سوره سینما – تقریباً از ۲ ماه گذشته به همت سازمان سینمایی سوره، سلسله نشستهای واکاوی سینمای ایران پس از انقلاب، به میزبانی امیر قادری و با حضور سینماگران و صاحبنظران و با نمایش ویژه مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» طراحی شد. تاکنون هفت جلسه از این نشستها در سینما آزادی برگزار شده و میزبان طیفهای مختلفی از سینماگران بوده است. آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی سوره سینما با امیر قادری در خصوص شکلگیری و روند برگزاری نشستهای مطرح شده است.
*ایده اولیه برگزاری نشستها از کجا شکل گرفت؟
سازمان سینمایی سوره یک مجموعه مستند ٨ قسمتی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت»، به کارگردانی و تهیهکنندگی شهرام میراباقدم را تولید کرده بود که پس از ٨ سال مصاحبه با چهرههای مطرح تاریخ سینمای ایران، آماده نمایش شد. ما بعد از تماشای این مستند به این نتیجه رسیدیم که بسیار جای کار دارد و نمیتوان آن را تنها به اکران محدود کرد. این مستند میتوانست بهانه خوبی باشد برای اینکه سینمای ایران را در دهههای گذشته واکاوی کنیم.
در ادامه یک فهرست از سینماگرانی که حضورشان در این نشستها مفید بود را آماده کردیم و خوشبختانه بعد از اینکه با آنها تماس گرفتیم اغلب دوستان برای حضور در این برنامه اعلام آمادگی کردند. تأکید داشتیم که مهمانان از گروههای مختلف باشند؛ چراکه من فکر میکنم همواره یکی از مشکلات سینمای ایران این بوده که اکثر نشستهای گفتگومحور میان کسانی رخ داده که همه یک تفکر داشتند و از یک طیف بودند. معمولاً اینطور بود که یک گروه صاحب منافع مشترک پشت تریبون مینشستند و درباره یک موضوع خاص که همه در آن همنظر بودند، صحبت میکردند.
اینکه ما در این نشستها از تمامی طیفها در سینمای ایران نماینده داشته باشیم، نکتهای بود که برای آن تلاش کردیم. البته بسیار خوشحالم که گروههای مختلف به ما اعتماد کردند و خیلی بهسرعت و بدون بحث و شرط و چالش، دعوت ما را پذیرفتند.
*شما از همان ابتدای این طرح، برای میزبانی نشستها انتخاب شده بودید؟
پیشنهاد اولیه این بود که برنامهای به بهانه مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» کار آقای شهرام میراب اقدم داشته باشیم. با توجه به قابلیت مستندها، به نظر ما رسید که میتوانیم بهمیزگردهایی بر اساس این مستند، شکل دهیم. دوستان حوزه هنری استقبال کردند و یک همافزایی شکل گرفت و درنهایت بسیار تلاش شد تا اجرای کار خیلی بهتر از چیزی که از ابتدا در ذهن من بود، انجام شود.
گذشته همان آینده است!
*هدفگذاری اولیه برای برگزاری این نشستها چه بوده است؟ اینکه نشستی برگزار شود که مهمانهای آن در مورد سینمای ۳۰ سال گذشتهای صحبت کنند که فضای آن کاملاً با سینمای امروز متفاوت بوده است! این نشستها و صحبت درباره سینمای چندین دهه پیش چه آوردهای میتواند برای سینمای امروز ما داشته باشد؟
گذشته همان آینده است. به قول معروف، گذشته؛ نگذشته و همچنان در ما ادامه دارد. بارها میخواستیم در روند بحث بیشتر پیش بیاییم اما کارشناسان و سینماگرانی که در جلسه حضور داشتند باز ما را به عقب هل میدادند. فکر میکنم تا ما، گذشتهای که به خصوص در فرهنگ ایرانی باقی میماند و ریشههای خود را حفظ میکند را واکاوی نکنیم و مشکلات و امتیازات آن را نبینیم، نمیتوانیم به گام بعدی قدم بگذاریم. آن چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است منحصر به گذشته نیست بلکه بخشی از امروز و حتی آینده ما است.
*جلسات را چگونه اداره میکنید تا به سمت خاطره گویی نرود؟
ما دو شکل خاطره گویی داریم. یک شکل از آن، خاطرههایی است که به عنوان مثال میگوید: ما رفتیم، کنار آتش نشستیم، فلان صحبت را کردیم، فلان غذا را خوردیم و فلان فیلم را دیدیم که این نوع خاطره گویی هم، میتواند نکتهها و جذابیتهایی را داشته باشد اما یک شکل دیگری از خاطره گویی نیز وجود دارد که اسناد مهم و ناگفتههایی از تاریخ را بازگو میکند. یعنی شخص زمانی که درباره ارتباط خودش با وزارت ارشاد، قوانین، محدودیتها و فرصتهای وقت صحبت میکند دیگر اسمش خاطره گویی نیست، بلکه روایتهایی است که به اسناد شکل میدهد و در شفافسازی گذشته کمک میکند.
در مواردی که در این بازگویی حوادث و اتفاقهای گذشته؛ سندسازی و شفافسازی اتفاق افتاد، ما سعی کردیم آن را پایهای برای تحلیل کردن اتفاقات گذشته و بیرون کشیدن مشکلات و امتیازات آن قرار دهیم.
بخشهایی از گذشته تا امروز باقی ماندهاند
*این تعریف از گذشته، قصد ریشهیابی این را دارد که کمبودهای سینمای گذشته را در حال حاضر برطرف کند؟
یک بخشهایی از گذشته تا امروز هم باقی ماندهاند. خیلی از تصمیمها نه تنها اثرشان بلکه اصل آنها هم باقی میمانند!
*مساله این است که ما شرایط سینمای ایران را در جلسات اولیه بررسی میکنیم؛ اما باید این را در نظر داشته باشیم که آیا این جلسات از منظر مسئولانی است که در گذشته سمت اجرایی داشتند یا از نگاه فیلمسازانی که در آن دوره کار میکردند.
ما در این جلسات میزبان مدیران نیز بوده ایم. ضمن اینکه برخی از سینماگرانی که در این جلسات حضور دارند، در زمان خودشان مدیر هم بوده اند. از جمله در بخشهای صنفی. یعنی در حین اینکه فیلم میساختند در حوزههای مختلف به عنوان مدیر نیز فعال بودهاند.
*شما به عنوان یک منتقد، فکر میکنید برگزاری چنین نشستهایی تا چه اندازه میتواند کارایی داشته باشد؟
همه اتفاق نظر داریم که گفتگو میتواند خوب و مفید باشد؛ اما از نظر من گفتگوها در ایران، مشکلاتی دارند: اول اینکه میان کسانی شکل میگیرند که همه با هم توافق نظر دارند. این شکل گفتگو بحث و چالش ایجاد نمیکند و دوم اینکه اصولاً با تعارف پیش میروند. این نوع گفتگوها در فرهنگ ایران و در حوزههای مختلف رایج هستند. با اینکه امتیازاتی دارند اما تکرار مداوم یک روایت، چندان کمکی به بحث اصلی نمیکند.
به نظرم گفتگوی واقعی باید چهار ویژگی اصلی داشته باشد: اول اینکه باید طرفهای متفاوت، با عقاید و ذهنیتهای مختلف را در برگیرد و دوم اینکه صراحت نقد را از دست ندهد و اینکه آماده برای راستی آزمایی روایتها باشد و بالاخره این که خاستگاه و گذشته و روابط طرفهای گفتگو مشخص باشد. ما در جلساتی که برگزار کردیم هیچوقت صراحت نقد را از دست ندادیم. اتفاقی که در این جلسات رخ داد و به آن میبالم، این بود که سینماگرانی از گروههای مختلف که به این جلسات میآمدند، میدانستند که ممکن است نظراتشان مورد چالش قرار گیرد و حتی به طور صریح با آنها مخالفت شود اما با این وجود آمدند و ما روایتهای مختلفی را از آنها شنیدیم.
در واقع جلسات ما با تعارف برگزار نشد. تلاش کردم در مواردی که به نظرم میرسید روایت درستی گفته نمیشود، روایتهای دیگر را مطرح کنم و آن را به مسیر اصلی بحث برگردانم و روی نکات مبهم آن تأکید کنم. با این وجود حاضران در بحث، تحمل کردند و دل دادند. سالیان سال بود سینماگران ما از گروههای مختلف، زیر یک سقف جمع نشده بودند و از اعتماد و استقبال آنها ممنونم.
هیچ گروهی را حذف نکنیم
*حرف آخر
سینمای ایران مانند جامعه ایران که گروههای مختلفی را نمایندگی میکند، باید بپذیرد تمام گروههایی که در این سالها حضور داشتند، گروههایی که هنوز فرصت حضور در این سینما را پیدا نکردند و آنهایی که حذف شدهاند؛ همه واقعی هستند و همه در جامعه ما خاستگاه دارند. زمانی سینمای ایران موفق میشود و نقشاش را در این جامعه بهخوبی ایفا خواهد کرد که بتواند تمام این گروهها را در کنار هم داشته باشد. متأسفانه افرادی هستند که فکر میکنند سینمای ایران متعلق به بخش خاصی از جامعه است که با نامهای مختلفی مثل ارزشی، روشنفکر، اصلاحطلب و یا اصولگرا از آنها یاد میشود. اما تا زمانی که سینمای ما به این سازوکار نرسد که همه اینها، در کنار نمایندگان بخشهای وسیعی از مردم که هنوز نمایندهای در این فرهنگ و سینما ندارند؛ باید به رسمیت شناخته شود، گام به مرحلهی بعدی نخواهیم گذاشت.