سوره سینما – مستند «عروس مصری» به کارگردانی سعیده نیکاختر و نویسندگی احسان ناظم بکایی، داستان زندگی فوزیه فواد؛ همسر اول محمدرضا پهلوی را به تصویر کشیده است و علاوه بر روایت حواشی این ازدواج، به روابط سیاسی و اجتماعی ایران و مصر در سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۷ نیز اشاره دارد. مصاحبهای که در ادامه میخوانید، گفتگویی است با کارگردان و نویسنده این مستند که از اواسط مهرماه به صورت آنلاین پخش شده است.
فوزیه؛ مجهولالهویه بود!
*ایده و دغدغه اولیه مستند «عروس مصری» از کجا آمده است؟
سعیده نیکاختر: در سال ۱۳۹۴ یک طرح که مجموعهای چندقسمتی بود را به آقای مهدی مطهر (تهیهکننده) در خانه مستند ارائه کردم. این طرح درباره زنان دربار پهلوی بود که قرار بود در آن زندگینامه تاجالملوک (مادر محمدرضا پهلوی)، شمس و اشرف (خواهران محمدرضا) و همسران او فوزیه، ثریا و فرح را کار کنیم. بنا به صلاحدید و امکانات و شرایطی که وجود داشت و البته به لحاظ اینکه اهمیت کدام بیشتر است، ابتدا سراغ زندگینامه اشرف رفتیم. این مستند در سال ۱۳۹۶ و بعد از دو سال تحقیق و پژوهش تولید شد و در جشنواره سینماحقیقت همان سال شرکت کرد و چندین مرتبه هم از تلویزیون پخش شد. بعد از آن سراغ تحقیق و پژوهش زندگی فوزیه رفتیم که کمتر درباره آن صحبت شده بود. (درباره ثریا و فرح بیشتر کار شده اما فوزیه خیلی مجهولالهویه بود.) تا اینکه به سال گذشته رسیدیم و تولید داستان فوزیه با عنوان مستند «عروس مصری»، پس از چند سال تحقیق و پژوهش و جمعآوری آرشیو به سرانجام رسید.
اشرف؛ بازوی قدرت دربار پهلوی
*چه چیزی باعث شد در این مقطع زمانی سراغ چنین پروژهای بروید؟
سعیده نیکاختر: در تمام مستندهایی که کار شده نقش زنهای دربار پهلوی خیلی مغفور و مهجور مانده و درباره آنها صحبت نشده است. من پس از خواندن و تحقیق در مورد دربار پهلوی فهمیدم که اشرف، تا چه اندازه بازوی قدرتمند و قوی در کنار محمدرضا در تمام سالهای حاکمیت بوده است. به طوری که رضا خان بارها تأکید کرده که اگر اشرف پسر بود حتماً او شاه میشده است. اقتدار و سیاستی که اشرف داشت، محمدرضا نداشت. هرچقدر محمدرضا محافظهکار بود؛ اشرف خیلی تند و خشن برخورد میکرد و سیاستهای مرموزانهای داشت. همه این خصوصیات برای من جالب بود و باعث شد که سراغ ساخت مستند در مورد این زنها بروم. فوزیه هم، شخصیتی بود که لازم بود بیشتر درباره او بدانیم. از طرفی ضروری است که ایرانیها در مورد روابط ایران و مصر در آن زمان که اوایل ۱۳۰۰ میشد، بیشتر بدانند. چراکه ازدواج محمدرضا و فوزیه یک ازدواج کاملاً سیاسی بود و بنا به صلاحدید انگلیس صورت گرفت. در آن زمان، بسیاری از اموال ملی ایران توسط ملک فاروق (برادر فوزیه) به تاراج میرود و اینها مسائل مهمی است، یعنی مسائل سیاسی و مسائل اقتصادی نیز در این ازدواج دخیل میشود.
ازدواج محمدرضا و فوزیه ۶ سال دوام داشته و در سال ۱۳۲۴ فوزیه به مصر میرود و تا سال ۱۳۲۷ که طلاق صادر شود بسیاری از اموال ایران توسط برادر فوزیه به تاراج میرود. ملک فاروق برای پس فرستادن پیکر رضاخان از محمدرضا گروکشی میکند. شمشیر و جواهراتی که همراه رضاخان بوده را در قبال طلاقنامه فوزیه و محمدرضا گرو میگیرد.
مردم بنا به دغدغههای زندگی، شرایط سخت اقتصادی، کمتر به سراغ مطالعه میروند، به نظر من در این شرایط، مستند میتواند بهنوعی آگاهی دادن باشد. اطلاعاتی که مخاطبان میتوانند در مستند یکساعته بگیرند با خواندن حداقل بیست کتاب برابری میکند. این دغدغه اصلی من بود که مردم درباره تاریخ معاصر بیشتر بدانند.
مهمترین چالش در مستندهای آرشیوی پیدا کردن سند است
*بزرگترین چالش شما برای ساخت این کار چه بوده است؟
سعیده نیکاختر: سختترین و مهمترین چالش در مستندهای آرشیوی پیدا کردن آرشیو و سند است. اسمش مستند است و ما برای هر حرفی که میخواهیم بزنیم باید به یک خبر دستاول و محکم استناد کنیم. یعنی ساختن مستند شبیه به روزنامهنگاری و خبرنگاری است. شما در قبال هر جملهای که میگویی و مینویسی مسئولی و در آینده باید بتوانی از آن دفاع کنی و پشت حرفت بایستی. به همین خاطر است که میگویم تحقیق و پژوهش دو سال زمان برد.
برای تحقیق در مورد این مستند، مرکز اسناد را گشتم. مرکز اسناد ملی و مرکز اسناد وزارت امور خارجه که خیلی به ما کمک کرد. ماهها در این مراکز دنبال سند میگشتم. اسنادی پیدا کردم که دال بر روابط ایران و مصر بود و اتفاقاتی که در آن سالها رخ داده بود را به من داد. در این اسناد متوجه شدم که چه شد روابط ایران و مصر مستحکم شد و چه شد که پس از جدایی فوزیه این روابط از هم پاشید.
نیکاختر: «عروس مصری» آخرین کار آرشیوی من است!
همانطور که گفتم پیدا کردن آرشیو بسیار کار سختی است، ضمن اینکه چند سازمانی که در داخل کشور برای این کار وجود دارند، در تمام این سالها اصلاً با مستندسازان همکاری نکردهاند. به عنوان مثال سازمان صداوسیما! با چندین نامهنگاری به صداوسیما رفتم و در آرشیوها گشتم و به یک سری اسناد دست پیدا کردم اما آرشیو را به ما ندادند و گفتند یا خودمان باید تهیهکننده باشیم و سفارشدهنده سازمان صداوسیما باشد یا اینکه آرشیو را به شما نمیدهیم. از طرفی مرکز مطالعات تاریخ معاصر یکسری عکسهای خیلی باکیفیت و خوب دارد که آن را در قبال یک هزینه زیادی به ما میداد که تهیهکننده راضی به پرداخت آن هزینه نشد، یا مرکز اسناد انقلاب اسلامی که یک مبلغی را در نظر میگیرد که اگر تهیهکننده آن را نپردازد عملاً دست مستندساز خالی میماند! اینقدر من برای این کار سختی کشیدم که فکر میکنم آخرین کار آرشیوی من باشد و بعد از این تصمیم گرفتم سراغ مسائل روز و کارهای اجتماعی بروم که حداقل تولیدی باشند.
مستند «عروس مصری» به خاطر پایین بودن کیفیت بعضی از تصاویر سال گذشته از جشنواره سینماحقیقت کنار گذاشته شد و واقعاً کسانی که تصمیمگیری میکنند باید بدانند که کاری که آرشیوی و مربوط به حداقل ۹۰ سال پیش است دسترسی به آرشیوهای آن سخت است و تصاویر خیلی خیلی کمی داریم و دستمان بسته است. یا باید اصلاً به آن نپرداخت و یا باید عکسهای بیربط گذاشت که آن هم نمیشود و دور از انصاف است.
مصریها از زندگی فوزیه غافل بودهاند
*همانطور که از خود مستند هم این طور بر میآید کلاً اطلاعات زیادی از فوزیه و خصوصاً زندگی بعد از ایرانش در دسترس نیست. این موضوع برای کار نگرانتان نکرد؟
سعیده نیکاختر: همانطور که میدانید ما سالها است با کشور مصر ارتباط نداریم، حتی توریست هم نمیتواند به مصر رفتوآمد کند و این دست ما را بسته بود. ما هیچ دوست و همکاری در مصر نداشتیم که از او بخواهیم برای ما تصاویر امروزی ارسال کند چه برسد به تصاویر تاریخی! ولی با این حال من یک دانشجوی مصری که یک خانمی بود را پیدا کردم که در مصر درباره فوزیه کار کرده بود. با او ارتباط گرفتم و یکسری تصاویر و اطلاعات را از او گرفتم اما خیلی برایم جالب بود که خود مصریها هم در تمام این سالها از زندگی فوزیه غافل بودند. فوزیه خیلی مرموز زندگی میکرد و زندگی پنهانی داشت و آدمی بود که هیچوقت مصاحبه نکرد.
در سال ۱۹۵۲ میلادی در مصر توسط نظامیها انقلاب میشود و خانواده سلطنتی از بین میرود و همه یا اخراج میشوند و یا به خارج از کشور فرار میکنند. تنها شخصی که از خانواده سلطنتی اجازه پیدا میکند که در کشور زندگی کند، فوزیه است آن هم در فیلم به آن اشاره کردیم که چرا این اجازه را پیدا میکند و چرا اموالش به او برگردانده میشود. فوزیه به دور از چشمها و دور از شهرت زندگی میکند تاجایی که مصریها هم از بعد از سال ۱۹۵۲ تا مرگ فوزیه اطلاعاتی از او نداشتند! من توانستم توسط چند آژانس املاک از بیرون خانه فوزیه تصویر پیدا کنم ولی تصویری از داخل خانه پیدا نکردم.
مخاطب مستند «عروس مصری» از عموم جامعه است
*فکر میکنید مخاطب مستند «عروس مصری» چه گروه یا چه کسانی هستند؟
سعیده نیکاختر: مستندهای تاریخی مخاطبان خاص خود را دارند و در درجه اول کسانی که به تاریخ، خصوصاً به تاریخ معاصر علاقهمندند میتوانند مخاطب کار باشند؛ اما ازآنجاییکه متن مستند «عروس مصری» محاوره و عامیانه نوشته شده است (که البته هدف هم همین بوده و وسعت مخاطب در نظر گرفته شده است) فکر میکنم هر کسی و هر سنی بتواند مخاطب آن باشد، چون نه از الفاظ پیچیدهای استفاده شده و نه داستان پیچیدهای دارد. همه چیز با عکس و تصویر است و هر حرفی که زده میشود عکس آن نمایش داده میشود و نیاز به فهم پیچیدهای ندارد.
هدف این بود که کار مخاطب وسیعی را در بر داشته باشد. اما از طرفی هم از آنجایی که شخصیت اصلی داستان ما یک خانم است، فکر میکنم برای خانمها جذابتر باشد. این را در کارهای داستانی هم دیدهایم و به شخصه دیدم که کارهایی که شخصیتشان زن محور است، با مخاطبان زیادی روبه رو هستند. مانند سریال «نرگس»، سریال «مدینه»، سریال «کیمیا» و …
نیکاختر: رنگ و لعاب «عروس مصری» آنطور که میخواستم، نشد!
*«عروس مصری» تا چه اندازه شبیه چیزی شد که از اول مدنظر داشتید؟
سعیده نیکاختر: از دو منظر محتوا و فرم میتوان به این موضوع پرداخت. به لحاظ فرم؛ فکر میکردم آرشیو بهتری میتوانم جمع کنم، با مصر ارتباط بگیریم و تصاویری از مصر امروز را به نمایش بگذارم که مستند هم خوشرنگتر شود و هم حالت مقایسه پیش آید با کشوی که زمانی فوزیه در آن زندگی میکرده است، اینکه در آن زمان خیابانها، کاخها و زندگی اجتماعی مصر به چه صورت بوده و اکنون بعد از حدود ۹۰ سال به چه شکلی است که متأسفانه به آن دست پیدا نکردم. البته یک خبرنگاری را در مصر پیدا کردم که یک رقم بسیار بالایی درخواست کرد. برای ۵ دقیقه تصویر، چیزی حدود بیست میلیون درخواست داشت و ما که ده دقیقه تصویر میخواستیم باید چهل میلیون تومان پرداخت میکردیم درحالیکه کل هزینه ساخت این مستند چیزی حدود ۵۰ میلیون شد و اصلاً قابل قبول نبود.
به هر حال مستند آنطور که دوست داشتم، از رنگ و لعاب خاصی برخوردار نشد یعنی برای من خاستگاه فوزیه مهم بود و نمایش شهر و کشور و جغرافیایی که از آن آمده، مهم بود. وقتی میگوییم فوزیه نتوانست در ایران زندگی کند باید دلیل آن را در تصویر ببینیم! وقتی میگوییم آب و هوا، فضاهای اجتماعی، محفلهای زنانه ایران را دوست نداشت باید با تصویر نشان دهیم که به چه دلیل دوست نداشته است. در اوایل ۱۳۰۰ که فوزیه نوجوان بوده، کشور مصر خیلی پیشرفتهتر بوده است. به لحاظ اجتماعی یک کشور پویا و فعال بوده، تعداد رسانههای بیشتری در این کشور نسبت به ایران بوده، تعداد باشگاهها و محافلی که زنها و مردها میرفتند بیشتر بوده است و یک کشور پیشرفتهتری نسبت به ایران بوده است. به خاطر همین فوزیه نمیتوانسته ایران را تحمل کند اما متأسفانه به لحاظ فرمی نتوانستم به این نقطه برسم.
علت اصلی طلاق فوزیه از محمدرضا پهلوی پیدا نشد
از لحاظ محتوایی هم تنها جایی که دوست داشتم به آن برسم و نرسیدم، دلیل اصلی طلاق فوزیه بود که متأسفانه نتوانستم آن را پیدا کنم. با اینکه خیلی مطالعه کردم و تقریباً تمام کتابهای داخلی و خارجی که قابل دستیابی بود را پیدا کردم و خواندم اما واقعاً نتوانستم به این جواب برسم! فقط توانستم مسائل پیرامونی و حاشیهای این جدایی را بررسی کنم. البته این را هم نباید فراموش کنیم که چیزی که کتابها نوشتهاند، مطلقاً عین حقیقت نیست. بالاخره تاریخها را آدمهایی مانند ما مینویسند و میتوانند نقطه نظرات و سلایقی داشته باشند و یا حتی به یک سمت و سویی گرایش داشته باشند و مسلماً کتاب؛ قطعیترین حرف را نمیزند. متأسفانه تاریخ یک علم غیرقابل تکرار است و ما هم هیچوقت نمیتوانیم به آن رجعت کنیم و ببینیم این اتفاق به چه صورت بوده است. فقط در حد گمانهزنی است.
زندهترین مستندها هم باید یک خط روایتی داشته باشند
*از نقش احسان ناظم بکایی به عنوان همسر، همکار، پژوهشگر و نویسنده بگویید؟
سعیده نیکاختر: من و آقای ناظم بکایی سالها است که کارهای مشترک انجام میدهیم. درباره تمام مستندهایی که چه خود من کار کردهام و چه نگارش آن به آقای ناظم بکایی سپرده شده است، با هم صحبت میکنیم، آن ها را از تمامی زوایا بررسی میکنیم، خط روایت داستان را درمی آوریم و موضوع را چکشکاری میکنیم. در مورد منابع و تصاویر صحبت میکنیم و با هم ادامه میدهیم که روایت از کجا شروع شود و به کجا برسد و کجا تمام شود. این شانس خوب من است که قبل از ساخت کنار ایشان مشورت بگیرم.
شاید خیلیها فکر کنند مستند داستان ندارد و یکسری تصاویر است که کنار هم چیده شده اما واقعاً اینگونه نیست و به نظر من زندهترین مستند هم باز باید یک خط روایت داشته باشد. نقطه آغاز، اوج و پایانی داشته باشد و خرده داستانها به درستی کنار هم چیده شوند تا خط اصلی داستان درآید. من و آقای ناظم بکایی راجع به تمام این مسائل با هم صحبت میکنیم. رشته ایشان بیشتر تاریخ است و هم در تاریخ اسلام و هم در تاریخ معاصر سررشته دارند و مطالعه میکنند.
یک اتفاق خوبی که برای من افتاد این بود که اوایل دهه ۹۰ که ما شروع کردیم تا در مورد تاریخ معاصر کار کنیم، آقای ناظم بکایی برای حوزه هنری و برای آقای مهدی فارسی پروژه «روزگار رضاخانی» را مینوشتند که یک پروژه خیلی عظیم و مفصل در ۱۶ قسمت بود. آقای ناظم بکایی به واسطه این پروژه با خیلی از پژوهشگران در ارتباط بودند و با خیلی از محققان کار میکردند و یک اشراف نسبتاً کلی روی موضوع داشتند. این ماجرا کار ما را راحتتر کرده بود و هر لحظه که میخواستیم به کارشناسان تاریخی دسترسی داشتیم و صحبت میکردیم و تعامل داشتیم و این باعث شد که کار به اینجا برسد و نتیجه خوبی بگیریم.
ناظم بکایی: در بخش منابع فارسی ضعف وجود دارد
*آقای ناظم بکایی، تحقیقات شما برای ساخت این پروژه تا چه اندازه بود؟ با چه کسانی گفتگو داشتید و یا چه کتابها و مقالههایی را مطالعه کردید؟ آیا تحقیقات شما کامل بود؟
احسان ناظم بکایی: درباره بخش اول سؤال، باید بگویم که این مستند، یک پرتره تاریخی است و برعکس خیلی از مستندها که در آن از نظر کارشناسان استفاده میشود اما این مستند، مستندی بود که متن محور و تصویر محور بود. بخشی از تحقیقات من به واسطه تحقیقات پیشینی بود که در پروژه «روزگار رضاخانی» و مستند «اشرف» داشتم. در ادامه تحقیقات سراغ منابع عربی، فرانسوی و انگلیسی هم رفتم. در کنار ضعفی که در بخش منابع فارسی داشتیم، در بخش منابع عربی (به خصوص اینکه مصریها سابقه روزنامهنگاری زیادی دارند و اتفاقاً روزنامهنگاری زرد را در آن دوره خیلی شدید دنبال میکردند) میشد به آرشیو روزنامهها مثل روزنامه «الاهرام» و روزنامههایی در آن زمان موجود بود، مراجعه کرد و فضا را دید و لمس کرد.
تحقیقات میدانی برای تکمیل مستند «عروس مصری»
در کنار آن پژوهش میدانی را به کار اضافه کردیم. این درست است که ما نتوانستیم به مصر برویم ولی یکی از دانشجویان دانشگاه آمریکایی قاهره که اسمش «جانا امین» بود را پیدا کردیم. پایاننامه این دانشجو در مورد فوزیه بود، با او صحبت کردیم و اطلاعات خوبی به دست آوردیم. با توجه به محل زندگی فوزیه در اسکندریه، با استفاده از فیلمها و اطلاعاتی که بنگاههای معاملات املاکی که در آن جا بودند منتشر میکردند تا حدود زیادی فضای اطراف را درآوردیم. در واقع منابع تنها منابع مکتوب نبودند، سعی کردیم از آن چیزی که فکر میکنیم و قابل نفوذ به این پروژه هست استفاده کنیم و به ابعاد مختلف کار بپردازیم.
درباره کتابهایی که استفاده شد نیز باید بگویم، از منابع فارسی به غیر از کتاب دوجلدی «فوزیه: حکایت تلخکامی، قصه جدایی» نوشته خسرو معتضد، کتاب «آدم ما در قاهره» که خاطرات قاسم غنی (سفیر ایران در مصر) به قلم محمد قائد است را مطالعه کردم. همچنین کتاب «معمای فوزیه: افشای اسرار طلاق در دربار مصر» بهقلم کریم ثابت را خواندم. البته از کتابهای تاریخی دیگر دوره پهلوی اول و دوم نیز در منابع فارسی استفاده کردیم. در منابع خارج از کشور هم بسته به دسترسیهایمان از نشریات خارجی به خصوص نشریات مصری خیلی استفاده شد. نشریاتی مثل «الاهرام» و «المصور» که روایت عربی از ماجرا داشتند.
نمیتوان گفت «عروس مصری» کاملترین مستند درباره فوزیه است!
در خصوص بخش سوم سؤال شما نیز باید بگویم که نمیتوان گفت تحقیقات کامل بوده و این کاملترین مستندی است که درباره فوزیه ساخته شده است! هیچکس درباره هیچ مستندی هم، نمیتواند این ادعا را کند. این اولین گام در شناخت همسر اول محمدرضا پهلوی است. جذابیت آن هم کشف مدارک و اطلاعاتی بود که خیلی از آنها دستاول بودند و چالش خیلی بزرگ ما هم کمبود چشمگیر تصاویر بود و اینکه تصویر متحرک و رنگی نداشتیم که رنگ و لعاب ماجرا را هم تا حدی تحت تأثیر قرار میداد.
همکاری مجدد با خانه مستند
*مستند بعدی شما در چه زمینهای خواهد بود؟ کار جدیدی در دست تولید دارید؟
سعیده نیکاختر: بعد از سختیهایی که در ساخت «عروس مصری» داشتم، سعی کردم سراغ کارهای آرشیوی نروم و کارهای تولیدی انجام دهم. یک همکاری دیگر با خانه مستند اما با یک تهیهکننده دیگری به نام آقای محمدامین نوروزی دارم. یک مجموعهای را شروع کردیم به اسم «میراث نورانی» که از سال گذشته کار تحقیق و پژوهش آن آغاز و انجام شد. این مستند در مورد واعظین قدیمی تهران است که فوت شدند. در این کار از وعاظی صحبت میشود که خیلی مردمی بودند، شغل دولتی نداشتند و با مردم خیلی در ارتباط بودند. بخش سید ابوالقاسم شجاعی را من ساختم و تدوین آن را هم انجام دادم و الان هم در تدوین مجموعههای دیگری که دیگر دوستان ساختند، کمک میکنم. ان شا الله مجموعه که کامل شود به پخش میرسد.