سوره سینما – محسن خیابانی :هنر-صنعت سینما در فلسطین، دیرتر از اغلب کشورهای عربزبان پا گرفت. اولین فیلم فلسطینی را مستند صامتی میدانند که توسط ابراهیم حسن سیرهان، در سال ۱۹۳۵ ساخته شد و دربارۀ سفر بن سعود به فلسطین بود. حوادث ۱۹۴۸ که با کشتار و آوارهشدن بسیاری از فلسطینیان توسط اسرائیلیها همراه بود، برای دو دهه، سینمای نوپای فلسطین را دچار رکود کرد.
تا کنون بیشتر تولیدات سینمایی این کشور، متعلق به فیلمهای مستند بوده و مثلاً بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۲ فقط یک فیلم داستانی به نام بازگشت به حیفا (قاسم حول، ۱۹۸۲) در فلسطین تولید شده است. این فیلم که امروزه بهسختی گیر میآید، از روی داستانی، به همین عنوان، از غسان کنفانی اقتباس شده. فیلم شاخص بازمانده (سیفالله داد، ۱۳۷۳) اقتباس دیگری از این اثر است.
اوجگیری سینمای فلسطین
در چند دهۀ اخیر، تولید فیلم داستانی در فلسطین رونق گرفته و این کشور، در هنر هفتمْ صاحب چند چهرۀ شاخص شده که از آن جمله، میشود به هانی ابواسعد و ایلیا سلیمان اشاره کرد.
اگرچه ایلیا سلیمان با دخالت الهی (۲۰۰۱) توجهات زیادی را به سینمای فلسطین جلب کرد، اما فیلمش از آن دسته آثاری بود که در فضای محدود جشنوارهها باقی میمانند و برای مخاطب عام، جذابیت زیادی ندارند. هانی ابواسعد بود که در سال ۲۰۰۵ با اینک بهشت، اثری جذاب و پرکشش از سینمای فلسطین ارائه کرد. فیلمی که نخستین بار در فستیوال برلین دیده شد و در چند جشنواره و مراسم سینمایی درخشید تا اینکه جایزۀ گلدنگلوب بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان را گرفت و نامزد همین رشته در اسکار شد.
خلاصه داستان
ماجراهای اینک بهشت، عمدتاً در نابلس رخ میدهد که از شهرهای مهم و پرجمعیت کرانۀ باختری رود اردن است. فیلم به دو جوان فلسطینی به نام سعید و خالد میپردازد که با هم دوستی برادرانهای دارند. این دو همچون اغلب مردمان نابلس، درگیر مشکلات شغلی و معیشتیای هستند که به واسطۀ اسرائیلیها بهوجود آمده. به آنها، که قبلاً برای همکاری با نیروهای مقاومت اعلام آمادگی کردهاند، پیغام میرسد که باید برای عملیاتی شهادتطلبانه در اسرائیل آماده بشوند. در همین حین، زن جوانی به نام سها، که پدرش از چهرههای مهم نیروهای مقاومت فلسطین بوده، از اروپا به فلسطین باز میگردد و سرنوشتش به این دو جوان گره میخورد. سها از آشنایان دوران کودکی سعید است و رابطهای عاطفی بین این دو شکل میگیرد، اما سها اعتقاداتی متفاوت از سعید دارد…
تصویری دیگر
اینک بهشت، اولین فیلم داستانی مهمی است که به زندگی مردمان کرانۀ باختری میپردازد. ویرانیهای حاصله از درگیری با اسرائیل، فقر و بیکاری، حضور همیشگی و تهدیدگر اسرائیلیها در جای جای کرانۀ باختری، فقط بخشی از مشکلاتی است که مردمان فلسطینی در این فیلم (و واقعیت)، با آن دستبهگریبان هستند. اینک بهشت، در مجموع تصویری محترمانه از فلسطینیان ساکن نابلس ارائه میدهد. تصویری که البته با بازتابهای خبری رسانههای کشورمانْ پیرامون مسائل فلسطین، تفاوتهایی دارد.
جدال شک و ایمان
دو شخصیت اصلی فیلم، نه مبارزانی عمیقاً معتقد، بلکه افرادی معمولی و دچار ترسها و تردیدهای خاص خودشان هستند. در سکانسی که خالد مجبور میشود سخنرانی پیش از عملیات شهادتطلبانهاش را تکرار کند، عصبانیت او و نگاههایش، بر تردید و تزلزل او گواهی میدهند. از طرفی وقتی انگیزۀ سعید برای مبارزه با اسرائیل آشکار میشود، بهواسطۀ انگیزۀ بسیار شخصیاش، او را دیگر شخصی آرمانگرا نمیدانیم. همچنین در برخی لحظاتِ حضور نیروهای مقاومت در فیلم، بهواسطۀ بازیها، دوربین و گاه صحنهپردازی، نگاه فیلمساز را به آنها، کاملاً مثبت نمیبینیم.
ردپای اثر در مؤثر
برای درک بهتر اینک بهشت، نگاهی کوتاه به زندگی هانی ابواسعد، خالی از لطف نخواهد بود. ابواسعد در سال ۱۹۶۱ در ناصره به دنیا آمد، شهری که از مهمترین و پرجمعیتترین شهرهای اسرائیل است. او که در نوزده سالگی برای تحصیل به هلند مهاجرت کرده، همچنان تابعیت دو کشور فلسطین و هلند را دارد. او اولین فیلمهایش را در هلند ساخت تا اینکه با بازگشت به فلسطین و ساختن اینک بهشت، به شهرت رسید. ابواسعد بعدها دو فیلم هم در آمریکا ساخت، اما تا به امروز، غیر از اینک بهشت فقط با دیگر فیلم مهم فلسطینیاش (عُمَر، ۲۰۱۳) توانسته سروصدایی بر پا کند.
نمایندۀ فیلمساز
بین شخصیتهای اینک بهشت، سها را میتوان نمایندۀ ابواسعد دانست. شخصی اروپارفته که فیلم با او آغاز میشود و در ادامه در اجرای عملیات شهادتطلبانه، تأثیراتی میگذارد. سها همچون خود فیلمساز، واقعاً دلسوز مردم فلسطین است اما راهحلی که برای مسائل کشورش ارائه میدهد، کارآیی لازم را ندارد.
مواضع فیلم اینک بهشت در قبال مسائل فلسطینیها و راهکار برونرفت از وضعیت بغرنجشان، همواره مورد مناقشه بوده است و عمدتاً دو سکانس در این باره، بیشتر مورد بحث قرار گرفتهاند. سکانس اول به بحث پرتنش سها و خالد در ماشین اختصاص دارد. آنجا که سها مبارزه مسلحانه و عملیات شهادتطلبانه علیه رژیم اشغالگر قدس را راه نجات فلسطینیها نمیداند و معتقد است باید از روشهای صلحآمیز و از طریق نهادهای بینالمللی با اسرائیل مقابله کرد. از طرفی عدهای دیگر، جوهرۀ فیلم را در صحبتهای سعید با مسئول اطلاعات عملیات مقاومت در اواخر فیلم میدانند. سکانسی که بهخوبی توضیح میدهد چرا برخی فلسطینیان، انجام عملیات شهادتطلبانه را ناگزیر میدانند.
اینک بهشت فیلمی تماماً مغرضانه و عاری از حقیقت نیست، اما در نهایت، خیلی هم به نفع مردم فلسطین عمل نمیکند! برای روشن شدن این موضوع، توجه به سکانسهایی که دوربین فیلمساز به سرزمینهای اسرائیلینشین میرود، اهمیت بسزایی دارند. برخی این سکانسها را برجستهکنندۀ ظلم اسرائیل میدانند، چون بر تضاد ویرانی در نابلس با آبادانی مناطق اسرائیلینشین صحه میگذارد. اما با کمی دقت، درمییابیم نگاه کارگردان به مناطق تحت حکومت رژیم اشغالگر قدس، توریستی است و او آنقدر از نشان دادن نیروهای نظامی اسرائیلی در سرزمینهای اشغالی طفره میرود، که انگار حتی بهطور ناخواسته برای لحظاتی در کنار اسرائیل ایستاده است!
جمعبندی
اینک بهشت، ظلمی که بر فلسطینیها رفته را منکر نمیشود اما صلح با اسرائیل را ممکن میداند. اسرائیلی که به هیچیک از تصمیمات نهادهای بینالمللی وقعی نمینهد، به قراردادهایش با فلسطینیها عمل نمیکند و چه شاهدی بهتر از اینکه امروزه مردمان کرانۀ باختری، با وجود تنشهای کمترشان با اسرائیل (نسبت به نوار غزّه)، وضع چندان خوبی ندارند. نتیجۀ این دیدگاه بعدها به شکل مخربی در ادامۀ کارنامۀ سازندگان فیلم، بروز پیدا میکند. تا آنجا که برخی عوامل فیلم در تولیدات سینمایی اسرائیل شرکت میجویند و برخی از آنها هم که وارد چرخۀ فیلمسازی اسرائیل نمیشوند، سر از آمریکا در میآورند. همان دیدگاه رو به بنبست کارگردان که ظاهراً نفرت از اسرائیل را فریاد میزند ولی همکاری با بزرگترین حامی اسرائیل (آمریکا) را جایز میشمارد.