٔ «فیلم» در سال ۱۳۶۷، در رأیگیری سال ۱۳۷۸ مجله «دنیای تصویر» و همچنین در نظرسنجی سال ۱۳۸۱ مجلهٔ «نقد سینما». او در رأیگیری سال ۱۳۹۸ مجلهٔ «فیلم» نیز به عنوان بهترین کارگردان سینمای ایران انتخاب شد؛ اما حالا سرنوشت او و همسرش به تراژیکترین پایان در سینمای ایران بدل شد.
به همین دلیل در این گزارش به ۵ فیلم این کارگردان که از مهمترین فیلمهای او و البته مهترین فیلمهای سینمای ایران محسوب میشوند، نگاهی انداختهایم.
* من مش حسن نیستم، من گاو مش حسنم!
فیلم «گاو» دومین ساخته داریوش مهرجویی و از فیلمهای موج نوی سینمای ایران است که در سال ۱۳۴۸ ساخته شد و باعث شد بسیاری از نگاهها به سمت سینمایی فکور و جدی جذب شود. این فیلم براساس داستان «عزاداران بَیَل» اثر غلامحسین ساعدی ساخته شد و توانست بین ادبیات و سینما پیوندی ناگسستنی ایجاد کند. «گاو» جز اولین فیلمهای ایرانی بود که در غرب و اروپا مورد توجه و تحسین قرار گرفت و توانست جوایز زیادی را بهدست آورد. از جمله این جوایز میتوان به جایزه بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم لاروشل ۱۹۹۴، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره بینالمللی فیلم برلین ۱۹۷۲، نامزد هوگو طلایی جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو ۱۹۷۱، برنده جایزه فیپرشی جشنواره فیلم ونیز ۱۹۷۱، برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره سینمایی وزارت فرهنگ و هنر ۱۳۴۹ و جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره سینمایی سپاس ۱۳۴۸ اشاره کرد.
«غالبا فیلمهایی که خود ایرانیها درست مىکنند به نظرم بهتر از دیگران است. مثلًا فیلم «گاو» آموزنده بود». این سخن تاریخی از امام خمینی(س) در مورد دومین ساخته داریوش مهرجویی بود که بازتاب های فراوانی داشت.
داریوش مهرجویی با فیلم «گاو»، عزتالله انتظامی را به سینمای ایران معرفی کرد. مرحوم انتظامی که در آن زمان چهل ساله بود، بعد از گذشت بیست سال از اولین باری که مقابل دوربین رفته بود، در «گاو» ظاهر شد و در کنار علی نصیریان، جمشید مشایخی، مهین شهابی، پرویز فنیزاده و جعفر والی قرار گرفت.
داستان «گاو» داستان علاقه مش حسن به گاوش است. همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویلهاش دارد و از آن برای امرار معاش خانواده خود بهره میبرد. به همین دلیل مش حسن دلبستگی خاصی به این گاو دارد.
یک روز که مش حسن به شهر می رود، گاو به علت نامشخصی میمیرد و افراد روستا با موافقت همسر مش حسن نعش گاو را در چاه روستا میاندازند و پس از بازگشت مش حسن به او می گویند که گاو گریخته است. بعد از برگشت، مش حسن میفهمد که گاوش مرده، اما از فرط علاقه اش به گاو، نیستی او را باور نمی کند. آرام آرام حالش دگرگون می شود و خودش را به جای گاو می پندارد و به همه می گوید من گاو مش حسنم نه مش حسن. از این روان پریشی مش حسن اهالی ده به فکر درمان او می افتند روشهای سنتی از قبیل نذر و دعا و .. کارساز نشده به ناچار برای مداوا به شهر میبرند. اما در وسط راه از دست اهالی ده فرار کرده و در دره ای سقوط میکند و به سرنوشت گاو دچار میشود.
«گاو» نخستین بار در سال ۱۹۷۱ در جشنواره فیلم ونیز بدون زیرنویس انگلیسی روی پرده رفت و همچنین در جشنوارههای کن، برلین، مسکو، لسآنجلس و دیگر جشنوارهها به نمایش درآمد. در سالهای بعد نیز «گاو» با نسخهٔ ترمیمشده در جشنوارهٔ ایل چینما ریترواتو ایتالیا، موزهٔ فیلم اتریش و سینما رُفله فرانسه به نمایش گذاشته شد. در رأیگیری منتقدان سینمای ایران در سالهای ۱۳۵۱، ۱۳۶۷ و ۱۳۷۸، «گاو» به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران برگزیده شد.
* تو به من گفتی دوتا گلدون میخوای بذاری سر پشت بومت که باصفا بشه…
«اجارهنشینها» ششمین فیلم داریوش مهرجویی بود. او دو سال بعد از پیروزی انقلاب فیلم «مدرسهای که میرفتیم» را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و بعد از آن به خارج از کشور رفت. مهرجویی پنج سال بعد به ایران برگشت و تصمیم گرفت تا فعالیت فیلمسازیاش را با ساخت یک کمدی انتقادی از نو شروع کند. او پروژه «اجاره نشینها» را در دست گرفت تا یکی از پیشروترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران را بسازد.
مهرجویی این فیلم را در سال ۱۳۶۵ میسازد، فیلمی که درآن به ماجرای زمین خواری و معضل مسکن ورود میکند و آنقدر موشکافانه به متن و حاشیه این معضلات میپردازد که هنوز بعد از گذشت ۳۶ سال از ساخت آن، حرفهایش تازه و به روز است.
«اجاره نشینها» اولین فیلم کمدی کارنامه مهرجویی است. یک کمدی پیشرو و انتقادی که کاملا با قواعد ژانر ساخته شده است. این فیلم نخستین بار در پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر روی پرده رفت و باعث استقبال منتقدان و مخاطبان جشنواره شد.
«اجاره نشینها» بعد از فیلمهای «گاو»، «آقای هالو»، «پستچی»، «دایره مینا» و «مدرسهای که میرفتیم» پنجمین همکاری مشترک و پیاپی مهرجویی و زنده یاد عزتالله انتظامی بود. اکبر عبدی، فریما فرجامی، ایرج راد، یارتا یاران، سیاوش طهمورث، زنده یادان حمیده خیرآبادی و حسین سرشار و منوچهر حامدی دیگر بازیگران اصلی این فیلم بودند.
*این زن سهم منه، حق منه، عشق منه…
از همان سال ۱۳۶۸ که فیلم «هامون» ساخته شد تا زمانی که روی پرده سینما رفت، بیشک یکی از بهترین آثاری بود که در دهه ۶۰ ساخته شد، اما آنچه «هامون»ِ مهرجویی را ماندگار کرد تنها یک فیلم نبود، یک عقیده، یک نگرش و یک چیدمان درست در قالب یک اثر سینمایی بود که کاراکترهای خود را به درستی چیده بود. همیشه بازیگردانی داریوش مهرجویی یکی از نقاط قوت او در فیلمسازی بود و خسرو شکیبایی را به حدی باورپذیر در این فیلم نشان داد که هنوز او را با «حمید هامون» یاد میکنیم. حمید هامونی که با وجود کشمکشهای زیادی که با مهشید؛ همسرش داشت اما به هیچ عنوان نمیخواست از زنش بگذرد…
«هامون» نخستین بار در هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با آنکه جایزه بهترین فیلم را نگرفت اما با کسب شش جایزه از جمله جایزه ویژه هیات داوران و بهترین کارگردانی و فیلمنامه و بازیگر نقش اول مرد، فاتح اصلی جشنواره لقب گرفت. استقبال منتقدان از «هامون» گسترده و بیسابقه بود.
هرچه زمان گذشت نهمین اثر داریوش مهرجویی طرفداران پروپا قرص بیشتری پیدا کرد درست مانند یک الماس تراش خورد و مدام دیالوگها و صحنههای فیلم در میان مردم مرور شد. این خاصیت داریوش مهرجویی بود که عمق مطلب در فیلمهایش به مرور خود را نشان میداد. گویی فیلمهای او فاقد تاریخ بودند!
زنده یادخسرو شکیبایی در این فیلم در کنار بیتا فرهی، زنده یاد عزتالله انتظامی، زنده یاد حسین سرشار، زنده یاد فتحعلی اویسی و چندین بازیگر توانمند دیگر ایفا نقش کرد.
* میخوام یه قرص اختراع کنم که آدمهارو مقابل غم و غصه بیمه کنه!
«مهمان مامان» نمایش چهره آدمهای دوستداشتنی بود که با وجود اینکه آهی در بساط ندارند اما با هر توانی از مهمانهایشان پذیرایی میکنند.
«مهمان مامان» یکی دیگر از فیلمهای کمدی به یادماندنی از داریوش مهرجویی بود که براساس کتاب «مهمان مامان» نوشته هوشنگ مرادیکرمانی ساخته شد. این فیلم در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و با استقبال بینظیری از سوی منتقدان مواجه شد.
این فیلم نیز، درست مانند فیلم «اجارهنشینها» گوشههایی از جامعهٔ ایرانی و عادات و رفتار آن را با استفاده از شخصیتهای مختلفی که شاید نمایندهٔ قشرهای مختلف جامعهٔ ایرانی هستند، نشان میدهد.
«مهمان مامان» در جشنواره فجر در ۱۰ رشته کاندیدای دریافت سیمرغ شد اما تنها در بخش بهترین فیلم توانست این جایزه را دریافت کند. کملطفی داوران به این فیلم یکی از ماجراهایی بود که در تاریخ جشنواره فیلم فجر ثبت شد.
«مهمان مامان» داستان گلاب آدینه؛ مادر خانوادهای است که قرار است خواهرزادهاش به همراه نوعروس خود به خانه او بیایند و مادر برای تلاش در حفظ آبرویش تمام توان خود را میگذارد. همسایههای او از هیچ کمکی به بهتر چیده شدن سفره او دریغ نمیکنند و در نهایت مادر یک سفره رنگین برای مهمانهایش پهن میکند.
در «مهمان مامان» در کنار گلاب آدینه، پارسا پیروزفر، امین حیایی، حسن پورشیرازی، نسرین مقانلو، ژاله علو و ملیکا شریفینیا ایفای نقش کردهاند.
* یا سر مجلس خوابم میبره یا میزنم زیر گریه!
«وقتی از ایستگاه مترو اومدم بالا آسمون مثل همیشه کدر و بدرنگ بود. توی هوا پر از دود بود و من نمیدونستم این آخرین باریه که این هوای کثیفو به ریههای سوختم فرو میدم!
از وقتی هانیه؛ همسرم گذاشته رفته دیگه دلم به کار نمیره، بعضی از برنامهها رو قبول نمیکنم، با بعضیهاش بدقولی میکنمو نمیرم، یا سر مجلس خوابم میبره یا میزنم زیر گریه!»
شاید این یکی از معروفترین مونولوگهای تاریخ سینمای ایران باشد. اولین سکانس فیلم «سنتوری» و صدای بهرام رادان که روی تصویر غمگرفته علی سنتوری بود.
به زعم بسیاری از منتقدان و سینمادوستان، «سنتوری» یکی از معدود فیلمهایی است که بدون گذشت حتی دقیقهای از آن میتوان بارها تماشایش کرد.
«سنتوری» در سال ۱۳۸۵ ساخته شد. یک فیلم کمدی با رویکردی انتقادی که شاکله اصلی آن تضاد سنت و مدرنیته در جامعه بود. متاسفانه این فیلم برای اکران توقیف شد و نتوانست رنگ اکران را به خود ببیند. با اینکه در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر حضور داشت و برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد اما از قافله اکران کنار کذاشته شد.
پس از «سنتوری» داریوش مهرجویی چندین فیلم دیگر از جمله «نارنجی پوش»، «چه خوبه برگشتی»، «اشباح» و «لامینور» را ساخت اما تلخی توقیف «سنتوری» همیشه برای او باقی ماند، شاید همین ماجرا باعث شد که چندین فیلم آخر او با موجی از انتقادات در ساختار روبهرو شد اما با این حال به هیچ عنوان نمیتوان از اسم بزرگ داریوش مهرجویی در سینمای ایران گذشت.
حالا باید موسیقی تلخِ سنتوری را بدرقه راه داریوش مهرجویی کنیم، بدرقه مهرجوییای که در مهرماه؛ مهمان مادر، خواهر و خانوادهاش شد…